همشهری آنلاین_ مریم قاسمی : خانواده عبادی شامل چند خواهر و برادر معلول میشود که هرچند زندگیشان با ناتوانی جسمی گره خورده، اما از پا نیفتادهاند و در زمینههای مختلف موفق شدهاند.پیدا کردنشان ساده است. این ۵ نفر در چهارراه یافتآباد، انتهای کوچه بهار، در دفتر خدمات پستی کار میکنند. جایی که میتواند محلی برای نشان دادن استعدادهای خدادادی افراد معلول و توانیاب باشد. وقتی خودمان را برای لحظهای جای آنها میگذاریم تا ببینیم چقدر در چنین شرایطی تاب میآوریم، تازه متوجه میشویم آنها با چه شرایط طاقتفرسایی روبهرو هستند.
اکثر اعضای خانواده عبادی با میهمان ناخواندهای به نام «میوپاتی» که توان عضلانی افراد را پایین میآورد دستوپنجه نرم کردهاند. آنها گرچه به دلیل این بیماری با مشکلات و موانع زیادی در زندگی مواجه شدهاند، اما بر این عقیده استوارند که خدای مهربان گرچه نعمتی را از آنها گرفته، اما در مقابل، تواناییهای دیگری به آنها عنایت کرده که آدمهای سالم از آن بیبهرهاند.
اگر روزی مسیرتان به دفتر خدمات ارتباطی خانواده عبادی افتاد، پیشنهاد ما این است که حتما سری به آنها بزنید. آشنایی با خواهر و برادرهایی که به معنای واقعی کلمه واژه «من میتوانم» را عملی کردهاند، برای هرکس میتواند آثار مثبتی به جا بگذارد.
اعضای خانواده عبادی بیاغراق هنرمندند. یکی داستانهای جالب و شگفتانگیز مینویسد و شعر و ترانه میسراید، دیگری روی بوم نقاشی آثاری خلق میکند که بینندهها را متعجب میکند و آثارش را در نمایشگاههای فردی و گروهی در معرض دید عموم میگذارد، سومین عضو خانواده دستی بر قلم دارد و فیلمنامه مینویسد و ٢ نفر دیگر هم در حوزه کامپیوتر در حد ممتاز مهارت دارند.
این ۵ توانیاب موفق اعتراف میکنند که تمام توانمندیها و پیشرفت خود را مدیون برادر بزرگترشان آقا «کریم عبادی» هستند. همان کسی که باعث شده آنها با وجود مشکلات فراوان در این روزها، یک زندگی معمولی و البته با موفقیتهای بسیار زیاد را تجربه کنند و به آینده بیشتر امیدوار باشند.
برادران و خواهران عبادی، کریم ۵٨ساله را در خانه و محل کار خود «داداش کریم» صدا میزنند. او حکم رئیس خانواده را دارد و به قول معروف حرف حرف اوست. البته منظور ما این نیست که دیگر اعضای خانواده نظر و پیشنهادی نمیدهند، بلکه تجربه زندگی در طول این سالها به آنها نشان داده که آقا کریم همیشه بهترین تصمیمها را در زمانهای حساس میگیرد.
کار و زندگی خانواده عبادی مثل خیلی از شهروندان از صبح زود آغاز میشود و تا پاسی از شب ادامه پیدا میکند، یعنی تا زمانی که مراجعهکنندگان کارشان تمام شده باشد و به خانهشان برگردند.
در این خانواده به ناامیدی اجازه ورود نمیدهند
بیماری «میوپاتی» اینگونه است که افراد تا ١٤ ١۵سالگی کاملا سالم هستند، بعد بهمرور زمان عضلاتشان ضعیف میشود تا آنجا که عضلات کاملا از کار میافتند. میوپاتی یا ضعف عضلانی پیشرونده سالهاست که میهمان خانه عبادیها شده و بیشتر اعضای خانواده را دچار کرده، اما نتوانسته مانع پیشرفتشان شود، چراکه هرکدامشان، بهجز فعالیت در دفتر پستی، در رشتهای مختلف تحصیلات خود را ادامه دادهاند و مدارج دانشگاهی را طی کردهاند.
