یکشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۶:۵۱
۰ نفر

همشهری آنلاین: برخی از روزنامه‎های ۱۱ اسفند ستون سرمقاله خود را به موضوعاتی همچون شکایت دولت از مجلس، هدفمندی یارانه‎ها و استفاده از نیروهای بومی برای مرزبانی اختصاص دادند.

داریوش قنبری نماینده سابق مجلس با تیتر«دولت می‌تواند از مجلس شکایت کند» در روزنامه قانون نوشت:روزنامه قانون،۱۱ اسفند

 «گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدن گردن مس‌گری» این شعر مصداق سوالات نمایندگان از محمود علوی، وزیر اطلاعات است. مطالبی که به  عنوان سوال از سوی برخی از نمایندگان مجلس نهم شورای اسلامی به هیات رئیسه مجلس تقدیم شده است، ارتباط چندانی با وظایف وزیر اطلاعات ندارد. از سوی دیگر، نحوه طرح سوالات نمایندگان، بسیار ناشیانه بود و در مجموع سیاست  خاص سیاسی و جناحی در سوالات نهفته است. اکثر فعالان سیاسی می‌دانند که این گونه سوالات و شیوه طرح آن دنبال کننده اهداف طراحان است. متاسفانه سوالات براساس دیدگاه جناحی  طراحی شده است و همین عملکرد نمایندگان را زیر سوال می‌برد. سوال از وزیر از حقوق نمایندگان است اما وقتی وکلای مردم اهداف جناحی را در وظیفه خود دنبال می‌کند، ایراد وارد می‌شود.

  از آنجا که سوالات مطرح شده در حوزه وظایف وزیر اطلاعات تعریف نشده است، علوی می‌تواند با استناد به آیین نامه داخلی مجلس شورای اسلامی، پاسخی به این سوالات ندهد و تنها به این بسنده کند که سوالات در حوزه مسئولیت او نیست و نمی تواند پیگیر این نکات باشد.

اما بحث دیگری که با این سوالات به وجود می‌آید، ارزیابی از عملکرد کلی مجلس در قبال دولت نو پاست. در اصل 90 قانون اساسی شکایت از طرز کار قوا پیش بینی شده است. در این اصل قانون اساسی آمده است که هر کس‏ شکایتی‏ از طرز کار مجلس‏ یا قوه‏ مجریه‏ یا قوه‏ قضاییه‏  داشته‏ باشد، می‏تواند شکایت‏ خود را کتباً به مجلس‏ شورای‏ اسلامی‏ عرضه‏ کند. مجلس‏ موظف‏ است‏ به‏ این‏ شکایات‏ رسیدگی‏ کند و پاسخ‏ کافی‏ دهد و در مواردی‏ که‏ شکایت‏ به‏ قوه‏ مجریه‏  یا قوه‌قضاییه‏ مربوط است‏ رسیدگی‏ و پاسخ‏ کافی‏ از آنها بخواهد و در مدت‏ متناسب‏ نتیجه‏ را اعلام‏ کند و در موردی‏ که‏ مربوط به‏ عموم‏ باشد به‏ اطلاع‏ عامه‏ برساند.

با این سوالات عیبی در طرز کار قوه مقننه به وجود آمده است و تصور می‌کنم، وزارت اطلاعات می‌تواند با استناد به این اصل قانون اساسی طرح شکایت کند، زیرا عملکرد آن در حوزه سوال از وزیر، مبتنی بر چارچوب‌های حقوقی و در راستای منافع مردم نبود.

