به گزارش مهر، موسسه سینمایی اوج عصر دوشنبه هفت بهمن پذیرای فرزندان و خانواده شهدا بود. فرزندانی که گرد هم آمده بودند تا یک عمر تلاش ابراهیم حاتمیکیا در عرصه سینمای دفاع مقدس را گرامی بدارند؛ مردی که به گفته سلیمه رودکی فرزند شهید رودکی در بین فرزندان شهدا با نام عمو ابراهیم خوانده میشود.
حاتمی کیا پاسخ سلام فرزندان شهید را با نم اشک میداد
حال اینکه عمو ابراهیم فرزندان شهدا و یا در نگاه کلیتر عمو ابراهیم سینمای ایران با نوای موسیقی «بوی پیراهن یوسف» و «از کرخه تا راین» مورد پذیرایی قرار گرفت و پاسخ سلام فرزندان شهید را با خوشرویی، گرمی و گاهی با نم اشک میداد.
فرزندان شهیدان باکری، جولایی، رستگار، تندگویان، مرقاطی، نامجو، همت، آزما، تهرانی مقدم، زین الدین، کشوری، نجفی و... با اشتیاق درباره سینمای حاتمیکیا با او سخن می گفتند. سینمایی که به گفته فرزندان شهید آیینه تمام قد از حضور پدرانشان بوده است. پدرانی که یا اصلا ندیده بودند و یا اینکه بسیار خردسال بودند که به امید آمدنشان زمان گذراندند و شاید همچنان چشم به راهند.
مراسم با تلاوت آیات قرآن توسط فرزند شهید فیاضبخش آغاز و پس از آن سالن تاریک شد تا جمع حاضر شاهد فیلمی با عنوان «بلبل عاشق» باشند که فرزندان شهدا کارگردانی آن را به عهده گرفته بودند.
با فیلمهای عمو ابراهیم پدرمان را تجسم می کردیم
این فیلم کوتاه نمایی از آثاری چون هویت، دیده بان، مهاجر، وصل نیکان، از کرخه تا راین، خاکستر سبز، بوی پیراهن یوسف، برج مینو، آژانس شیشه ای، موج مرده، به نام پدر و چ بود. فیلم فرزندان شهدا بیش از اینکه بازخوانی آثار حاتمی کیا باشد حدیث نفس بود. حدیث نفسی که به حاتمی کیا می گفت سپاس از اینکه با آثارت به ما قدرت دادی تا چشمانمان را ببندیم و پدرمان را تصور و تجسم کنیم.
این فیلم کوتاه به پایان رسید ولی حرف های ناگفته با حاتمی کیا همچنان باقی بود و در میان تاریکی درست زمانی که نور سفید پرده نقره چهره حاضران را روشن می کرد چشمان غمناک فرزندان، همسران و مادران شهدا حرف برای گفتن داشت و گاهی دل به گریه میسپاردند و در نهایت اشک می ریختند.
ای بلبل عاشق جز برای شقایق نخوان
اما پایان بندی این فیلم کوتاه که به حاتمی کیا تقدیم شده بود، سخنی دیگر از جنس شقایق داشت. سخنی که با صلابت چنین گفت: دل من یک شقایق است خونین و داغدار. ای بلبل عاشق جز برای شقایق نخوان. چراغ روشن شد و در حالی که چشمان سرخ حاضران خودنمایی میکرد، هریک از فرزندان شهید به روی صحنه می آمدند و حرف خود را با حاتمی کیا مطرح می کردند.
نخستین سخنران از این جمع همسر شهید تهرانی مقدم بود. این همسر شهید در صحبت های کوتاهی که مطرح کرد، گفت که مراسم امشب سفره ویژه ای برای خانواده شهدا به خصوص یادگاران آنها است. حال اینکه در جمعی که خانواده های شهدا و فرزندانشان حضور داشته باشند حتم دارم که خود شهدا هم حضور دارند.
وی افزود: سلام و درود ما بر امام راحل، امام عظیمالشأن و درود بیکران ما به مقام معظم رهبری این سید بزرگوار که سالهای سال است از بسیاری فراز و فرودهای جامعه اسلامی خسته است.
همسر شهید تهرانی مقدم همچنین با خطاب قرار دادن ابراهیم حاتمیکیا بعنوان کارگردانی متعهد، انقلابی و جهادی گفت: در هنگام تماشای فیلم «چ» نتوانستم تا آخر در سالن بمانم و بیرون آمدم تا نماز شکر بجای بیاورم که همچنان کسانی هستند که یاد شهیدان را زنده نگه دارند و خدا را شکر میکنم امشب در کنار شما بزرگواران قرار دارم.
با چشم غیرت حاتمی کیا پدرم را دیدم
محمد جولایی فرزند شهید عباس جولایی خطاب گفت: زمانی که پدر من تفنگ به دست گرفت، مردی دوربین برداشت تا من با چشم غیرت او پدرم را در پل های خیبر ببینم.
