به طوری که در بسیاری از متون و رشتههای متعدد نیز به آن پرداخته شده و اهمیت آن مورد تایید و تاکید قرار گرفته است.
در حقیقت این واژه (مشارکت) در تاریخ زندگی انسانها به صورت و مفاهیم گوناگون بهکار رفته و بازتابهای بسیار مثبت و گستردهای داشته است و نشاندهنده این واقعیت است که زندگی اجتماعی جز از راه مشارکت و همفکری و همیاری متقابل امکانپذیر نیست، همانگونه که از دیرباز یعنی با شروع زندگی اجتماعی انسان به عنوان ابزار زندگی او بهکار میرفته و به واقع سرچشمه ایجاد تمدن و فرهنگ او بوده است.
مشارکت نوعی پیوند چندسویه سازنده و سودمند میان تعدادی از افراد به منظور تامین برخی از نیازهاست که خارج از توان فردی است ضمن اینکه در آن به اصل برابری انسانها نیز توجه میشود. در دین اسلام نیز به عنوان کاملترین دین توجه زیادی به امر مشارکت همگانی شده است و سرتاسر تاریخ افتخارآفرین اسلام هر جا به مشارکت و همیاری و تعاون و وحدت توجه شده و در راستای اهداف والای دینی حرکت آغاز گردیده، موفقیتهای قابل ملاحظهای نصیب امت اسلامی شده است.
در اسلام همیشه به مشارکت همگانی، همیاری و همکاری با یکدیگر توصیه فراوان شده و توجه به روح جمعگرایی در دستورات و فرامین قرآنی به وضوح مشهود است. بسیاری از فلاسفه و اندیشمندان نیز مشارکت در زندگی اجتماعی را جزء ذات انسان دانسته و آن را از ضرورتهای زندگی آدم معرفی کردهاند.
مشارکت در آموزش و پرورش نیز پدیدهای است که از دیرباز مورد توجه کشورهای توسعه یافته بوده و معنا و مفهوم آن این است که دولتها به تنهایی و با صرف اطلاعات کلان قادر به تامین و تربیت نیروی انسانی مورد نیاز جوامع و تامین هزینههای مربوط به آن نیستند.
از اینرو اندیشمندان همواره در تلاشند تا راهکارهای مناسب و قانونمندی را برای حضور و تعامل همهجانبه مردم و مسئولان در عرصه تعلیم و تربیت فراهم نمایند. سازماندهی و نهادینه کردن خودیاری اولیاء در آموزش و پرورش، حمایت از خیرین مدرسهساز، تشویق مردم در زمینه واگذاری زمین و ساختمان و دیگر امکانات مورد نیاز مدرسه و آموزش و پرورش نمونهای از این راهکارهاست.
با نگاهی به گذشته آموزش و پرورش به عنوان مردمیترین نهاد دولتی درمییابیم که با توجه به وفاداری به ارزشها و سنتهای اجتماعی و اعتقادی مردم، این نهاد مورد علاقه مردم بوده و علاقهمندی آنها به آموزش و پرورش در جلوههای مختلف وجود دارد و عشق و علاقه و درک مردم از تعلیم و تربیت با جلوههای بیشتر مشارکت مردمی ابعاد وسیعی یافته است و آنها مهمترین فصل مشترک خود را با دولت در آموزش و پرورش یافتهاند و از این روست که امروزه مفهوم مشارکت بسیار عامتر از گذشته و به معنای دست در دست هم گذاشتن برای به انجام رساندن کارهایی است که میتواند به صورت پرداخت وجوه مادی، انجام کمکهای فکری و حتی کارهای تخصصی باشد.
آنچه که امروز به مشارکت در یک جامعه معنا میدهد، اراده و خواست و باور مردم در انجام آن میباشد و این امر زمانی تحقق مییابد که دو عنصر آگاهی بر امر مشارکت و تضمین نحوه مشارکت به عنوان امری جدی و مستمر مورد توجه جدی قرار گیرد.
اگر مردم از نحوه مشارکت و نیاز به آن اطمینان حاصل نمایند و بدانند که مشارکت آنها فرآیندی و جدی است و از طرف دیگر مسئولان ذیربط و دستاندرکاران امور اجرایی و آموزش کشور نیز از این مشارکت به صورتی جدی استقبال نمایند و نظرات سازنده و قابل اجرای مشارکتکنندگان را به کار گیرند، میتوان باور داشت که مردم قطعاً از انجام آن مضایقه و کوتاهی نخواهند کرد به شرط آنکه بستر لازم برای این کار فراهم و انگیزه لازم برای باور عمومی جهت شرکت در مشارکت وجودداشته باشد که اگر زمینه مناسب برای مشارکت مردم به صورت جدی و نهادینه مهیا شود و مردم باور کنند که به نظرات مشورتی سازنده آنها توجه میشود با شوق و انگیزه مضاعفی در امور شرکت خواهند نمود.
هر جا که به قدرت و توان عمومی توجه شده و به ارزشهای والای انسانی مردم احترام گذاشته شده و آنان را در تعیین سرنوشت خود دخیل دانستهاند، عقل عمومی مردم فرهنگدوست و تمدنساز از جان و دل برای توسعه جامعه تلاش نموده و با عشق و علاقهای وصفناپذیر و مضاعف در صدد رفع نواقص و اصلاحات امور برآمدهاند.
بنابراین به منظور جلب مشارکتهای مردمی در آموزش و پرورش باید ضریب اعتماد عمومی را افزایش داد و با ارائه آگاهیهای لازم بهترین و زیربناییترین راه را در جهت مشارکت فعال مردم در امر تعلیم و تربیت ترسیم نمود.