در این سوالات نوعی کینه‌ورزی و غرض‌ورزی دیده می‌شود. البته با توجه به  روحیه و رویه‌ای که دولت در قبال مجلس اتخاذ کرده است، تصور نمی‌کنم قوه مجریه بخواهد از این حق قانونی خود استفاده کند. وزارت اطلاعات در شش ماه جابه‌جایی رئیس‌جمهور سعی کرده بر اساس وظایفش در پیشبرد اهداف نظام حرکت کند، اما برخی مسائلی را مطرح می‌کنند ولی فراموش کرده‌اند در زمان آقای احمدی‌نژاد ناآرامی‌هایی در بسیاری مناطق کشور به‌خصوص شرق کشور وجود داشته ‌است. بحث اینجاست اگر امنیت کشور مهم است، چرا در زمان دولت گذشته که هر سال شاهد نا آرامی در مرزهای شرقی کشور بودیم، دوستان اقدام نکردند؟

هدفمندی غافلگیرانه یارانه‌ها

آرش نصراصفهانی در روزنامه شهروند نوشت:روزنامه شهروند؛۱۱ اسفند

زمان و چگونگی اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها کماکان در‌ هاله‌ای از ابهام قرار دارد. درحال حاضر نه‌تنها زمان اجرای قانون مشخص نیست بلکه گمانه‌زنی‌ها از میزان افزایش قیمت حامل‌های انرژی هم متناقض است. البته در این فضای تعلیق عمومی، هر لحظه امکان اجرای غافلگیرانه و بدون اطلاع قبلی فاز‌دوم، گران شدن سوخت یا قطع یارانه نقدی بخشی از جامعه وجود دارد. تجربه‌ای که البته قبلا هم تکرار شده و مردم سابقه شنیدن خبر ناگهانی یک تصمیم بزرگ اقتصادی پس از ماه‌ها شایعه و حدس و گمان را دارند. اما سوال این‌جاست که چرا دولت‌ها ترجیح می‌دهند سیاست‌هایشان را با روش تعلیق عمومی و سپس غافلگیری اجرا کنند؟ به نظر می‌رسد بخشی از جواب این پرسش را باید در فراهم نبودن بستر اجتماعی لازم برای اجرای کم‌هزینه تصمیم‌های بزرگ دولت جست‌وجو کرد.

شواهد نشان می‌دهد که درحال حاضر دولت نمی‌تواند تصمیم قاطع و مشخصی در مورد نحوه ادامه اجرای طرح هدفمندی بگیرد. دولت جدید به دلیل این‌که در ماه‌های اول روی کار آمدن خود توانسته با کنترل نوسانات قیمت ارز و کاهش رشد تورم آرامش نسبی را به فضای کشور بازگرداند، نگران ایجاد شوک قیمتی و افزایش مجدد تورم است. اعلام خبر افزایش قیمت سوخت در تاریخ مشخص می‌تواند باعث ایجاد انتظار مردم برای تورم و در نتیجه افزایش واقعی تورم حتی پیش از افزایش قیمت سوخت شود.

براین اساس دولت انتظار دارد موج جدید تورم به کاهش محبوبیتش و در حالت بد‌تر بروز نارضایتی‌ منجر شود. به عبارت دیگر نگرانی از نحوه واکنش افکار عمومی مهم‌ترین عاملی است که دولت را در اجرای قانون مردد می‌کند. اما وقتی چاره‌ای جز بالا بردن قیمت سوخت نیست، از نظر دولتمردان راه‌حل ساده روبه‌رو شدن با این وضعیت اجرای غافلگیرانه قانون و قرار دادن مردم در برابر کار انجام شده است. اما این راه‌حل صرف‌نظر از میزان موفقیتش، نشان‌دهنده شکاف گسترده میان دولت و ملت در جامعه ما است؛ زیرا دولت خود را بی‌نیاز از گفت‌وگوی منطقی با جامعه می‌داند و برای جلوگیری از هرگونه واکنش غیرمعقول، تصمیماتش را پشت درهای بسته گرفته و ناگهان اجرا می‌کند.

طرف دیگر این ماجرا، جامعه‌ای است که معمولا سهمی در تصمیم‌گیری نداشته و همواره نگران تغییر ناگهانی وضع خود با یک سیاست ناگهانی دولت است. برای جامعه‌ای که انتظار دارد یک روز بدون اطلاع قبلی، توسط یک تصمیم دولت غافلگیر شود، آینده غیرقابل پیش‌بینی و اضطراب‌آور است.

