طرحی که پس از کشوقوسهای بسیار در دولتهای گذشته، بالاخره در دولت دهم با کاستیها و نواقص بسیار زیاد اجرایی شد و دولت کنونی هم خود را موظف به پیگیری آن کرده است؛ ولی آنچه در ادامه اجرای این طرح اهمیت بسزایی دارد، همان است که برآن پای فشرده میشود: اصلاح و تکمیل نواقص و ایرادات و نیز رفع اثرات سوء تورمی و رکود اقتصادی. در این میان در دهکهای پایین جامعه، قشری هم وجود داشت که بیش از دیگر کمدرآمدان آسیب دید؛ قشر زنان و کودکان بدسرپرست.
متأسفانه بهدلیل اجرای ناقص و بیبرنامه طرح، دولت وقت برای وضعیت ایشان چارهاندیشی نکرد و منجر به این شد که ایشان از حق یارانه خود هیچ بهرهای نبرند. با کمال تأسف، یارانه کودکان و زنان بدسرپرست بهحساب پدران و همسرانی واریز میشود که معمولاً خود موجب این فلاکتند و به غیراز آنانی که بهدلیل عسر و حرج (مانند زندانیان مالی) موجب بدسرپرستی تحت تکفّلان خود شدهاند، اکثراً صلاحیت دریافت یارانه بهعنوان سرپرست خانوار را ندارند. زنان و کودکان این افراد، معمولاً مجبورند با کار طاقتفرسا و شدید، هم هزینههای زندگی خود و هم هزینههای پدران و همسرانشان را تأمین کنند؛ سرپرستانی که اغلب معتادند و حاصل دسترنج زنان و بچههایشان را دود میکنند.
وقتی که قرار باشد ریالی از حق این زنان و کودکان پرداخت نشود و برای خودشان هزینه نشود، چرا باید بهدست سرپرستان بد آنان برسد؟! زنان و کودکان بدسرپرست، از طرف سرپرستانشان حمایت مالی نمیشوند و نیاز شدیدی به همین مقدار کم یارانه دارند؛ بنابراین دولت محترم حتماً باید برای رساندن مستقیم یارانه به ایشان، برنامه و چارهاندیشی داشته باشد. دولت باید طی اعلانی عمومی از زنان بدسرپرست بخواهد که برای شناسایی مراجعه کنند و نیز در شناسایی زنان و کودکان بدسرپرست از مراکز خیریه و سازمانهای غیردولتی کمک بخواهد و سپس یارانه ایشان را بهحساب شخص خودشان واریز کند. حال که دولت محترم در حال بازنگری این طرح است و اصولاً یکی از اهداف حیاتی این طرح حمایت بیشتر از اقشار ضعیف است، باید زنان و کودکان بدسرپرست را دریابد!
* رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران