حسرت خوردن خوراکیها برای این دسته از افراد که آرزوی لاغر شدن دارند، دائمی است. کافی است به قیافه این افراد وقتی شیرینی تعارفشان میکنید و میگویند «نه رژیم دارم» نگاه کنید. با چشمشان خوراکیای که دست رد به آن زدهاند را دنبال میکنند و با دستورهای ناخودآگاه مغز برای خوردن و بیخیال رژیم شدن میجنگند. این جنگ فرسایشی گاهی به نفع شکم و گاهی به نفع سلامتی تن خاتمه مییابد ولی قدر مسلم سلولهای مغز از این جنگ دائمی با خوراکیهای خوش آب و رنگ روزی خسته خواهند شد. مرز بین چاقی و اضافه وزن باریک است. سنجش چاقی فرمولهای خاص خود را دارد. اما عدهای وجود دارند که نگرشی متفاوت نسبت به تن خود دارند. این افراد خود را چاقتر از چیزی که در عالم واقع هستند میبینند. بنابراین با دستورهای رژیمی که دست بهدست میچرخد گرمهای وزن خود را میسنجند. در مورد این افراد با دکتر فرید ذاکر، پژوهشگر کاهش وزن به گفتوگو نشستهایم.
- آیا مرزی بین چاقی و اضافه وزن وجود دارد؟
از نظر پزشکی چاقی و لاغری تعریف علمی دارد. BMI (Body Mass Index) به شاخص توده بدن ترجمه شده است. در این فرمول وزن افراد (کیلوگرم) به مجذور قد (سانتیمتر) تقسیم میشود. اگر عدد بهدست آمده بین 5/18تا 21باشد نرمال تلقی میشود. اگر بین 25تا 30باشد اضافه وزن شناخته میشود و اگر بالاتر از 30باشد به آن چاقی گفته میشود.
- عدهای از افراد وجود دارند که مراقبت بیش از اندازه و وسواسگونه انجام میدهند. سبک زندگی این افراد متفاوت است بهگونهای که در یک حسرت مدام برای نخوردن یا کم خوردن و یا ترس از چاقی بهسر میبرند. شما بهعنوان یک متخصص چه پیشنهادی دارید؟
این افراد ممکن است در محدوده اضافه یا حتی در محدوده وزن طبیعی باشند. خیلی وقتها کسانی را مشاهده میکنیم که با اینکه وزن متعادل و مناسبی دارند ولی قصد کاهش وزن دارند. این پدیده در خانمها بیشتر دیده میشود. این موضوع به تصور فرد از تصویر بدن (Body Image) خود ارتباط دارد. براساس علم روانشناسی، شما همانطور که یک جسم در عالم واقع دارید، تصویری هم از جسم و خودتان در ذهنتان دارید. این تصویر لزوما با آنچه هست تطابق ندارد؛ یعنی ممکن است فردی تصویری متناسب داشته باشد ولی خودش را چاق فرض کند. در تستهای مختلف دیاگرامهایی از اندام آدمی جلوی فرد گذاشته میشود و از او خواسته میشود که اندام خود را در فرمهای خیلی لاغر تا چاق تصویر خود علامت بزنند. خیلیها شکلی که انتخاب میکنند چاقتر از شکل واقعی خودشان است.
با توجه به تب مرسومی که در جامعه برای لاغری شایع است، این تصویر غیرواقعی مرسوم و متداول است. بسیاری از این افراد در معرض فشارهای اجتماعی هستند، پذیرفته نمیشوند یا شاید با بیاحترامی با آنها برخورد شود. گریزان بودن افراد از چنین قضاوتهایی طبیعی است بنابراین ترجیح میدهند که هر چه لاغرتر باشند.
- آیا میتوان به این دسته از افراد قبولاند که تو آنقدرها که فکر میکنی چاق نیستی؟
دقیقا امکانپذیر است. فرد باید برخوردی آگاهانه با موضوع داشته باشد یا از مشاوران روانشناسی کمک بگیرد. یکی از این روشها یادداشتنویسی است. این روش به فرد کمک میکند تا بفهمد چه زمانهایی بیشتر احساس میکند که چاق است، آیا در زمانی است که با افرادی خاص مراوده دارد؟ ثبت گفتوگوهای درونی نیز مفید است؛ اینکه فرد بفهمد چه زمانهایی با چه شرایطی خود را آدمی چاق فرض میکند و عبارتهای ناشی از چاق بودن را بهخود نسبت میدهد. این فرد میتواند این گفتوگوها را به سمت مثبت سوق دهد. به پذیرش بیشتر خود کمک کند و در جمعهایی که او چنین احساسی دارد شرکت نکند. این موارد قدمهایی است که فرد با آنها میتواند تجربیات متفاوتی را تجربه کند.
- آیا این افراد ویژگیهای روانشناختی خاصی دارند که بتوان برای ارزیابی به آنها رجوع کرد. ویژگیهایی مانند وسواس، استرس و... .