به‌عنوان نمونه در شرایط کنونی، خانواده‌های ایرانی علاوه بر دغدغه تورم ناشی از افزایش قیمت حامل‌های انرژی، باید نگران احتمال حذف نامشان از فهرست دریافت‌کنندگان یارانه نقدی هم باشند. یعنی یک خانواده هر روز انتظار دارد که دولت با قطع بخشی از درآمد‌هایش یا افزایش قیمت‌ها وی را غافلگیر کند. این فضای تعلیق و بی‌خبری از تصمیم‌گیری‌های دولت سبب می‌شود تا خانواده ایرانی به جای این‌که به امید فردا زندگی کند، همواره با هراس از آینده و اتفاقی غیرمنتظره روزگار بگذراند. در وضعیتی که جامعه در جریان تصمیم‌گیری‌های کلان نیست و فاقد اطلاعات لازم برای پیش‌بینی آینده خود است، چگونه می‌توان از آن انتظار واکنش منطقی و معقولانه نسبت به تصمیمات ناگهانی داشت؟

لذا این خود دولت‌ها هستند که با محدود دانستن مشارکت مردم به انتخابات و اصرار به تصمیم‌گیری از بالا برای جامعه، زمینه سرگردانی جامعه و بی‌اعتمادی عمومی به خود را فراهم می‌کنند، آن‌چه درنهایت به مانع مهمی برای خود دولت‌ها در اجرای سیاست‌هایشان می‌شود. براین اساس با فقدان یک تعامل دو سویه و رابطه مستمر میان دولت از یک سو و نخبگان، نهادهای مدنی و مردم از سوی دیگر، روز به روز درک متقابل دو طرف از یکدیگر کم شده و انتظار رفتار غیرقابل پیش‌بینی از طرفین افزایش می‌یابد.

اما در شرایط کنونی راه‌حل خروج از این دور باطل این است که دولت فضای تعلیق و ترس از غافلگیری در جامعه را کاهش دهد. یک گام مناسب در این مسیر ارایه برنامه‌ای بلندمدت برای اجرای طرح هدفمندی است تا جامعه تکلیف خود را حداقل برای چندسال بداند. اعلام تصمیم دولت برای چگونگی اجرای فاز دوم در قالب یک طرح بلندمدت مثلا ۵ ساله - شبیه طرح نافرجام اجرای پلکانی قیمت سوخت در مجلس ششم - اگرچه در ابتدا یک شوک خواهد بود اما در بلندمدت به سبب رفع بلاتکلیفی عمومی و پیش‌بینی‌پذیرکردن نسبی آینده برای جامعه، تبعات اجتماعی کمتری برای دولت ایجاد خواهد کرد.

اما مهم‌تر از ارایه برنامه بلندمدت، خارج کردن مباحث مربوط به هدفمندی از جلسات خصوصی دولت و مطرح کردن آن در فضای عمومی کشور و ایجاد امکان گفت‌وگوی ملی است. لازمه موفقیت دولت در گذر این تنگنا ایجاد اجماع نسبی میان نخبگان از طریق مطرح‌شدن مسأله در عرصه عمومی و نیز گفت‌وگو با مردم و استفاده از ظرفیت نخبگان هوادار دولت برای ایجاد مقبولیت این تصمیم در جامعه و جلب همراهی عمومی است. دولت در شرایط فعلی و به سبب موفقیت‌هایش در سیاست خارجی و بازگشت آرامش به کشور از مقبولیت بالایی برخوردار است که می‌تواند سرمایه لازم برای اجرای این طرح باشد. به شرطی که خود را دانای کامل و مردم را توده‌ای ناآگاه نبیند.

