امروز پنجشنبه چهاردهم فروردین مصادف با سوم جمادی الثانی به روایتی سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) است؛ آن حضرت 95 روز پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) زندگی کردند.
حضرت زهرا (س) در بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت به دنیا آمد و در زمان واقعه شعب ابی طالب که مشرکان عرصه زندگی را بر مسلمانان تنگ کرده بودند، کودکی 2 ساله بود. سکونت اجباری در شعب ابوطالب سه سال طول کشید و فاطمه زهرا(س) در تمام سختیها و گرفتاریها، همراه پدر و شریک سختیهای او بود و به فاصله ای اندک از پایان محاصره شعب ابوطالب، عموی پیامبر و خدیجه(س) ، همسر او وفات یافتند و به این ترتیب فاطمه(س) در پنج سالگی مادر خود را از دست داد.
حضرت فاطمه(س) در سال دوم هجری و در سن 9 سالگی با حضرت علی (ع) ازدواج کردند و حاصل این وصلت آسمانی چهار فرزند با نام های امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، حضرت زینب(س) و حضرت ام کلثوم بود.
سراسر زندگی بانوی اسلام تحت تاثیر فشارها و جنگها و توطئههای دشمنان بر ضد اسلام و پیامبر بود اما با رحلت پیامبر(ص) فراق و جدایی دردناک از پدر از یک سو و مظلومیت غمانگیز و جانکاه همسرش امیرمومنان علی(ع) از سوی دیگر قلب و روح پاک ایشان را سخت آزار می داد.
زندگی فاطمه زهرا(س) پس از رحلت رسول خدا(ص) همان گونه بود که خود آرزو داشت و پس از چند ماه به دیدار پدر شتافت ولی در همین مدت نیز از هرگونه فداکاری در حق امام و شوهر خود یعنی حضرت علی(ع) و دفاع از اسلام فروگذاری نکرد و با تمام وجود به دفاع از حریم علوی پرداخت.
حضرت زهرا(س) پس از رحلت رسول خدا(ص) در سخنانی که به خطبه فدکیه معروف شد به بیان شرایط جامعه اسلامی بعد از رحلت پدرش پرداخت و مسلمانان مدینه را مورد خطاب قرارداده و آنان را به دلیل یاری نکردن امام خود سرزنش کرد.
آن حضرت از سکوت مردم زمان خود شکایت داشتند و شرایط جامعه را نیز بسیار حساس دیدند و با خواندن این خطبه مشخص می شود که فقط موضوع فدک مطرح نبوده، بلکه جریان جاهلی تلاش می کرد تا با ظاهر اسلامی، ریشه تعالیم پیامبر(ص) را از بین ببرد.
فاطمه زهرا(س) که حاضر نبود در مقابل ظلمهای زمان سکوت کند با گروهی از زنان بنی هاشم رو به مسجد رسول خدا(ص) آورد و با ایراد خطبهای کم نظیر در چندین محور حقایق را بر مردم مدینه آشکار کرد که هر یک از این مسائل، دریچهای به سوی روشنیها و حقایقی است که مردم به آن توجه نمیکردند.
بیان هدف آفرینش و مساله توحید و صفات الهی اولین موضوعی بود که فاطمه زهرا(س) به آن پرداخت و سپس مقام پیامبر اکرم (ص) و مسوولیت ها و اهداف آن حضرت را بر شمرد.
سومین محور از سخنان زهرای مرضیه(س) در این خطبه اهمیت قرآن و فلسفه احکام الهی بود که در ادامه، آن حضرت ضمن معرفی خویش به مقایسه وضعیت مردم در دوران جاهلیت و پس از بعثت رسول خدا(ص) میپردازد.
حوادث و رویدادهای بعد از رحلت پیامبر(ص)، حرکت و تلاش منافقین برای محو اسلام، غصب فدک و پاسخ به بهانههای واهی در این زمینه از دیگر سخنان فاطمه زهرا(س) در خطبه فدکیه بود و در پایان دختر رسول خدا(ص) از اصحاب پدرش و گروه انصار طلب کمک کرده و آنان را به عذاب الهی هشدار میدهد.
در اینجا کلام آن حضرت را در یاری خواستن از مردم مدینه مرور می کنیم که چگونه فاطمه زهرا(س) با گروه انصار و یاران رسول خدا(ص) اتمام حجت کرد:
ای جوانمردان، و ای بازوان توانمند ملت و یاران اسلام! این نادیده گرفتن حق مسلم من از سوی شما چیست؟ این چه تغافلی است که در برابر ستمی که بر من وارد شده نشان میدهید؟ آیا رسول خدا (ص) پدرم نمی فرمود «احترام هر کس را در مورد فرزندان او باید نگاهداشت؟»
چه زود اوضاع را دگرگون ساختید، و چه با سرعت به بیراهه گام نهادید، با اینکه توانایی بر احقاق حق من دارید؟ و نیروی کافی بر آنچه میگویم در اختیار شماست.
آیا میگویید محمد(ص) از دنیا رفت - و با مردن او همه چیز تمام شد، و خاندان او باید به دست فراموشی سپرده شوند و سنتش پایمال شود - آری مرگ او مصیبت و ضربه دردناکی بر جهان اسلام بود، فاجعه سنگینی که بر همه غبار غم فرو ریخت، و شکافش هر روز آشکارتر، و گسستگی آن دامنه دارتر، و وسعتش فزونتر می شود، زمین از غیبت او تاریک، و ستارگان برای مصیبتش بی فروغ ، و امیدها به یاس مبدل شد، کوه ها متزلزل شد، احترام افراد پایمال شد و با مرگ او حرمتی باقی نماند!
