خواستم وقت ملاقات از معاونت سابق مطبوعاتی بگیرم. باز هم نشد. مصاحبه کوتاهی در این خصوص با خبرگزاری نسیم داشتم هرچند صدایم به گوش مسئولان نرسید.
اما امسال. وقتی فرم بخشهای مختلف جشنواره بیستم را مشاهده کردم، عزمم جزم شد و پس از هماهنگیهای لازم خدمت استاد سید فرید قاسمی دبیر بیستمین جشنواره مطبوعات رسیدم. پیشکسوت مطبوعاتی که یکساعت کامل در اوج بیوقتهایش برایم وقت گذاشت. تمام سخنانم را شنید از سیر جهان به سمت روزنامه نگاری بصری و پیدایش اشکال جدید روایت از بازی خبری و... تا گرافیک اطلاع رسان و گرافیک خبری.
در پایان درخواست کردم از او ضمن فراهم کردن فرصتی برای حضور گرافیک اطلاع رسان در جشنوارههای بعدی، پیش زمینه این حرکت برگزاری یک نمایشگاه در این خصوص در حاشیه اختتامیه جشنواره باشد. خواستههایم محقق شد آنهم با همراهی استاد قاسمی و آقای قهرشی همیشه همراه.
از جمع آوری آثار تا انتخاب، آماده سازی، تنظیم شناسنامه و ارائه برای شاسیکشی و...، همه به خوبی پیش رفت. همه چیز دیگر برای دیشب مهیا شده بود. شبی که از ساعت ۱۰ شب جمعه تا ۳ صبح شنبه را در تالار وحدت مشغول آماده سازی نمایشگاه بودیم. پارتیشنها آماده میشد و نمایشگاه لحظه به لحظه ساختار اصلیاش را مییافت. خستگی نمیشناختم. انگار خوابم نمیآمد. وقتی به خانه رسیدم دیگر تا ساعت ۷ صبح که باید در نمایشگاه حضور مییافتم بیشتر از ۳/۵ ساعت نمانده بود. بالاخره روز موعود رسید.
از ۷:۳۰ تا ۸:۳۰ طول کشید که از مسیرهای امنیتی تدارک دیده شده برای حضور دکتر روحانی در جشنواره مطبوعات عبور کنیم. عبور کردیم و نمایشگاه را تحویل گرفتیم و با هر بازدید کننده هیجانم بیشتر میشد. حس اینکه برای اولین بار در ایران، نمایشگاهی خاص گرافیک اطلاع رسان برگزار میشود. حس اینکه بالاخره گرافیک ایران از چهارچوب صفحه آرایی میرود که گام فراتر بگذارد.
امروز یکی از زیباترین روزهای زندگیام بود، هرچند پوشش رسانهای این نمایشگاه در اوج حضور رسانهها کم بود. چون همه لنزها و قلمها، در پی عنصر شهرت، رفتارها و سخنان وزیر تا رئیس جمهور را رصد میکردند.
در میانه حضور بزرگان اهالی رسانه در جشنواره و در بازدید از این نمایشگاه، دیدار با اساتید خوبم دکتر شکرخواه، دکتر محسنیانراد، دکتر توکلی، دکتر مسعودی و... دلگرمیام را بیشتر میکرد. هنوز واژههای امیدبخششان دلم را گرم میکند.
عمر کوتاه و یک روزه این نمایشگاه پایان یافت. تابلوها را پایین میکشیدیم و بسته بندی میکردیم و از ته ته دلم در این میان آرزو کردم که این نمایشگاه گامی کوچک در مسیر تحول گرافیک مطبوعاتی ایران باشد. به امید خدا.