نیروی بومی مرزبانان مستحکم

روزنامه تهران امروز نیز به قلم حسین‌علی شهریاری نماینده زاهدان در مجلس آورد:تهران امروز؛۱۱ اسفند

مرزهای شرقی ایران اولین بار نیست که شاهد اقدامات ایذایی غافلگیرکننده تروریست‌هاست. همین چند ماه پیش بود که در حادثه سراوان 14 نفر از مرزبانان ایرانی به دست گروه تروریستی جیش‌العدل شهید شدند. در آخرین نمونه هم ربوده شدن 5 سرباز ایرانی بار دیگر نگاه‌ها را به مرزهای شرقی ایران معطوف کرد. گرچه باید عنوان کرد بسیاری از اینگونه رفتارها ریشه در سیاست‌های تفرقه‌افکنانه آمریکایی‌ها دارد اما نکته‌ای که در اینگونه موارد باید مورد توجه قرار بگیرد،علت تکرار اینگونه حملات و روش‌های جلوگیری از این موضوع است. باید عنوان کرد که استان‌های مرزی ما از نظر قومی و مذهبی با خارج از مرزهای کشور تشابه فرهنگی دارند.

این موضوع سبب شده است که دشمنان ایران از آن سوءاستفاده و در منطقه آشوب و تفرقه فرهنگی ایجاد کنند. ضمن اینکه دیپلماسی ما تاکنون در رابطه با دولت پاکستان ضعیف بوده است. نمی‌توان انکار کرد که نیروهای القاعده و طالبان در سیستم اطلاعاتی پاکستان نفوذ کرده‌اند. تروریست‌ها از طریق همین افراد دقیق‌ترین اطلاعات را کسب کرده و به راحتی اقدامات تروریستی خود را هدایت می‌کنند ما در خود این کشور شاهد ظلم به شیعیان هستیم. به همین دلیل باید با نگاه دقیق‌تری به رابطه ایران با پاکستان نگاه کرد.

مرز‌های ما با پاکستان همیشه بوی تهدید داده است و این کشور در مقابله با نیروهای تروریستی کمک مهمی به ما نکرده است.از این رو نمی‌توان در رابطه با حل این مشکل به فکر راه‌حل‌های دیپلماتیک معمولی بود و باید تدابیر دیگری اتخاذ کرد. از سوی دیگر در نگاهی به علت بروز اینگونه مسائل این نکته مورد توجه قرار می‌گیرد که مرزبانی کشور ما نیازمند تقویت است گرچه نمی‌توان از توانمندی‌های نیروهای داخلی و توان دفاعی کشور غافل شد اما مرزبانی‌های کشور به‌خصوص در مناطقی که شاهد حادثه‌های تروریستی هستیم هم از نظر امکانات و هم از نظر آموزشی نیازمند تقویت هستند.

افرادی که در مرزبانی‌های کشور فعال هستند نه امکانات کافی در اختیار دارند و نه در دوره‌های آموزشی مناسبی شرکت کرده‌اند.باید تاکید کرد که این نکته در شان مرزبانی جمهوری اسلامی ایران نیست. همین موضوع سبب شده است که در کوتاه‌ترین زمانی که می‌توانیم تصور کنیم یک گروه تروریستی به داخل مرزهای کشور نفوذ کند و 5 نفر از سربازان ما را به اسارت ببرد.نکته دیگر استفاده از امکانات لجستیکی مناسب برای انسداد مرزهای کشور است چرا که در برخی از موارد شاهد این هستیم که تا مساحت بیش از 300 کیلومتر نیز حفاظتی وجود ندارد که همین مسئله ما را در حفاظت از مرز‌ها دچار مشکل می‌کند. به هر حال حادثه‌هایی چون حملات تروریستی که در آن شاهد به شهادت رسیدن کودکان، زنان و مردان این سرزمین هستیم در داخل کشوری رخ می‌دهد که مردم آن برای سربلندی کشور و برای ایجاد امنیت در آن از هیچ اقدامی فروگذار نیستند.

لذا می‌توان برای بهبود وضعیت مرزی کشور نگاهی به نیروهای همین مناطق داشت. سرمایه‌هایی که کمتر دیده شده‌اند.اگر به مرزنشینان کشور در تامین امنیت مرزها بهای بیشتری داده شود و در تامین امنیت از همین افراد کمک گرفته شود بهتر می‌شود اینگونه اقدامات ایذایی و تروریستی را مدیریت کرد.

حمایت است نه تضعیف‌

حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان نوشت:روزنامه کیهان؛۱۱ اسفند

1- وقتی برای اولین‌بار، بعد از انتشار متن توافقنامه ژنو به تحلیل محتوای آن پرداختیم و به اسناد و شواهدی اشاره کردیم که نشان می‌داد امتیاز داده‌ایم و حتی وعده نسیه هم نگرفته‌ایم، برخی از مسئولان محترم و شماری از جریانات سیاسی - تقریبا همه - با سلیقه‌های متفاوت و حتی متضاد به کیهان حمله کردند که چرا ساز مخالف کوک می‌کند و تلاش بی‌وقفه و پی‌گیر تیم هسته‌ای کشورمان و دستاورد بزرگی را که بعد از چالش ده ساله‌ به دست آمده، نادیده می‌گیرد؟! و این در حالی بود که کیهان تلاش و زحمات تیم مذاکره‌کننده را شایسته تقدیر می‌دانست ولی اسنادی را ارائه می‌کرد که نشان می‌داد، حریف از خوشبینی و صداقت آنان سوءاستفاده کرده و آرزوهای برزمین مانده خود درباره فعالیت هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران را با بهره‌گیری از لبخندهای فریبکارانه در توافقنامه ژنو گنجانده است. آنان که توافقنامه را مثبت و برخوردار از دستاوردهای بی‌سابقه ارزیابی می‌کردند، به جای پاسخ در مقابل استدلال‌های متکی بر اسنادی که کیهان ارائه کرده بود، به مخالفت اسرائیل با توافقنامه استناد می‌کردند! و حتی برخی از مدعیان اصلاحات و اصحاب فتنه، به توصیه روزنامه انگلیسی گاردین، شعار «کیهان، اسرائیل پیوندتان‌مبارک»! سر‌دادند!

و البته کیهان دیدگاه و برداشت مستند خود درباره توافقنامه ژنو را تغییر نداد و به ابعاد دیگری از این توافقنامه که نشان می‌داد تنها دستاورد آن اثبات چندباره «غیر قابل اعتماد بودن آمریکاست» نیز اشاره کرد.

بزرگنمایی درباره توافقنامه ژنو تا آنجا پیش رفت که آقای دکتر روحانی رئیس جمهور محترم کشورمان در جمع مردم خوزستان گفت؛ «می‌دانید توافقنامه ژنو یعنی چه؟ یعنی تسلیم قدرت‌های بزرگ جهان در مقابل ملت ایران»! و چند ساعت بعد «جی کارنی» سخنگوی کاخ سفید درباره اظهارات آقای روحانی به خبرنگاران گفت «سخنان رئیس جمهور ایران مصرف داخلی دارد»! و تأکید کرد «این مسئله برای ما تعجب‌آور نیست و نباید باعث تعجب شما نیز بشود. آنچه مقامات ایرانی می‌گویند، اهمیتی ندارد، بلکه آنچه انجام می‌دهند، مهم است»! و...

2- اما، چند هفته‌ای است که بزرگنمایی درباره توافقنامه ژنو از تب‌وتاب افتاده است و مسئولان محترم در اظهارنظرهای خود، از اغراق به واقعیات کوچ کرده‌اند. از جمله آن که دیروز آقای عراقچی مذاکره کننده ارشد تیم هسته‌ای کشورمان در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا، «حسن ‌نیت» و «اراده لازم» در طرف مقابل را مورد تردید قرار داده و تصریح کرد که نسبت به نتیجه مذاکرات پیش‌روی خوشبین نیست. ایشان چند هفته قبل در مصاحبه با شبکه 2 سیمای جمهوری اسلامی ایران نیز، نظرات مشابهی ابراز کرده بود. ضمن آن که در مصاحبه‌ها و اظهارنظرهای اخیر آقای ظریف، وزیر محترم امور خارجه کشورمان هم از خوشبینی‌های قبلی نشانه چندانی به چشم نمی‌خورد، که این تغییر فاز با توجه به جدیت تیم محترم مذاکره کننده هسته‌ای کشورمان برای حفظ منافع ملی و پاسداشت عزت و اقتدار نظام اسلامی، بایستی به فال نیک گرفته می‌شد.