این فرزند شهید تمام لحظه هایی که با فیلم های حاتمی کیا پدر را مقابل چشمان خود می دید بار دیگر بازخوانی کرد: عمو ابراهیم! تو در عملیات مهاجر سردوشی زدی، در «از کرخه تا راین» سرگرد شدی و سرهنگی ات را با پوشیدن پیراهن یوسف گرفتی پس بی خیال کسانی که چشم ندارند ما را در کنار تو و تو را در کنار ما ببینند. من سید محمد جولایی به همراه فرزندان همت، جولایی، باقری، نامجو، رستگار و.... با دیدهبان گریسته ایم و با «چ» هم گریستم و هم بالیدم به امید روزی نشستم که فیلم ده ها سرلشکر را بسازی و در پایان آرزو می کنم زمانی که آخرین فیلم دفاع مقدسی خود را می سازید در 100 سالگی به شهادت برسید.
بنت الهدی ترابی فرزند شهید ترابی در صحبت های کوتاه خود به فیلم «آژانس شیشه ای» اشاره کرد و گفت: هر وقت این فیلم را میبینم یاد حرف مادرم می افتم که می گفت زمانی که خبر شهادت پدرم را آوردند، دیوانه وار چراغ ها را خاموش می کرد و می گفت با رفتن پدرت چراغ خانه مان خاموش شد.
در ادامه این مراسم کلیپی پخش شد که در آن علی مدق فرزند شهید مدق، بنتالهدی ترابیان فرزند شهید ترابیان، افرا آبشناسان فرزند شهید آبشناسان، زهرا کاوه فرزند شهید کاوه، محمد صالحی فرزند شهید صالحی، رضا شفیعخانی فرزند شهید شفیعخانی و مصطفی رمضان فرزند شهید رمضان از خاطرات خود پس از تماشای فیلمهای حاتمیکیا سخن گفتند و هرکدام در پایان این کلیپ از کارگردان متعهد سینمای ایران خواستند تا همچنان در این مسیر باقی بماند.
افرا آبشناسان فرزند شهید آبشناسان نیز در این کلیپ تاکید کرد در روزگاری که همه خانواده شهدا را فراموش کرده اند حاتمی کیا تنها کسی است که هنوز شهدا و خانواده آنها را فراموش نکرده است.
رضا شفیعخانی فرزند شهید شفیعخانی نیز گفت که حاتمی کیا سردار سینمای دفاع مقدس است و هر زمان که کاراکترهای فیلم های او داد می زنند صدای حاتمی کیا را می شنوم.
فرزند شهید رستگار که در زمان شهادت پدرش تنها 40 روز داشت گفت: ملتهای دیگر قهرمانان جنگهای خود را بلند آوازه میکنند و آنها الگویی برای جوانانشان هستند، قهرمانان جنگهای جهانی اول و دوم هنوز سوژه فیلمهای غربی است و کارخانه رویا پردازی هالیوود هنوز قهرمانانی میسازد از جنگهایی که هیچ افتخاری ندارند اما ما را چه شده است که بهترین فرزندان آفتاب و خاک خود را به فراموشی سپردهایم.
وی ادامه داد: هنوز چند دهه از این روزها نگذشته است که عدهای راه دنیا پیش گرفتهاند و با اینکه چندین نهاد مستقیم و غیر مستقیم مسئول زنده نگه داشتن یاد شهدا هستند اما بجز ساخت چند اثر ناموفق و کلیشهای برای شهدا چه کردهایم، البته انصاف را باید در قدردانی از مردانی که خود در آتش آن روزها گداخته شدند و ما برای تجلیل از یکی از آنها گردهم آمدیم رعایت کنیم اما مابقی چه کردهاند، من به عنوان فرزندان یکی از قهرمانان 8 ساله دفاع مقدس از مسئولان تقاضا می کنم نسبت به این عزیزان کم لطفی نکنید.
پدرم با زبان سرفه ناشی از شیمیایی با من سخن میگفت
یکی دیگر از فرزندان شهید به فیلم «از کرخه تا راین» اشاره کرد و گفت: زمانی که سعید این فیلم مدام سرفه میکرد، من معنا و بهتر بگویم زبان این سرفه کردن را خوب میفهمم چون پدرم با زبان سرفه ناشی از شیمیایی شدن با من صحبت می کرد.
بغض فروخورده و اشک های پنهانی با سرانگشتانی که شاید حکایت از تنهایی دارد ریز ریز از پهنای صورت می چکد و حاضران با قدردانی، گلایه و گاهی هم اعتراض حرف های خود را می زنند.
