این مجموعه برگزیده کتاب «سجده صاحبنظران» حاصل سفرهای خوشرو در سالهای ٨٨ تا ٩٠ به عتبات عالیات نجف، کربلا و کاظمین است که 2سال پیش با حمایت مؤسسه توسعه ایرانیان در ٢٥٠صفحه راهی بازار نشر شد. محمد خوشرو متولد ١٣٤٩ است و دانشآموخته کارشناسی روانشناسی بالینی. او هنر عکاسی را با رویکرد انتزاعی آغاز کرد و در آن به موفقیتهایی چشمگیر دست یافت اما در سالهای اخیر لنز دوربین خود را به روی اماکن مقدس شیعی زوم کرده که حاصل آن خلق بالغ بر ٥٠٠ قطعه عکس منتشرشده درخشان از بارگاههای امامان همام علیهمالسلام است؛ سجده صاحبنظران سومین کتاب عکس او به شمار میآید. «خیال» در سال ٨٤، «نسیم سحر» در سال٨٨ و «بر آستان رضا» در سال٩١ سه کتاب عکس دیگر اوست. با خوشرو در فرهنگسرای بهمن در جنوب تهران گفتوگو کردیم؛ جایی که نهمین نمایشگاه انفرادی او پس از ارائه در نگارخانههای اعتماد، ماه مهر، شکوه و... روی دیوار رفته است.
- نمایشگاه عکس در فرهنگسرای بهمن کمی عجیب است. معمولا نگارخانههای خصوصی مناطق شمالی شهر تهران انتخاب اول هنرمندان برای برگزاری نمایشگاه بهویژه نمایشگاه عکس است.
هنر باید در همه جای شهر جاری و ساری باشد، ساکنان جنوب شهر همانقدر حق دیدن آثار هنری را دارند که شهروندان میانه و بالای شهر؛ بهنظرم چون خرید و فروش آثار هنری در نگارخانههای خصوصی رونق بیشتری دارد، عمده تمرکز نگارخانهها به قول شما بالای میدان هفت تیر است وگرنه بدیهی است که هنرمندان بسیار دوست دارند آثارشان از منظر مخاطبان مختلف با خاستگاههای فرهنگی گوناگون دیده شود. به هر روی، تجربهای بسیار خوشایند بود بهویژه که از سوی مردم بسیار دیده شد و طیفهایی را راهی نگارخانه کرد که معمولا پای رفتن به محیطهای فرهنگی نیستند.
- سال٩٠ همزمان با انتشار کتاب سجدهصاحبنظران، شماری از عکسهای آن در نگارخانه شکوه به تماشا درآمد. چهشد تصمیم گرفتید دوباره این آثار را روی دیوار نگارخانه بهمن ارائه دهید؟
البته مجموعههایی که در این دو نگارخانه روی دیوار رفت متفاوت از هم است و دو سیر روایتی مختلف را طی میکند. دیگر اینکه کتاب یک مدیوم است و نمایش اثر در یک نگارخانه یک قالب دیگر؛ الزاما هر اثری که در یک کتاب عکس میآید قابلیت نمایش در یک نگارخانه را ندارد، یعنی در همان ابعاد کتاب مناسب است اما برخی عکسها پتانسیل چاپ در ابعاد بزرگ دارند و انگار خود میخواهند از صفحات کتاب بیرون بزنند. به همین خاطر این دسته از تصاویر روی دیوار نگارخانهها به نمایش درآیند. به این مجموعه این نکته را هم اضافه کنم که یکی از خاصیتهای مدیوم عکاسی این است که گاه یک عکس حتی از یک بنای مقدس مثل زیارتگاهها در مناسبتهای مختلف بهگونههای مختلف دیده میشود. از این گذشته یادمان نرود شکوه در فرمانیه است و بهمن در نازیآباد و در این تهران پرترافیک هر منطقه مخاطبان خاص خود را یافته است.
