معلولیت واژهای است که با گفتن آن اولین نکتهای که به ذهن هر انسان خطور میکند محدودیت و ناتوانی جسمی است اما باید باور کنیم که معلولیت محدودیت نیست.
با آنکه معلولیت جسمانی تحرک افراد را تا حدی محدود میکند اما نباید پنداشت که معلولیت یعنی ناتوانی. چه بسا افرادی که دارای معلولیت جسمانی هستند ولی تواناییها و استعدادهای برتری نسبت به افراد سالم دارند. «مصطفی شریعتی» یکی از هنرمندان معلول و موفق در عرصه نقاشی است. برای آشنایی بیشتر با این هنرمند توانمند گفتوگویی با او انجام گرفته که خواندن آنرا به شما توصیه میکنیم.
- مختصری ازخودتان بگویید؟
مصطفی شریعتی متولد 1363 و ساکن مشهد هستم. نقاشم و 4 سال است که ازدواج کردهام.
- از چه سالی هنر نقاشی را بهطور جدی شروع کردید؟
از دوران ابتدایی علاقه زیادی به هنر نقاشی و فلسفه هنر و تفاوت هنرمندان با افراد عادی داشتم. در دوران متوسطه نزد استادانی چون نبیزاده، عشقی، واحدیان و خلیلی آموزش نقاشی را شروع کردم. پس از اخذ دیپلم ریاضی فیزیک هنر نقاشی را بهطور جدی و حرفهای نزد استاد ارجمندم حسین طالبی آغاز کردم و خانواده و دوستانم بهترین مشوق من در این زمینه بودهاند.
- تکنیکها و سبک نقاشی شما چیست؟
تکنیکهایم رنگ روغن، آب رنگ، سیاه قلم است و سبک نقاشیهایم رئالیسم، امپرسیونیسم، مدرن و مفهومی است.
- آیا تاکنون نمایشگاهی از آثار خود برگزار کردهاید؟
بله، در سال 1382 نمایشگاه بینالمللی و طراحی بهصورت زنده از بازدیدکنندگان در 2 دوره داشتم و در سال 1383 نمایشگاه جمعی با نام «هفت شهر عشق» (هفت شهر استان خراسان)، همچنین در سال 1386 نمایشگاهی انفرادی در اصفهان با بیش از 200 اثر هنری در تکنیکهای رنگ روغن، آب رنگ، سیاه قلم و سبکهای رئالیسم، امپرسیونیسم، مدرن و مفهومی برگزار کردم. در سال 1387، 3 نمایشگاه بهطور همزمان در مشهد و دانشگاه گرگان و نگارخانه امام علی(ع) تهران و در سال 1388 نمایشگاه انفرادی در مراغه، شاندیزو مشهد برگزار کردم. تعدادی نمایشگاه جمعی دیگر هم تاکنون داشتهام.
- تاکنون موفق به کسب چه مقامهایی شدهاید؟
در سال 1382 مقام اول کشوری در تکنیک رنگ روغن را بهدست آوردم. در همان سال موفق به کسب مقام سوم کشوری در تکنیک آبرنگ شدم و در المپیاد فنی - حرفهای معلولان جهان در هندوستان مقام نهم در رشته رنگ روغن را بهدست آوردم. در سالهای 1387 و 1385 هم دبیر جشنواره استانی و داور استانی و داور تعدادی از مسابقات در مشهد بودهام.
- در آتلیه هنری خود به آموزش هنر نقاشی هم میپردازید؟
بله، از سال 1382کلاس آموزش طراحی و نقاشی به کودکان و بزرگسالان را برگزار کردهام و سفارشات هنری را هم میپذیرم.
- معلولیت شما چگونه به وجود آمده است؟
معلولیت بنا بر عوامل مختلفی به وجود میآید اما معلولیت من مادرزادی است.
- آیا دیگر اعضای خانواده شما دارای چنین نقص جسمی هستند؟
خیر، من دو خواهر و یک برادر دارم که فقط من دارای این ویژگی جسمی هستم و من به این ویژگی جسمیام افتخار میکنم.
- آیا ازمعلولیت جسمی خود رنج میبرید؟
خیر، من به ظاهر دست ندارم اما در طول شبانهروز هزاران دست همراه با محبت واحترام و لبخند به من در انجام کارهایم کمک میکنند و به عبارتی خداوند 2 دست از من گرفته است و به جای آن هزاران دست به من داده است. با وجود معلولیت جسمیام همیشه شاکر خداوند هستم و معلولیتم را لطفی بزرگ از جانب خداوند میدانم.
- به نظر شما چه تفاوتی بین وضعیت جسمانی شما با افراد سالم وجود دارد؟
عشق، محبت، بخشش و آرامش، روح سالم میخواهد نه جسم سالم. به نظر من هرکس دست و پا دارد خوشبخت نیست بلکه خوشبختی در آرامش و عشق ورزیدن ورضایت است.
