این نامه از طرف زهرا، علی، محمدباقر، نگین، سارا، پویا و سمانه به کیمرام اهدا شده است. این بازیگر جوان برای بازی در فیلم سینمایی «خط ویژه» دیپلم افتخار جشنواره سی و دوم را از آن خود کرد.
2- خبرنگار دفتر تهران روزنامه گاردین در گزارشی مفصل نگاهی انداخته است به برگزاری سی و دومین جشنواره فیلم فجر و در بخشی از آن بهترینهای این دوره را از نگاه خودش معرفی کرده است. خبرنگار گاردین، «شیار 143» نرگس آبیار (که در گزارش به اشتباه آبکار آمده) را بهترین فیلم جشنواره دانسته و درباره آن نوشته است: فیلم تنها فیلمساز زن حاضر در بخش مسابقه (در کنار رخشان بنیاعتماد) یک نگاه زنانه دارد به جنگ میان ایران و عراق. شیار143 هم اشک مخاطب را درمیآورد، هم به او احساس آرامش میدهد و دور از شعار و تبلیغات، به پیامدهای جنگ اشاره میکند. در این گزارش، خبرنگار گاردین از تجربهخود هنگام نمایش «متروپل» مسعود کیمیایی در کاخ جشنواره هم سخن گفته و افزوده است: نتوانستم تا پایان نمایش فیلم تحمل کنم و وقتی داشتم از سالن بیرون میرفتم، حدود یکسوم صندلیها خالی بود... .
3- وفور صحنههای استعمال سیگار و سایر مواد دخانی در فیلمهای این دوره از جشنواره فیلم فجر نگرانیهایی را در مورد نحوه نمایش این صحنهها در اکران عمومی برانگیخته است. تقریبا در نیمی از فیلمهای امسال شخصیتهای اصلی و فرعی داستان در حال کشیدن سیگار نشان داده میشوند. ازجمله این فیلمها میتوان به آرایش غلیظ، برف، تمشک، چند مترمکعب عشق، دلتنگیهای عاشقانه، رد کارپت، زندگی جای دیگری است، زندگی مشترک آقای محمودی و بانو، شیفتگی، قصهها، کلاشینکف، متروپل، مردن به وقت شهریور، ارسال آگهی تسلیت برای روزنامه، خانوم، رنج و سرمستی، ناخواسته و ملبورن اشاره کرد. نکته اینکه یکی از شخصیتهای اصلی فیلم خانوم از داشتن 2دست محروم است اما همسرش زحمت روشن کردن سیگار را برای او میکشد! حالا باید دید شورای صنفی نمایش درباره وجود این حجم از صحنههای نامناسب در فیلمها چه تصمیمی میگیرد.
4- اظهارنظر کارن همایونفر در اختتامیه جشنواره فیلم فجر مبنی بر اینکه «امیدوارم سیمرغ بهترین موسیقی به یک ایرانی برسد، چون فکر میکنم سینمای ما در هر رشتهای به عوامل خارجی احتیاج داشته باشد، به آهنگساز احتیاج ندارد» کمی مناقشهبرانگیز شد. تا آنجا که خود همایونفر ناچار شد درباره سخنانش توصیح بدهد و بگوید: فکر نمیکردم حرفهای من روی سن اختتامیه آنقدر بلوا ایجاد کند. آن حرفها تنها یک آرزو بود. من یک آهنگساز ایرانی هستم و نمیتوانم بهراحتی برای فیلمهای خارجی آهنگسازی کنم اما خارجیها بهراحتی وارد سینمای ما میشوند. اگر آقای واربک میخواهد برای فیلم ایرانی آهنگسازی کند، بهتر است بیاید برای ما یک مسترکلاس بگذارد. اگر فردا ما بازیگری مثل لئوناردو دیکاپریو را به ایران بیاوریم و در فیلمی ایرانی بازی کند، آیا صنف بازیگران اعتراض نخواهند کرد؟