- ٤٠ عکسی که در بهمن انتخاب کردید ریتم تصویری جالبی دارند؛ از جزئیات یک کاشی خیلیخیلی کوچک در حرم تا نماهایی بسیار دور.
همینطور است. سعی کردم مثل نمایشگاه قبل این مجموعه چکیدهای از کتاب را روی دیوار بیاورم. راستش این زاویه نگاه از درونم میآید. من هنگام زیارت و درک فضای اماکن متبرکه، ابتدا فضای کلی بنا را میبینم و سپس روی اجزا و جزئیات تمرکز میکنم اما در روایت کتاب برعکس آن عمل کردم و وقتی کسی کتاب را مشاهده میکند، ابتدا طرحها و نقشها را از نمای نزدیک میبیند؛ گویی دوربین بهعنوان یک زائر عمل کرده و ذرهذره فضا را لمس کرده و بوییده است؛ هنگامی که عکس میگیرم روی جزئیات دقیق میشوم برای همین در عکسها دورههای مختلف معماری و حتی سیر آن دیده میشود. اگر بخواهم دقیقتر توضیح بدهم برای عکاسی چنین سوژههایی لازم است. ابتدا باید مانند زائری باشید که برای نخستینبار به این مکان مشرف میشود و ابتدا تصاویری را ببینید که مورد توجه او قرار میگیرد؛ مثل نمای عمومی حرم و بارگاه، گنبد، صحن و رواق. من همه اینها را عکاسی میکنم و بعد به جزء میرسم؛ جزئیاتی که معمولا بهعلت هیجانی که زیارتکنندگان دارند دیده نمیشود. آنها از خود بیخود میشوند و دیگر به نقش و نگارها دقت نمیکنند. دیوارها، درها و نمای کلی ساختمان تبلور تمام عشق، ارادت و ایمان کسانی است که طی این قرنها باعث شکلگیری بناها شدهاند. در این بین میتوان به کسانی اشاره داشت که پشتیبان مالی برای ساختن عتبات عالیات بودهاند و هم هنرمندانی که تخصص، علاقه و اعتقادشان به اهلبیت پیغمبر(ص) در این ساختمانها تجلی پیدا کرده است. امیدوارم این از جزء به کل رسیدن فرهنگسازی شود که اگر به بنایی رفتیم، بعد از اینکه کلیت بنا را دیدیم به جزئیات آن هم دقت کنیم و زحماتی را درک کنیم که برای شکلگیری آن مکان انجام شده است.
- سابقه عکاسی انتزاعی چه کمکی به شما در عکاسی از مکانهای متبرکه کرده است؟
عکاسی انتزاعی نیاز به تمرکز زیادی دارد. شما باید از آنچه همه میبینند روایتی ساخته و پرداخته ذهن خود بسازید؛ یعنی در سوژه یک جور کشف و شهود اتفاق بیفتد. آن وقت از موضوعهای بسیار معمولی میتوانید تصاویر خاص ارائه بدهید. تمام تجربههایی که در عکاسی انتزاعی داشتم از تمرکز، جزءنگری و دیدن نکاتی حتی کوچک در طول زمان دستمایه من شد تا اگر در فضاهای دیگری قرار میگیرم هم به همین شیوه عمل کنم. بادقت دیدن باعث شد وقتی نخستینبار به عراق و عتبات عالیات نجف، کربلا، سامرا و کاظمین مشرف شدم، فضاهای بسیاری را برای ثبت معماری قرون گذشته ببینم و به آن علاقهمند شوم. عکاسی از عتبات عالیات عراق سختیهای خاص خود را داشت که من با کمک دوستانم توانستم هماهنگیهای لازم را در ایران و عراق انجام بدهم و بعد از آن با دوربین و تجهیزات لازم به سفر بروم. این عکسها را که حاصل 6بار سفر من به عراق است طی 3سال ثبت کردم. به گمانم اگر یک عکاس کتاب را ببیند درخواهد یافت بنیانهای انتزاعی پشت آثار است. معمولا برای دریافت یک لحظه انتزاع ناب از یک سوژه، مداوم باید از سوژه مورد نظر فاصله بگیری و نزدیک شوی، فاصله بگیری و نزدیک شوی تا زاویه دوربینت را بیابی. در مجموعه عکسهای سجده صاحبنظران و سپس بر آستان رضا همین کار را کردهام.