من به وضعیت جسمیام عشق میورزم و باید همه افراد سالم هم اینگونه باشند. با وجود نقص جسمیام بین من و مردم محبت و احترامی رد و بدل میشود به گونهای که محبتی که ممکن است بین خواهر و برادر نباشد بین من و هزاردستان(مردم) است.
- به نظر شما آیا معلولیت میتواند مانعی برای ازدواج باشد؟
خیر، ازدواج در افراد معلول تفاوت عمدهای با افراد دیگر ندارد. فقط ازدواج فرد معلول با سالم باعث افزایش مسئولیت فرد سالم در زندگی آنها میشود. از نظر من ملاکهای مادی برای ازدواج معنایی ندارد و افراد باید دنبال همسری باشند که برای آنها ساخته شده است و به عبارتی گمشده خود را پیدا کنند. همانطور که من با وجود شرایط جسمیام همسرم سالم است، بسیاری از معلولان هم اینگونه هستند. من از همسرم و زندگیام بسیار رضایت دارم.
- از دیگر تواناییهای خود بگویید؟
با وجود معلولیتم، کارهای شخصی مثل حمام رفتن و لباس پوشیدن و رانندگی کردن را انجام میدهم. همچنین 2سال است که برای تعداد زیادی آشپزی میکنم. به ورزش کوهنوردی خیلی علاقهمند هستم و بسیاری از اوقات هم به کوه میروم.
- هزینه زندگی شما از هنرنقاشی تأمین میشود؟
بله، بیشتر درآمد من از نقاشی است. گاهی اوقات هم آثار اصلیام را به خارج از کشور میفرستم. مثل اثری که از چهره خودم در آینه کشیدم.
- به نظر شما چرا عدهای فکر میکنند معلولیت مصیبت بزرگی است؟
از دیدگاه من معلولان از نظرکردگان خداوند هستند. توصیه من به خانوادههایی که فرزندان معلول دارند این است که همیشه شکرگزار خداوند باشند چراکه داشتن فرزند معلول برکت یک خانواده است.
- دولت و بهزیستی چقدر از معلولان حمایت میکند؟
متأسفانه، دولت و بهزیستی اصلاً حمایت لازم را انجام نمیدهد. افراد دارای معلولیت باید دارای همان حقوق و امتیازهایی باشند که دیگر افراد جامعه از آن بهرهمند هستند. چون معلولیت زمینه فعالیت بعضی از افراد را محدود میکند بنابراین باید توجه ویژهای به افراد معلول صورت گیرد و زمینههای لازم برای پیشبرد یک زندگی عادی برای آنان مهیا شود.
- وضعیت زندگی افراد معلول دارای چه مشکلاتی است؟
مهمترین مشکل معلولان مسأله اشتغال آنهاست. از 150هزار معلول در مشهد عده کمی مشغول به کار هستند بنا بر مصوبه دولت 3درصد سهمیه استخدامی شرکتها و ارگانهای دولتی و خصوصی باید از معلولان باشد اما این مصوبه اجرا نمیشود. از دیگر مشکلات، مسائل مالی معلولان است. افراد معلول نسبت به دیگران هزینههای بیشتری برای زندگی دارند. مثلاً سیستم ماشین آنها باید اتومات باشد دولت باید با دادن وام به معلولان از آنها حمایت کند. همچنین پیدا کردن جای پارک مخصوص معلولان است با وجود اینکه برای معلولان در خیابانها جای پارک مخصوص وجود دارد اما متأسفانه افراد سالم از آن استفاده میکنند و جریمهای از سوی راهنمایی رانندگی هم اعمال نمیشود.
- تعریف شما از معلولیت چیست؟
معلولیت کلمه قشنگی نیست زیرا از علیل و ناتوان بودن گرفته شده است. معلول یعنی ناتوان بودن، نه از لحاظ جسمی بلکه در مقابل خشم، حسادت و غرور و... معلولیت جسمی نباید باعث ایجاد محدودیت شود و ما را از انجام کارهای روزمره و علایق خود باز دارد.
- از دیگر تواناییهای خود بگویید؟
فوتبال بازی کردن و شطرنج بازی کردن. همراه با گروهی از دوستانم به نام گروه افق به قله دماوند هم صعود کردیم. یک دوره کلاس موسیقی سنتور هم رفتم اما به دلیل نداشتن وقت کافی ادامه ندادم.
- با وجود معلولیت جسمی خانوادهتان از شما چه انتظاراتی داشتند؟
خانوادهام در برخوردهایشان با من طوری رفتار میکردند که در کارهایم از استقلال بیشتری برخوردار باشم. انتظاراتی که در انجام امور از من داشتهاند خیلی بیشتر از دیگر خواهر و برادرانم بود.
- در پایان اگر نکتهای مدنظر دارید بفرمایید؟
در این لحظه یاد شعر دوستم «محسن مشایخی» افتادم با این مضمون: اگر پا ندارم همین فخر بس، که زانو نخواهم زدن پیش کس و خداوند از روح خود در ما دمید و ما را با عشق آفرید و ما باید نشانه عشق خداوند در عالم هستی باشیم.