چرا که این نگاه متفاوت نسبت به توافقنامه ژنو می‌توانست زمینه را برای نقد منصفانه و مستند آنچه داده‌ایم - یا قرار است بدهیم- و آنچه گرفته‌ایم - یا قرار است بگیریم - فراهم آورد و کمترین دستاورد آن، ارسال این پیام به حریف بود که ایران اسلامی و مردم آن علی‌رغم سلیقه‌های سیاسی متفاوت - غیراز اصحاب فتنه که ابواب جمعی طرف مقابل هستند و فقط شناسنامه ایرانی دارند - تمام قد به حمایت از تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای کشورمان ایستاده‌اند و ترفندهای باج‌خواهانه آمریکا و متحدانش را با هوشمندی برخاسته از عقل جمعی ناکام می‌گذارند. اما...

3- ماه گذشته - 15 بهمن ماه - رئیس‌جمهور محترم کشورمان که در جمع روسای دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی و پژوهشی سخن می‌گفت، با ادبیاتی غیرمحترمانه، منتقدان توافقنامه ژنو را «یک عده بی‌سواد»!  دانست که «از بخش‌های خاص پول می‌گیرند»! و از اساتید دانشگاه گلایه کرده و به ملامت خطاب به آنان گفت «چرا وقتی یک اتفاق بین‌المللی رخ می‌دهد، فریاد نمی‌زنید؟  چرا وارد میدان نمی‌شوید؟» منظور آقای روحانی همانگونه  که از سخنان ایشان به وضوح قابل درک است، این بود که چرا اساتید دانشگاه‌ها به حمایت از توافقنامه ژنو فریاد نمی‌زنند؟! و عرصه را برای یک مشت کم‌سواد که از جای خاص پول می‌گیرند، خالی گذاشته‌اند!... چند روز بعد - 23 بهمن ماه - آقای دکتر روحانی که به ادبیات غیرمحترمانه خود پی برده بود، از حقوقدانان برای بررسی توافقنامه و اطلاع‌رسانی به مردم دعوت کرد. این دعوت با استقبال منتقدان که گفتنی‌های مستند فراوانی برای ارائه داشتند روبرو شد اما، صداوسیما که اصلی‌ترین وظیفه و مأموریت تعریف شده در این زمینه را داشت، درهای رسانه‌ ملی را به‌روی منتقدان نگشود.

4- اواخر ماه گذشته 19 تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی با ارسال نامه‌ای خطاب به آقای ضرغامی، ریاست‌محترم سازمان صدا و سیما  و با اشاره به وعده رئیس‌جمهور خواستار بحث و بررسی توافقنامه با حضور موافقان و منتقدان شدند و دیروز آقای ضرغامی در پاسخ به درخواست نمایندگان تاکید کرد که قاعدتا در کنار پخش اظهارنظر رئیس‌جمهور محترم، باید حقی برای پاسخگویی و طرح نظرات متفاوت با قرائت رسمی دولت وجود داشته باشد ولی یادآور شد که «در این مقطع زمانی، سیاست رسانه ملی در موضوع مذاکرات هسته‌ای، کاملا تبینی و حمایتی است و تضعیف دولت و دستگاه دیپلماسی کشور با به چالش کشیدن سیاست‌ها و اقدامات درحال انجام به صلاح کشور نمی‌باشد.»

درباره پاسخ برادر عزیزمان جناب آقای ضرغامی که دلبستگی همراه با از خودگذشتگی ایشان در دفاع از اسلام و انقلاب و نظام بر کسی پوشیده نیست اشاره به چند نکته ضروری است.