این طرز فکر میتواند ناشی از وسواس هم باشد. ولی بیشتر از همه ناشی از فرهنگ و انتظارات نادرست اجتماعی است. اگر به نقاشیهای200سال پیش دقت کرده باشید میبینید که زنان این نقاشیها چاق و فربه به تصویر کشیده شدهاند. بهعبارت دیگر زن مطلوب زنی بوده که چاق باشد. لاغر بودن امتیاز و ویژگی منفی محسوب میشد؛ به این معنا که فرد لاغر تمول و ثروت کافی ندارد اما الان شرایط کاملا متفاوت است. با تبلیغاتی که در رسانهها و فیلمهای مختلف منتشر میشود زیبایی و ارزش به لاغری داده میشود. به همین دلیل افراد برای اینکه در نگاه دیگران و خود مطلوبتر جلوه کنند ترجیح میدهند که لاغر باشند. اگر به عکسهای زنان دربار قاجار که وجود دارد نگاه کنید نیز به همین منوال است. زنان سوگلی دربار همگی چاق بودند. بنابراین موضوع چاقی و لاغری موضوع اصیلی نیست و مرتبط با فرهنگ جامعه است. وقتی فردی به این قاعده پی ببرد بسیاری از فشارها از او کاسته میشود و میتواند معقولتر فکر کند.
- با همه این توضیحات، فردی که جسم سالمی دارد عموما با تصویر آدمی که لاغر است تطابق پیدا میکند. آیا میتوان بین این ویژگی فرهنگی و تن سالم ارتباط یا نقطه اشتراکی پیدا کرد؟
سؤال خوبی است. ما عموما توصیه میکنیم که افراد در محدوده وزن طبیعی باشند. یعنی اگر کسی BMI یا شاخص توده بدنیاش در محدوده 25به بالا باشد او را تشویق میکنیم که خود را به زیر 25برساند. به هر حال BMI بالای 25با برخی بیماریها ارتباط مستقیم دارد. کسی که BMI بالای 27داشته باشد در معرض بیماری دیابت است که از پرخطرترین بیماریهای زمینهای است. اما حساسیت بیش از حد و فشار روانی بیش از اندازه یا توجه وسواسگونه به موضوع میتواند کار را بدتر بکند. ممکن است همینها باعث عدمموفقیت فرد در کاهش وزن باشد. خیلی وقتها ممکن است که فرد در محدوده BMI نرمال باشد ولی این مسئله او را راضی نکند.
- اگر چنین کسی به شما مراجعه کند شما به او چه توصیهای میکنید؟
توجه به این موضوع که شما مخلوقی فراتر از جسمتان هستید اهمیت ویژه دارد. خانم کیجی رولینگ، نویسنده هریپاتر را میشناسید. چند وقت پیش یادداشتی با عنوان «برای دخترها» منتشر کرد. او در این یادداشت مینویسد: برای معرفی یکی از کتابهایم به لندن سفر کردم. در این سفر بعد از سالها یکی از دوستان خود را ملاقات کردم. این دوست در نخستین دیدار از من در ایستگاه قطار استقبال گرمی کرد ولی به جای اینکه از من و 2 فرزندم که در این فاصله به دنیا آمده بودند، کتابهایی که مرا معروف کرده بودند سؤال کند، پرسیده بود چقدر لاغر شدهای؟ او در این یادداشت تب لاغری را زیر سؤال میبرد و مینویسد: اگر قرار باشد برای دخترم آرزو کنم، میخواهم دخترم شبیه هرمیون (شخصیت دختر کتاب هریپاتر) باشد نه مثل این دخترهای جوان مانکنی که لباسهایشان را به نمایش میگذارند. آرزو میکنم دخترم خوشقلب، مهربان، باهوش، فداکار و آگاه باشد. آرزو میکنم دخترم ویژگیهای مثبت شخصیتی داشته باشد قبل از اینکه لاغر باشد.
گاهی وقتها ما توجه بیش از حد به یک سری مسائل میکنیم و وجوه دیگر زندگی را نمیبینیم. گاهی خوب است توقف کنیم و از خود بپرسیم اگر ما روزی مردیم و از دنیا رفتیم دوست داریم روی سنگ قبرمان چه حک کنند؟ آیا دوست داریم بنویسند که در اینجا فردی لاغر خفته است؟ یا دوست داریم از امتیازات شخصیتی ما بنویسند. گاهی لازم است بهخود یادآوری کنیم که ما وجوه شخصیتی دیگری نیز داریم و لازم نیست خود را با ویژگیهای جسمی ارزیابی کنیم. این موضوع میتواند باعث شود آرامش بیشتری را تجربه کنیم و با خود به صلح برسیم. این میتواند قدم اول برای سلامت جسمی بیشتر، وزن مناسبتر و آرامش درونی بیشتر باشد.