خانواده عبادی به موفقیتهایی در زمینه تحصیل و اشتغال رسیدهاند و با وجود ناتوانی ظاهری و محدودیتهای جسمی – حرکتی موفق به انجام کارهای بزرگی شدهاند که حتی برای آدمهای سالم آرزوست.
«رحیم» ۵٦ساله، علاوه بر دریافت دیپلم ریاضی، مدرک پایان دوره الکترونیک، نرمافزار و سختافزار کامپیوتر از سازمان فنی - حرفهای کشور دارد. او که یکی از توانیابان موفق منطقه ١٨ به شمار میرود انگار دل پرغصهای از روزگار دارد. او قبل از شروع درددلش از ما میپرسد: «یعنی واقعا مطالبی را که میگویم، مینویسید؟»
من قول میدهم که حرفهایش را منعکس کنم و صدایشان را به گوش مسئولان برسانم. آرام میشود و میگوید: «متاسفانه به نیازها و خواستههای معلولان توجه نمیشود. منظور من افراد معلول و توانیابی است که درصد معلولیتشان بالاست. یعنی با معلولیت بالای ٨٠ تا ٩٠ درصد باید از تسهیلات و خدمات مناسبتری از ارگانهایی مثل بهزیستی و تامین اجتماعی برخوردار شوند.»
او ادامه میدهد: «هرکاری سختیهای خودش را دارد، اما در کارهایی که ما ۵ نفر در دفتر خدمات ارتباطی انجام میدهیم، همچنان کاغذبازیها دستو پاگیر است. بهعنوان مثال، در مورد سند زدن سیمکارتهای همراه اول، به نظر من، داشتن یکسری مدارک اولیه کافی است و نباید کاغذبازی بیشتری صورت بگیرد.»
«عینالله عبادی»، ۵٢ساله، فرزند دیگر خانواده عبادی متخصص سختافزار است. دانش و مهارتش به حدی است که با یک معاینه ساده و بررسی کامپیوترهای معیوب و خراب میتواند تشخیص دهد که عیب سیستم چیست و راهکار برطرف کردنش را هم بلد است و در چشمبرهمزدنی تعمیرش میکند.
او در ادامه از مشکلات قشر معلول و توانیاب میگوید: «افرادی که معلول هستند، فقط خودشان اذیت نمیشوند، بلکه همه اعضای خانواده درگیر مسئله او میشوند. برخی از مسئولان و مددکاران پیشنهاد میدهند که همسران افراد معلول کار کنند، در حالی که همسران ما همین که بتوانند به امور ما برسند، خیلی هنر کردهاند. فقط از مسئولان تقاضا میکنیم که به معلولان با درصدهای بالا بازنشستگی زود هنگام بدهند، چون با همه تواناییهایی که داریم، کم میآوریم و نیاز داریم پس از حدود ١٠ سال کار کردن بازنشسته شویم.»
شاعر سریال کوچه مروارید بچهمحل ماست!
«رحمان عبادی» ٤٨ساله شاعر خانواده است. او نیز مثل دیگر برادرها و خواهران در ستیز با بیماری «میوپاتی» تاکنون پیروز میدان بوده است. رحمان علاوه بر کار در دفتر خدمات پستی و ارتباطی، صاحب ذوق است و دستی در نوشتن فیلمنامه دارد. او تاکنون بیش از ١٤ فیلمنامه کوتاه و بلند، بهجز اشعاری که سروده، نوشته است.
معروفترین سرودهاش همان شعرهای متن سریال «کوچه مروارید» است که بسیاری از شهروندان با آن خاطره دارند. رحمان توضیح میدهد که این مجموعه به شکل لوح فشرده و در قالب یک برنامه عروسکی با محتوای بیان مشکلات موجود در جامعه ساخته شده.