الف: همانگونه که آقای ضرغامی اشاره کرده‌اند، تضعیف دولت محترم و دستگاه دیپلماسی کشور که در خط‌مقدم مقابله با دشمنان تابلودار نظام و مردم این مرز و بوم ایستاده‌اند، نه فقط امروزه، بلکه هیچگاه به صلاح کشور نبوده و نخواهد بود، اما بررسی و ارزیابی توافقنامه ژنو تضعیف دولت و به چالش کشیدن سیاست‌ها و اقدامات در حال انجام کشور نیست. چرا که دست‌اندرکاران دیپلماسی و از جمله تیم محترم مذاکره‌کننده هسته‌ای به‌عنوان فرزندان انقلاب همه توان خود را برای حفظ منافع ملی کشورمان در مذاکرات به کار گرفته‌اند، بنابراین بررسی توافقنامه ژنو و نتیجه‌ای که این بررسی در پی خواهد داشت، هر چه باشد، نمی‌تواند، در اعتبار تیم محترم و اعتماد مردم به آنان کمترین خدشه‌ای وارد کند.

ب: در نقد و بررسی احتمالی توافقنامه ژنو، حساب اصحاب فتنه نظیر آن نماینده مجلس ششم که با  ادبیاتی وطن‌فروشانه از تریبون مجلس فریاد‌زد «19 سال است که درباره فعالیت هسته‌ای خود به دنیا دروغ گفته‌ایم»! از منتقدان دلسوز جداست و بدیهی است که اینگونه افراد - که از قضا حرفی هم برای گفتن ندارند - نبایستی به تریبون رسانه ملی دسترسی داشته‌باشند و مانند همیشه برای خوشامد دشمن خودشیرینی کنند. منظور از نقد و بررسی توافقنامه، فراهم آوردن تریبون برای منتقدانی است که با دولت و تیم هسته‌ای کشورمان در حفظ منافع ملی و ضرورت برخورداری ایران اسلامی از دانش و تکنولوژی هسته‌ای اشتراک نظر دارند ولی برای پیشبرد این هدف مشترک راه‌کارهای متفاوتی ارائه می‌دهند. از این روی، نگرانی احتمالی رئیس محترم و متعهد صداوسیما نسبت به حضور حرمت‌شکنان جایی ندارد.

ج: حضور منتقدان دلسوز در برنامه نقد و بررسی توافقنامه ژنو، می‌تواند اولا؛ برخی از سوءتفاهم‌های احتمالی را که این روزها در سطح گسترده‌ای به آن دامن زده شده و می‌شود، برطرف سازد ثانیا؛ می‌تواند کاستی‌ها و احیانا قصورها - و نه تقصیرها - در تدوین توافقنامه را آشکار کرده و راه‌کارهای لازم برای عبور از این کاستی‌ها را ارائه دهد.

در این حالت،  نقد و بررسی توافقنامه، نه فقط تضعیف دولت محترم و تیم هسته‌ای کشورمان نیست، بلکه بهره‌گیری از «عقل جمعی» در حل‌و‌فصل موضوع مورد چالش نیز هست و به قول حضرت امیرعلیه‌السلام؛ کسی که با دیگران به مشورت می‌نشیند، از عقل و اندیشه آنان بهره‌‌گرفته است.

د: برپایی جلسات نقد و بررسی توافقنامه در میدان دید عمومی این پیام قطعی را برای حریف در پی خواهد داشت که فعالیت هسته‌ای و تیم مذاکره‌کننده کشورمان از حمایت و پشتیبانی تمام قد مردم برخوردار است و مذاکره‌کنندگان در مقابل باج‌خواهی و زورگویی‌های آمریکا و متحدانش، تنها نیستند.

هـ - نظر اعلام شده برادر عزیزم جناب آقای ضرغامی که برنامه‌های نقد و بررسی توافقنامه ژنو را، تضعیف دولت و دستگاه دیپلماسی کشور دانسته‌اند، بی‌آن که بخواهند، تضعیف آشکار دولت و دیپلماسی هسته‌ای  تلقی می‌شود. زیرا سخن آقای ضرغامی می‌تواند اینگونه تفسیر شود که در توافقنامه ژنو و دیپلماسی دولت محترم، اشکالات و ضعف‌هایی وجود دارد که مطرح شدن آن به صلاح کشور نبوده و باعث تضعیف دولت خواهد بود! و...

کد خبر 251495

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز