و اینکه امروز رهبر معظم انقلاب موضع سیاست خارجی ایران را تهاجمی میدانند و نه تدافعی این نیز برگرفته از طرز تفکری است که باید با تکیه بر همان سیاست تهاجمی، سکوتی را که در اثر ظلم به وجود آمده است شکست.
این موضع در واقع به هیچ روی به معنای طرد هر گونه تعامل با سایر کشورها نیست بلکه از آن روی مطرح میشود که ما با هر نظامی که بخواهد تحت تأثیر ثروت و قدرت خود، افکار خود را نیز به کرسی بنشاند مخالفیم و سیاستمان امکان رشددادن به تمام تفکرات مثبت است. در واقع مبنای شعار نه شرقی و نه غربی ما نیز چیزی غیر از این طرز تفکر نیست.
ما امروز در دنیایی زندگی میکنیم که در کشوری مثل آمریکا بیش از 2 میلیون زندانی وجود دارد و با انسانها به بدترین وجه ممکن برخورد میشود طوری که هیچ نوعی از حقوق بشر را در آن نمیتوان یافت.
ما در جهانی زندگی میکنیم که منافع اقتصادی آن جهان یکسره به سمت غرب در حال سرازیرشدن است طوری که تمام افکار و اندیشهها و ایدئولوژی غرب براساس همان منافع حیاتی شکل میگیرد. امروز اگر غرب در جایی منافعش به خطر بیفتد تمام ایدئولوژی خود را زیر پا میگذارد.
نمونه باز آن، همان است که میبینیم هر نوع حکومتی که با آنها سر ناسازگاری داشته باشد حتی اگر دموکراتترین حکومتها باشد، با آن مخالفت خواهند کرد و برعکس دیکتاتورترین حکومت اگر طرفدار نظام سلطه باشد، سردمداران این نظام، با آن دست دوستی خواهند داد. در چنین سیستمی دلیلی ندارد که سیاست خارجی ما سیاست تدافعی باشد و در اصل دلیلی ندارد که به آنها بدهکار باشیم.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام