یکبار نزدیک چالوس خانوادهای را دیدم که ماشینشان را در کنار جاده پارک کرده بودند. آنها چای و شیرینی میخوردند و مشغول تفریح بودند. مرد جوانی همراهشان بود که از اعضای خانوادهاش فاصله گرفته بود و داشت زبالههای محیط اطرافش را جمع میکرد و در کیسهای میریخت! آنچه که ما ریخته بودیم.
این آدمها هستند و کار خود را انجام میدهند، اما بهتر است خیالمان راحت نباشد، چون تعداد این فعالان خیلی کمتر از ماست؛ برای همین بهتر است:
سعی کنیم همانگونه که به طبیعت وارد میشویم، به همانصورت آنجا را ترک کنیم، طوری که افراد بعدی فکر کنند اصلاً کسی آنجا نبوده است.
حتی لازم است هروقت زبالهای در طبیعت میبینیم، خود را مسئول بدانیم و آن را برداریم و در کیسهی زباله قرار دهیم. شاید این حرکت فرهنگسازی کند و سبب حرکت دستهجمعی برای پاکیزگی محیط زیست شود.
زبالههایی هستند که به هیچوجه نباید در طبیعت رها شوند. آنها قرنها توی خاک و آب باقی میمانند و ... هرچند رهاکردن زبالههای تر با فکر برگشتپذیر بودن هم، درست نیست، چون جلوهی طبیعت و آن تصویر زیبا را از بین میبرد.
البته آلودهکنندههای محیط زیست فقط اینها نیستند، سروصدا هم هست! برای همین، خوب است هروقت سفر میرویم به جای اینهمه موسیقی تکراری، کمی هم از صدای طبیعت (صدای پرندگان و جانوران، رودخانه، باد و...) لذت ببریم و موسیقی پر سروصدا را بگذاریم برای بعد!
در اینجا میتوانید ببینید که هریک از زبالههای تولیدی ما چهمدت در طبیعت باقی میمانند. کمی به این نکته فکر کنیم که با اینهمه زباله، طبیعت چه سرنوشتی پیدا میکند؟