سازمان صنایع دستی ایران که در سالهای دوردست به عنوان تشکیلاتی مهم متولی این بخش از صنایع کشور بود و تا اقصی نقاط ایران تلاشگران عرصههای صنایع دستی از شهر و روستا تا مردم ایلات و عشایر را پشتیبانی میکرد، بعد از چندبار جابهجایی و ادغامهای غیرکارشناسانه امروزه ناتوانتر از همیشه است. ذخیره کارشناسی این سازمان که به مرور زمان و طی سالیان دراز در سایه کار و تلاش و تجربهاندوزی فراهم شده بود، در این جابهجاییها رنگ باخت. با نگاهی به پیشینه و موقعیت کنونی فرش دستباف که اساس صنایع دستی را تشکیل میدهد و روزگاری مهمترین کالای صادراتی ایران محسوب میشد، مشکلات مربوط به این کالای مهم و استراتژیک بررسی شده است.
همه ما و به خصوص علاقهمندان به هنر و صنعت فرش دستباف علاقهمند هستیم که همچنان صاحب فرشهایی باشیم که دوران رونق و شکوه فرش دستباف ایران از عصر صفویه به بعد را زنده کنند. واقعیت این است که قالیچههای زیبای ایران در اواخر سلسله قاجار همچون فرش افسانهای پرنده، به سراسر عالم پرواز کردند و سرآغازی برای دوران طلایی موقعیت فرش ایران در جهان شدند. این محصول زیبا و لطیف که حاصل ذوق و تلاش شبانهروزی بافندگان ما به ویژه بافندگان روستایی است، در اوایل قرن حاضر چنان موفقیتی به دست آورد که در سایه تلاش و کوشش خستگیناپذیر تولیدکنندگان با ذوق و مستعد و طراحان خلاق، نام قالی ایرانی را بر سر زبانها انداخت. شاید امروز که فرش دستباف ایرانی مشمول حداقل قوانین تجارت نیز نیست، دوران باشکوه این فرش در گذشته نزدیک به خاطراتی شیرین تبدیل شده باشد اما فرش دستباف ایران هنوز وجود دارد و میتواند در سایه تلاش و حمایت واقعی و همه جانبه، ارزشهای اصیل خود را به دست آورد. این رویکرد مشروط به آن است که فارغ از خواستهها و منافع شخصی خود به مقوله فرش دستباف توجه کنیم.
برای احیای موقعیت خوب و پررونق فرش دستباف یا همان قالی ایران در وهله نخست نیاز به شناخت دقیق و کافی این محصول عالی ذوق هنر و صنعت ایرانی داریم. فرش دستباف یک تولید کاربردی و یک کالای سرمایهای است و میتواند دهها شغل جنبی را به وجود بیاورد. از لحاظ ساختار، تولید فرش دستباف نیاز به تجهیزات پیچیده ندارد و با همان امکانات ساده تولیدی که در طول قرون متمادی رواج داشته میتوان رونق و بالندگی را به این بخش از صنعت مهم دستی و هنر ارزنده ایرانی بازگرداند. باتوجه به نقش مهم و حیاتی هماهنگی تفکر و دستهای آدمی در پدید آوردن فرش دستباف، میتوان گفت قالی ایرانی یک کالای هنری و گرانقیمت است.
در توصیف و تشریح این واقعیت که فرش دستباف ایران یک کالای کاربردی است کافی است اشاره کنیم که فرش دستباف به قدمت هزارهها برای تامین نیاز اساسی انسان به وجود آمده و با گذشت زمان و در سایه ذوق و هنر بافندگان شکلی زیبا و پر از نقشهای سحرانگیز به خود گرفته است. اشاره شد که فرش دستباف یک کالای بادوام و درواقع کالای سرمایهای است. با نگاهی به فرشهای قدیمی در موزهها و مجموعههای گرانبهای اشخاص حقیقی و حقوقی به این نتیجه میرسیم که قالی ایرانی به دلیل استحکام در جنس و بافت و مواداولیه بسیار با کیفیت توانسته برای زمانی بسیار طولانی موجودیت خود را حفظ کند و شگفتا که کهنگی و پاخوردگی یک فرش بر بهای آن نیز افزوده است.
پندارهایی از این دست که خریداران فرش حاضرند فرشهای قدیمی و آنتیک خود را با فرشهای مدروز عوض کنند ادعای بیپایهای بیش نیست. معمولا خریداران فرش دستباف برای خرید این کالا دقت بسیاری به خرج میدهند و علاوه بر زیبایی ظاهری به دوام فرشبهای زیادی میدهند.