- چه شد که تصمیم گرفتید کتاب عکسی از کربلای معلی منتشر کنید؟
2 هدف عمده داشتم؛ اولی بلندپروازانه بود. اینکه بتوانی مجموعهعکسی پدید آوری که شاید به قلب منقلبی زیارت از راه دور، زیارت از راه اثر هنری هدیه کند. دیگر اینکه در دفعاتی که به عراق سفر کردم به این فکر افتادم که چطور میتوان قدرشناس کسانی بود که در طول این سالها زحمت کشیده و بارگاههای هنری و شاخص برای قبور مطهر اهلبیت علیهمالسلام ساختهاند. با خودم فکر کردم کاش بتوانم وسیلهای باشم که با انعکاس تمام کارهایی که گذشتگان کردهاند میراثشان را برای آیندگان به تصویر بکشم. در این بین مطالعه و تحقیق بسیار کردم و از سرگذشت کسانی که در اماکن زیارتی و عتباتعالیات فعالیت داشتهاند مطلع شدم. دانستم غالب این افراد در طول ساخت اماکن با وضو و طهارت کار میکردند. من با دیدن این صحنهها تحتتأثیر قرار گرفتم و با این ذهنیت از دوستانم کمک خواستم تا به من در انتخاب عنوانی برای کتاب یاری برسانند. در سفری که به همراه دوستانم به قم داشتم، مهندس مرتضی کاظمی تفالی به حافظ زد و این بیت آمد: «بر زمینی که نشان کف پای تو بود، سالها سجده صاحبنظران خواهد بود.» بنابراین نام کتاب را «سجده صاحبنظران» انتخاب کردیم که البته این سجده به معنی ارادت است. من برای اینکه بتوانم به نوعی گذشتگان را تکریم کنم از عکاسی بهره گرفتم و در این حین تمام توان و تمرکزم را به کار بردم که راوی صادقی باشم و تمام سعیام را کردم تا این صداقت در تمام مراحل چاپ کتاب هم رعایت شود؛ زیرا این ذهنیت را داشتم که کتاب شاید بتواند مرجعی برای دانشجویان و علاقهمندانی باشد که میخواهند کارهای گذشتگان را از زاویه دوربین و نگاه من ببینند.
- از همین رو نگاه معماری وجهی پررنگ در این آثار دارد؟
دقیقا. سالهاست ذهنم درگیر معماری بهویژه معماری اسلامی است و مدتها به مطالعه و تحقیق در این رابطه پرداختم و کتابهایی در این بین خواندم که تعاریف زیبایی از معماری اسلامی بیان کردهاند. در واقع معماری اسلامی را نوعی معماری برشمردهاند که شامل تمام مفاهیم، ارزشها، اعتقادات و آموزههایی است که در قرآن کریم آمده و ازطریق پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) در طول سالها به ما منتقل شده و البته این بار در ساختمان و معماری تبلور یافته است. حاکمان هر دوره اگر مسلمان بودند، سعی داشتند بناهایی براساس معماری اسلامی ایجاد کنند اما این مکانها توسط حاکم بعدی از بین رفته است و تنها بناهایی که از قرنهای پیش باقی مانده، بناهای متبرک و مذهبی است که آن هم توسط مردم حفظ شده است. برای اینکه بدانیم بنایی اسلامی است، شاخصهها و ویژگیهایی از جمله آرامش، آسایش و امنیت آن مطرح است. اگر تمام این موارد رعایت شود، ما میتوانیم ادعا کنیم تا حدودی در ساخت و ساز بناها معماری اسلامی را رعایت کردهایم.