علی کشوری فرزند شهید محمد کشوری که هنر خوانده است و به تازگی یک فیلم مستند ساخته به زبانی ساده و به دور از تکلف با جمع حاضر و حاتمی کیا سخن گفت. این فرزند شهید در بخشی از صحبت های خود گفت که دوست داشته خلبان بشود اما مادرش از ترس دوباره داغدار شدن اجازه نداده و در نهایت سینما خوانده است.
آرزو داشتم پدرم زنده بود و در گوش دخترم اذان می خواند
علی کشوری تاکید کرد: آرزو داشتم پدرم را ببینم و ببویم اما در حسرت ندیدن او خودم پدر شدم ولی دریغ از اینکه کشوری بزرگ نبود تا در گوش دخترم اذان بخواند و این غمی است که بسیاری از فرزندان شهید چون شهید دستواره هم دارد.
فرزند شهید محمد کشوری با بیان اینکه احساس قلبی خود را گفته که دل بچههای شهدا پر از درد است و این درد شاید با پاسخ به این سئوال التیام یابد، گفت: سئوال من این است چرا کسانی که براساس مستندات تاریخی فیلم می سازند فریاد فرزندان و خانواده های شهدا را در میآورند. اتفاقی که برای «سیمرغ» و یا «شوق پرواز» افتاد و در فیلم «چ» هم به نوع دیگری رخ داد.
در فیلم «چ» شهید چمران را ندیدم
وی افزود: من در فیلم «چ» شهید چمران را ندیدم و حتی شهید کشوری را هم ندیدم چرا که شهید کشوری در عملیات پاوه و حصر آن حضور داشت. حال اینکه امیدوارم بار دیگر مستندات تاریخی را مرور کنیم و نقش شهدای ارتش به خصوص تیمسار فلاحی را جدیتر ببینیم. حرف آخرم این است که حاتمی کیا سینمای دفاع مقدس را فراموش نکنند و حرف از «دعوت» و «گزارش یک جشن» نزند چراکه حرف از شهدا بسیار است که بر روی زمین مانده است. اما همچنان معتقدم اگر یک فیلم در کل سینمای ایران خوب باشد همچنان آژانس شیشهای است و امیدوارم آثار جنگی که بر ما تحمیل شد هرگز فراموش نشود و این موضوع را دوست دارم بعنوان یک فرزند شهید از من بشنوید.
در پایان این مراسم فرزندان شهید کتابی را به ابراهیم حاتمی کیا تقدیم کردند و حاتمی کیا ایستاده این کتاب را ورق زد. او بعض می کرد و در نهایت چشمانش از اشک تر شد. این کتاب به گفته سلیمه رودکی فرزند شهید عبدالله رودکی خون نوشته دل فرزندان شهید است که به حاتمی کیا تقدیم شد.
ابراهیم حاتمی کیا فیلمساز سینمای ایران در پاسخ به محبت فرزندان شهید با بیان خاطره ای از دوران جنگ و ایامی که در جبهه بوده و لحظه های مبارزه رزمندگان را با دوربین خود ثبت می کرده است، گفت: دیدم در حرفها و محبتهایی که می کنید حرمت نگه می دارید و با اشاره ظریفی از برخی فیلم ها می گذرید.
طغیان بشر علیه خدا را می بینم آزرده می شوم
وی افزود: اما من باید بگویم که هنرمند و اهل هنر برای آنچه باید بگویند اگر به اجبار بیافتد آن اثر دیگر اثری خوب نمیشود. من هم مثل همه شما در این جامعه زندگی می کنم و طغیان بشریت را علیه خداوند می بینم و آزارم میدهد و درست به دلیل همین آزار است که «دعوت» را می سازم. برخی می گویند تو فقط از جهاد و باروت و خون بگو اما من این طغیان را می بینم و نمیتوانم از آن بگذرم. من باید از جوان ها بگویم باید گزارش یک جشن بسازم و این گزارش در تاریخ این ممکلت بماند، ممکن است خیلیها هم خوششان نیاید
خیلی جرات کردم درباره چمران فیلم ساختم
عمو ابراهیم خطاب به فرزند شهید کشوری گفت: اگر شما معترض هستید که حق مطلب درباره «چ» ادا نشده و یا باید بار دیگر مرور تاریخی شود باید بگویم که من خیلی جرات کردم درباره چمران فیلم ساختم چراکه واقعههایی که در انقلاب رخ داد بسیار پیچیده است و من تیرم را رها کردم. اما شما گفتید که سینما خواندید فیلمساز هستید و من امیدوارم زنده بمانم و فیلمی را که درباره پدرتان می سازید ببینم.
در این مراسم مهدی چمران عضو شورای شهر، علیرضا رضاداد دبیر سی و دومین جشنواره فیلم فجر، پژمان لشگری پور ناظر فنی فیلم «چ» و برخی دیگر از مسئولان در جمع خانواده شهدا و فرزندانشان حضور داشتند و پس از پایان مراسم فیلم «چ» برای خانواده شهدا رونمایی شد.