تولید فرش دستباف چه در اندازههای کوچک روستایی و چه اندازه بزرگ، توسط دستگاهی با ساختار ساده و با بهرهگیری از مواد و رنگهای طبیعی انجام میشود. بدیهی است در طول زمان، کارگاههای فرش با تجهیزات و امکانات بهتر و از جمله فضاهای نورگیر و دارای تهویه در خدمت تولیدکنندگان این کالای گرانبها درآمدهاند. عمده کردن آسیبهای ناشی از کار در روند تولید فرش دستباف گاهی چنان اغراقآمیز است که با واقعیتهای موجود سازگاری ندارد. این یک نیاز واقعی است که سرمایهگذاری برای تولید فرشهای دستباف با کیفیت باید مبتنی بر ایجاد کارگاههای مجهز و بهداشتی، بیمه کارکنان و حمایتهای درمانی لازم از این قشر هنرمند و زحمتکش باشد. فرش دستباف ایران با تولیدات شهری کارگاهی سرمایه بر و بافندگان و استادکاران ماهر از یک سو و بافندگان روستایی و عشایری در کارگاههای کوچکتر از سوی دیگر هویت یافته است.
در گذشتههای دورتر، در اروپا، سرزمین کهنسال ما ایران را تنها از طریق فرش دستباف ایران میشناختند و این گویای چنین واقعیتی است که فرش دستباف ایران یک کالای گرانبهاست؛ به این دلیل که دارای هویت ارزشمند وتاریخی است. فرش دستباف ایران یک کالای گرانبهاست به این دلیل که یک دستافرینه زیباست که در ساخت آن از مواد و مصالح مرغوب و گرانقیمت استفاده شده و در زمانی طولانی با ذهن و اندیشه و فرهنگ آدمی، ذره ذره هویت یافته است. خارج کردن فرش دستباف از این چرخه که طی قرون متمادی برقرار و مایه فخر ایرانی بوده است هم هویت آن را مخدوش میکند و هم به موقعیت صادرات فرش دستباف ایران آسیب میزند. نگاه کاسبکارانه به قالی ایران در دهههای اخیر و سپردن بافت این فرش صرفا برای تولید ارزانتر آن به کارگران هندی و چینی، همین آسیبها را به بار آورده است.
از سوی دیگر، نوآوری در تولید فرش دستباف و مثلا سپردن نقشه و طرحهای آن به کامپیوتر، ریسک بزرگی است و هویت قالی ایران را با خطر جدی روبهرو میکند. احساس و ذوق بافندگان فرش دستباف چنان است که فصل به فصل بر نقوش آن تاثیر میگذارد. نمیتوان این رودخانه احساس را به ماشین سپرد؛ چون حاصل چنین کاری نقوش یکنواخت خواهد بود و در درازمدت فرش دستباف ایران را منزوی میکند.
فرش دستباف ایران با قدمت طولانی به عوامل گوناگون و حساسی همچون هویتهای قومی و منطقهای، شرایط جغرافیایی، اجتماعی و اقلیمی وابسته است و جابهجایی مکانهای بافت در دهههای اخیر صدمه جدی به این کالای پرقیمت وارد کرده است. نمیتوان فرش هریس را به بلوچستان برد و به بافنده بلوچ سپرد و یا فرش بلوچ را از بافنده ترکمن خواست. این جابهجاییهای غیرکارشناسی صرفا برای ارزانتر کردن محصول نهایی خسارات جبرانناپذیری در پی داشته است. کوتاه سخن آنکه فرش دستباف ایران نیاز به مدیریت درست و دلسوزانه و شناخت عمیق کارشناسی وارد تا بتواند هویت واقعی و ارزشهای دیرین خود را به دست آورد و در صدر اقلام صادراتی کشور ما قرار بگیرد. تغییرات پی در پی مدیریتی، خروج کارشناسان واقعی از این حوزه و آزمون و خطاهای بسیار، فرش دستباف ایران را در موقعیت نامطلوبی قرار داده و لذا لازم است با بازنگری در مدیریت این کالای مهم و استراتژیک و با دعوت از کارشناسان و پژوهشگران فرش، حیات مجدد و پررونقی را برای آن رقم بزنیم. امیدواریم دولت که به یقین به این رشته از صنایع دستی توجه کافی دارد تمامی توجه خود را به فرش دستباف ایران معطوف دارد تا موقعیت طلایی این هنر و صنعت دستی دیرپای ایرانی تجدید شود.