او عقیده دارد که نقش عروسکی «جنابخان» از مجموعه «کوچه مروارید» شناخته شد و بعدها در مجموعه «خندوانه» معروفتر شد. کوچه مروارید در ژانر کودک نوشته شده و تهیهکنندگی و کارگردانیاش را «علی سالارزهی» برعهده داشت.
شاعر و سراینده خانواده عبادی، روحیه لطیفی دارد و تایپوگرافی را به شکل حرفهای کار میکند. او میگوید:«در دفتر پیشخوان دولت، در بخش ثبتاحوال کار میکنم. با توجه به اینکه شناسنامهها و کارت ملیها باید تعویض شود، حوزه بسیار شلوغی دارم، اما من و برادران و خواهرانم با دقت بسیار کارهای مربوطه را انجام میدهیم. اغلب مراجعهکنندگان زمانی که متوجه میشوند درصد معلولیت ما بسیار زیاد است، تعجب میکنند.»
رحمان از نگاه برخی از مردم گلایه دارد و میگوید: «من با معلولیت و ناتوانی جسمی خودم کنار آمدهام و مشکلی ندارم، اما بیشتر مردم مانند من فکر نمیکنند. راستش، با این وضعیت خستهام، خیلی خستهام. دوست دارم بازنشسته شوم و بیشتر در خانه بمانم.»
او این فرصت را غنیمت میشمارد و میگوید: «افرادی مثل من که با وجود معلولیت بالا تلاش میکنیم روی پای خودمان بایستیم، فقط از دولت و مسئولان توقع حمایت و پشتیبانی داریم. از آنها میخواهیم که بیمه تکمیلی ما را درست کنند و تسهیلاتی برای شرایط بازنشستگی امثال من در نظر بگیرند. کاری کنند تا بتوانیم از خدمات پرستاری و سایر مراقبتهای پزشکی و درمانی بهرهمند شویم. من و برادران و خواهرانم در این دفتر خدمات ارتباطی به شهروندان خدماترسانی میکنیم، در حالی که خودمان از جامعه و دولت خدمات مناسب دریافت نمیکنیم.»
او یک پایگاه فروشگاه اینترنتی به نام «بلوت استور» راهاندازی کرده و سعی دارد محصولاتی را که معلولان تولید میکنند و جایی برای فروش پیدا نمیکنند، در این پایگاه عرضه کند و با این کار به اشتغال معلولان کمک کند.
رحمان، فیلمنامههای متعددی را برای صداوسیما نوشته که مهمترین آنها «راز شیدایی» است که برای سیمافیلم نوشته شده. نگارش این فیلمنامه حدود ٧ ماه طول کشیده، داستان این فیلم در مورد بازیگر معروفی است که به بیماری سرطان مبتلا میشود و برای اینکه شهرتش را حفظ کند به کلاسهای هنردرمانی میرود.
او ادامه میدهد: «هدف از نگارش این فیلمنامه این است که نشان دهم، برخلاف دیدگاه عموم جامعه مبنی بر اینکه فقط افراد سالم توانایی کمک به افراد معلول را دارند، معلولان نیز میتوانند کمکهای بسیاری به آنها بکنند.»
یاسمین و فیروزه نیز از اعضای توانمند و هنرمند خانواده عبادیاند که به قول داداش کریم، واژه نامبارک ناتوانی را با هنر و استعدادشان در هم شکستهاند. کارهای هنری و ناب این خواهران در زمینه شعر و شاعری، نقاشی و مینیاتور به قدری زیباست که میتوان برای نمایش آنها نمایشگاهی به راه انداخت.
از زمان بحران کرونا این دو خواهر کمتر در دفتر کار حاضر میشوند و بیشتر وقتشان را صرف انجام کارهای هنری در خانه میکنند. اوقاتی هم که سرحال و قبراق در محل کار حاضرند و پشت میز مینشینند، آنقدر به کارشان تسلط دارند که امور ارباب رجوعان را در مدت زمان کوتاهی انجام میدهند، طوری که سرعت کارشان باعث تعجب و تحسین مراجعه کنندهها میشود.
نظر شما