به خدا سوگند این حادثهای است عظیم، و مصیبتی است بزرگ، و ضایعهای است جبرانناپذیر، ولی فراموش نکنید اگر پیامبر(ص) رفت قرآن مجید قبلا از آن خبر داده بود، همان قرآنی که پیوسته در خانههای شماست، و صبح و شام با صدای بلند و فریاد و - یا - آهسته و با الحان مختلف در گوش ما خوانده میشود، پیامبران پیشین نیز قبل از او با این واقعیت روبرو شده بودند چرا که مرگ فرمان تخلفناپذیر الهی است.
آری قرآن صریحا گفته بود «محمد (ص) تنها، فرستاده خدا بود، و قبل از او رسولان دیگری آمدند و رفتند، آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود شما بر پاشنه پا میچرخید و به عقب برمیگردید - و با آیین اسلام وداع گفته رو به خرافات و مظالم جاهلیت میآورید - هر کس به عقب باز گردد به خداوند زیانی نمی رساند و خداوند به زودی پاداش سپاسگذاران را میدهد.»(سوره آل عمران آیه 144)
عجبا! ای فرزندان «قیله» آیا ارث من باید پایمال شود و شما آشکارا میبینید و میشنوید، و در جلسات و مجمع شما این معنی گفته میشود و اخبارش به خوبی به شما میرسد و باز هم خاموش نشستهاید؟ با اینکه دارای نفرات کافی و تجهیزات و نیروی وسیع و سلاح و سپر هستید، دعوت مرا میشنوید و لبیک نمی گویید و فریاد من در میان شما طنین افکن است و به فریاد نمی رسید؟ با اینکه شما در شجاعت زبان زد هستید و در خیر و صلاح معروفید، و شما برگزیدگان اقوام و قبایل هستید.
با مشرکان عرب پیکار کردید و رنجها و محنتها را تحمل کردید، شاخهای گردنکشان را درهم شکستید، و با جنگجویان بزرگ دست و پنجه نرم کردید و شما بودید که پیوسته با ما حرکت میکردید، و در خط ما قرار داشتید، دستورات ما را گردن مینهادید و سر بر فرمان ما داشتید، تا آسیای اسلام بر محور وجود خاندان ما به گردش درآمد و شیر در پستان مادر روزگار فزونی گرفت، نعرههای شرک در گلوها خفه شد و شعلههای دروغ فرو نشست، آتش کفر خاموش، و دعوت به پراکندگی متوقف و نظام دین محکم شد.
پس چرا بعد از آن همه بیانات قرآن و پیامبر(ص) امروز حیران ماندهاید؟ چرا حقایق را بعد از آشکار شدن مکتوم میدارید و پیمانهای خود را شکستهاید، و بعد از ایمان راه شرک پیش گرفتهاید؟
«چرا با قومی که پیمانهای خود را شکستهاند و تصمیم به اخراج پیامبر (ص) گرفتهاند پیکار نمی کنید؟ در حالی که آنها آغازگر بودند؟ آیا از ایشان میترسید، بهتر است از خدا بترسید اگر ایمان دارید؟»(سوره توبه آیه 13)
آگاه باشید من چنین میبینم که شما رو به راحتی گذاردهاید و عافیت طلب شدهاید؟ کسی را از همه برای زعامت و اداره امور مسلمین شایستهتر بود دور ساختید، و به تن پروری و آسایش در گوشه خلوت تن دادید، و از فشار و تنگنای مسوولیتها به وسعت بی تفاوتی روی آوردید.
آری آنچه را از ایمان و آگاهی در درون داشتید بیرون افکندید، و آب گوارایی را که نوشیده بودید به سختی از گلو برآوردید! اما فراموش نکنید خداوند میفرماید «اگر شما و تمام مردم روی زمین کافر شوند به خدا زیانی نمی رسانند، چرا که خداوند از همه بی نیاز و غنی است» (سوره ابراهیم آیه 8)
بدانید و آگاه باشید من آنچه را باید بگویم گفتم، با اینکه بخوبی میدانم ترک یاری حق با گوش و پوست شما آمیخته و عهدشکنی، قلب شما را فراگرفته است ولی قلبم از اندوه پر بود - و احساس مسوولیت شدیدی میکردم - کمی از غم های درونی ام بیرون ریخت، و اندوهی که در سینهام موج میزد خارج شد، تا با شما اتمام حجت کنم و عذری برای احدی باقی نماند.
اکنون که چنین است این مرکب خلافت و آن فدک، همه از آن شما، محکم بچسبید و رها نکنید، ولی بدانید این مرکبی نیست که بتوانید راه خود را بر آن ادامه دهید. پشتش زخم، و کف پایش شکافته است!
داغ ننگ بر آن خورده، و غضب خداوند علامت آن است، و رسوایی ابدی همراه آن، و سرانجام به آتش برافروخته خشم الهی که از دل ها سر بر میکشد خواهید پیوست!
فراموش نکنید آنچه را انجام میدهید در برابر خدا است. «و ستمگران به زودی میفهمند به چه سرنوشتی گرفتار میشوند»(سوره رعد آیه 42) و من دختر پیامبری هستم که شما را در برابر عذاب شدید انذار کرد، آنچه از دست شما برمی آید انجام دهید. ما نیز به وظیفه الهی خود عمل خواهیم کرد، شما منتظر باشید ما نیز منتظریم!