این مرد که به گفته رئیس پلیس آگاهی استان کرمان از ضریب هوشی بالایی برخوردار است، با همدستی همسر و دوستش این نقشه را اجرا کرد.شاید باورش سخت باشد اما وی فوق لیسانس آیسییو دارد و همسرش نیز زنی تحصیلکرده است که در آموزش و پرورش کار میکرد.
این سرقت بیسابقه درست یک سال پیش اتفاق افتاد. ساعت 5:14صبح شنبه، چهاردهم بهمنماه 91 ساکنان یکی از خیابانهای شهر کرمان با پلیس و آتشنشانی تماس گرفتند و خبر از آتشسوزی در ساختمان 3طبقه پزشکان دادند.
دقایقی بعد از این تماس آتشنشانان در محل حاضر شدند و عملیات اطفای حریق را آغاز کردند. بررسیها حکایت از این داشت که آتش در آزمایشگاهی در طبقه همکف ساختمان رخ داده است. آنها بعد از مهار حریق، متوجه ابزار آلات جوشکاری، برش و تخریب دیوار در آنجا شدند. در قسمتی از دیوار آزمایشگاه، حفرهای به قطر 35سانتیمتر دیده میشد که ظاهرا به جواهرفروشی پشت ساختمان ختم میشد.
سرقت ماهرانه
ماجرا مرموز بهنظر میرسید و به همین دلیل تیمی از مأموران وارد صحنه آتشسوزی شدند. تحقیقات نشان میداد مغازه جواهرفروشی در طبقه همکف ساختمان مجاور است و هدف دستبرد دزدان قرار گرفته است. با حضور صاحب جواهرفروشی در محل مشخص شد که داخل این مغازه گاوصندوق بزرگی بوده که داخل آن جواهرات گرانقیمت نگهداری میشد. دزدان 2طبقه این گاوصندوق بزرگ را سوراخ کرده و توانسته بودند جواهراتی در حدود 7میلیارد تومان را سرقت کنند.
در تعقیب دزدان میلیاردی
همهچیز از یک نقشه حسابشده حکایت داشت.کارآگاهان که خود را در برابر یک باند سازمانیافته و حرفهای میدیدند تحقیقات گستردهای را برای شناسایی دزدان شروع کردند. این تحقیقات بعد از یکسال نتیجه داد و سرانجام سردسته باند که جوانی 35ساله به نام پدرام است شناسایی شد. بررسیها نشان میداد که این مرد در مدت یک سال گذشته با فروش جواهرات مسروقه به ثروت زیادی دست پیدا کرده است. مأموران در ادامه بررسیها دریافتند که همسر30ساله وی نیز در جریان سرقت بوده و در فروش جواهرات مسروقه دست داشته است. کارآگاهان 11بهمنماه امسال این زوج را دستگیر کردند و با اطلاعاتی که آنها در اختیار پلیس قرار دادند همدست 32ساله آنها که هنگام سرقت حضور داشت نیز دستگیر شد.
فیلمهای هالیوودی
پس از دستگیری اعضای این باند مشخص شد که آنها نهتنها سابقهدار نیستند بلکه تحصیلکرده بوده و مشاغل خوبی نیز داشتهاند. سرکرده باند در بازجوییها گفت:2سال پیش بهصورت اتفاقی به آزمایشگاه مورد نظر رفتم. وقتی آنجا بودم متوجه شدم که بخشی از طبقه همکف ساختمان، متعلق به جواهرفروشی مجاور است. طوری که با سوراخکردن دیوار پشتی آزمایشگاه، میشد وارد جواهرفروشی شد. آن روز کاملا تصادفی فهمیدم که یکی از درهای آزمایشگاه نیز داخل کوچه پشتی باز میشود و معمولا از آن در، افراد جانباز یا بیماران خاص رفتوآمد میکنند.
وی ادامه داد: یک سال از این ماجرا گذشت تا اینکه یک شب در خانه نشسته بودم و فیلم هالیوودی تماشا میکردم. فیلم جنگی بود و در آن دزدان با تخریب دیوار به یک طلافروشی دستبرد زده بودند. همان موقع یاد جواهرفروشی افتادم که دیوار به دیوار آزمایشگاه بود. به ذهنم رسید که با همین شیوه دست به سرقت بزنم. برای این کار باید تجهیزات ویژه تهیه میکردم. نقشه سرقت را با یکی از دوستانم درمیان گذاشتم. حتی ماجرای سرقت را با همسرم نیز درمیان گذاشتم و او هم استقبال کرد.
متهم افزود: یک روز پنجشنبه در ساعت کار اداری به ساختمان 3طبقه پزشکان رفتم. آن روز در پاگردی که به پشتبام میرسید، در پشت کارتنها پنهان شدم. چند ساعتی آنجا بودم تا اینکه همه از ساختمان بیرون رفتند. ساعت حدود 9شب بود که از مخفیگاهم بیرون آمدم و به آزمایشگاه رفتم.
در را باز کردم و همزمان دوستم رسید و با کمک هم از داخل ماشین تجهیزات را به داخل آزمایشگاه بردیم. همان شب شروع کردیم به تخریب دیوار. چون لولههای آب از داخل دیوار عبور میکرد باید کارمان را به دقت انجام میدادیم تا اتفاقی پیش نیاید. قطر دیوار زیاد بود و عملیات تخریب تا نخستین دقایق شنبه طول کشید.
حدود 30ساعت کار کردیم تا موفق شدیم به گاوصندوق برسیم و با برشدادن آن جواهرات میلیاردی را سرقت کنیم.
متهم ادامه داد: بعد از سرقت نیز، برای اینکه آثار جرم را از بین ببریم مقداری بنزین در آزمایشگاه ریختم و آنجا را آتش زدم. بعد از دزدی، همراه همسرم راهی چند طلافروشی در کرمان و استانهای همجوار شدیم و جواهرات را فروختیم و با پول آن یک باغ، آپارتمان لوکس، ویلا و 2خودروی مدل بالا خریدیم.