سال1381، ورزشگاه تختی آبادان؛ صنعت نفت میزبان استقلال تهران است. نفتیها یک گل به استقلال زدهاند و از حریف جلو هستند اما بازی دست استقلال است. یکی از بازیکنان استقلال در موقعیتی خوب، ضربهاش را به بیرون میزند. گزارشگر تلویزیونی آبادان – که صدای او از شبکه3 سیما پخش میشود – با دیدن این صحنه میگوید: «الحمدالله این توپ استقلال به بیرون میرود».
بلافاصله صدای او قطع میشود و مزدک میرزایی از استودیو تهران ادامه بازی را گزارش میکند: «ارتباط ما با واحد آبادان قطع شده و مجبوریم ادامه بازی را از تهران گزارش کنیم...».
در آن لحظه کمتر کسی متوجه شد که قطع ارتباط با واحد آبادان اصلا دلایل فنی نداشته و فقط به خاطر طرفداری بیش از حد گزارشگر آبادانی از تیم شهرش بوده. دقیقا از همان زمان هم بود که طرفداری گزارشگران شهرستانی از تیم شهرشان بیشتر به چشم آمد.
شاید یکی از دلایل حمایت گزارشگران شهرستانی از تیم شهر خودشان، نزدیکی آنها به باشگاه و بازیکنان و کادر فنی تیم باشد. غیر از تهران که تیمهای زیادی دارد، در شهرستانها گزارشگران به دلیل موقعیت شغلی خود مجبورند رابطه نزدیکی با باشگاه داشته باشند و این رابطه نزدیک باعث میشود آنها نتوانند ضعفهای تیم شهر خود را بگویند.
جهانگیر کوثری – مجری برنامههای ورزشی – در این رابطه میگوید: «گزارشگران شهرستانی یک حس بومی محلی دارند، به تیمهای شهر خود نزدیکند و حتی با آنها دوستی هم دارند: طبیعی هم هست که تیم شهرشان را حمایت کنند. چون اگر این کار را نکنند به بیتعصبی متهم میشوند.
چون شهرهای آنها معمولا کوچک است، حتی از طرف خانواده خود هم مورد سؤال قرار میگیرند که چرا از تیم شهر حمایت نکردی؟»
البته یکی از مشکلاتی که گزارشگران شهرستانی دارند، توقع مسئولان باشگاه شهر آنهاست. شاید دلیل اصلی طرفداری کردن آنها همین باشد. سطح این توقعات آنقدر بالاست که مسئولان باشگاهها از گفتن آن هیچ ابایی ندارند.
مسعود رضائیان – مدیرعامل باشگاه فولاد خوزستان – میگوید: «وقتی میبینیم مطبوعات همیشه از استقلال و پرسپولیس حمایت میکنند، دوست داریم حداقل صدا و سیمای شهر خودمان از ما حمایت کند. دوست داریم ضعفهایمان را اصلا جلوه ندهند و اگر تماشاگری کار خلافی میکند، نشان ندهند.
اگر این کارها را نکنند از دستشان ناراحت میشویم. ممکن است این خواستهها اشتباه باشد ولی چیزی است که وجود دارد. البته نمیخواهیم از جاده عدالت خارج شوند و حریف را تضعیف کنند. در همین اهواز بعضی وقتها آنقدر از تیم ما تعریف میکنند که من شخصا فکر میکنم فولاد اینقدر قابل ستایش نیست».
البته رضائیان این مسائل را مربوط به همه شهرها ـ حتی تهران ـ میداند. او از بازی آخر پرسپولیس و سپاهان در جام حذفی حرف میزند که بعد از گل شدن ضربه پنالتی پرسپولیسیها، گزارشگر یکی از شبکههای تلویزیونی – که جلوی دوربین ایستاده بود – از بازیکن پرسپولیس بیشتر به هوا پریده!
با این حال باید قبول کرد که طرفداری گزارشگران شهرستانی، بسیار بیشتر از طرفداری تهرانیها به چشم میآید. حتی بعضی مواقع دیده شده که گزارشگر یک شهر بعد از پایان مسابقه، با لحن بسیار تندی از مربی حریف سؤال پرسیده که کار آنها بعد از چند دقیقه به درگیری لفظی کشیده شده است.
رضائیان میگوید: «در یکی از شهرها دیدم که گزارشگر تلویزیون با لحنی بسیار بد از مربی حریف میپرسید چرا اینقدر وقت تلف میکردید؟ حاضری به جدت قسم بخوری که اون صحنه پنالتی بود؟! در حال حاضر طرفداری نکردن یک استثناست، نه طرفداری کردن! فکر میکنم فقط 2 نفر در گزارشهایشان طرفداری نمیکنند که البته آنها هم خودشان را در بازیهای خارجی نشان میدهند چون آنجا دیگر کسی نمیپرسد چرا لیورپولی هستی».
گزارشهای 2نفره
اما یکی دیگر از ضعفهای گزارشگران شهرستانی، اطلاعات کمی است که درباره مسابقه میدهند. بسیاری از گزارشگران شهرستانی هنگام گزارش یک مسابقه، فقط از تیم خودشان اطلاعات میدهند. اکثر آنها عادت کردهاند هنگام گزارش مسابقات برای شبکه استانی، فقط از تیم خودشان حرف بزنند که البته این موضوع برای یک شبکه استانی ایرادی ندارد اما زمانی که بازی برای شبکه سراسری پخش میشود این اطلاعات یکطرفه کاملا اوضاع را به سود تیم شهرستانی میزبان به هم میزند.
یکی از گزارشگران مطرح فوتبال که نمیخواهد نامش فاش شود در اینباره میگوید: «نوع نگرش شهرستانیها فرق میکند. آنها شغلشان چیز دیگری است و نهایتا هفتهای یک مسابقه را گزارش میکنند و مجبورند گزارشگری را در کنار کار اصلی خود داشته باشند. چون درآمد گزارشگری، آن هم در شهرستان اصلا کافی نیست. آن وقت تفاوت آنها و تهرانیها میشود مثل فوتبالیستهای آماتور و حرفهای.
شبکه بیبیسی حدود 15 گزارشگر دارد که به هر کدام از آنها حدودا هر 10 روز یک گزارش میرسد. آنها با همین 3 گزارشی که در ماه انجام میدهند از نظر مالی تامین میشوند. اما بقیه وقت خود را میگذارند برای جمعکردن اطلاعات درباره مسابقهای که میخواهند گزارش کنند».
اتفاقی که طی چند سال اخیر در صدا و سیمای شهرستانها افتاده، 2 نفره گزارش کردن مسابقات فوتبال است. در بعضی شهرها نیمه اول مسابقات را یک نفر گزارش میکند و گزارش نیمه دوم هم بر عهده فرد دیگری است. در بعضی از شهرها هم بازی را به 4 قسمت تقسیم میکنند و 2 گزارشگر به نوبت کارشان را انجام میدهند.
البته این کار در همه شهرها انجام نمیشود. در شیراز عباس جعفری گزارشگر اصلی به حساب میآید و در کنار او مهدی نوشادی از سال قبل کارش را شروع کرد. در مشهد امیر رضاپور، مهدی داوری، رضا نوپوش و امیر عمادی، 4 گزارشگر سیما هستند که در بازیهای مهم، نوبتی و به صورت 2 نفره مسابقه را گزارش میکنند.
در تبریز هم حمیدرضا معصومیان پس از سالها گزارش به این نتیجه رسیده که بهتر است 3 گزارشگر جوان تربیت کند تا در سالهای آینده آنها گزارشگران اصلی سیمای آذربایجان شرقی باشند.فرید حیدری، محمد صادقی مهریار و کریم دینی، 3جوانی هستند که از پارسال کارشان را شروع کردهاند. در اصفهان نیز حسن علیخانی مجبور است همراه با جماعتی یا دادخواه، مسابقه را 2 نفره گزارش کند.
اکثر گزارشگران هم از این وضع راضی نیستند. یکی از گزارشگران مطرح تهرانی میگوید: «2 نفره گزارش کردن، تجربه بسیار بدی است. چون تعداد مسابقات فوتبال شهرستانها کم است، میخواهند دل گزارشگرها را به دست بیاورند اما این کار اشتباه است».
هیچکس آموزش ندیده
شاید یکی از دلایل ضعف گزارشگران ایرانی، حرفهای نشدن رشته آنهاست. هیچکدام از گزارشگران فعلی ورزش ایران قبل از شروع کار گزارشگری، کلاس یا دوره آموزشی تخصصی ندیدهاند. اولین گزارشگر ایران عطا بهمنش بوده.
او سال 1344 برای اعلام نحوه برگزاری مسابقات دوومیدانی قهرمانی کشور در رادیو، به ورزشگاه میرود. بهمنش نحوه برگزاری را در رادیو طوری اعلام میکند که شبیه به یک گزارش میشود و بعد از آن هم در رادیو مشغول گزارش ورزشهای مختلف میشود. بهمنش در حالی اولین گزارشگر ایران لقب میگیرد که قبل از آن در هیچ کلاس آموزشیای شرکت نکرده بود.
حتی بعد از بهمنش هم هیچکدام از گزارشگران ایرانی دوره تخصصی گزارشگری را نگذراندند. بعد از بهمنش، روشنزاد دومین گزارشگر ایران بود که بیشتر سعی میکرد در گزارشگری از معیارهای بهمنش استفاده کند. اما سومین گزارشگر، تحول عظیمی در گزارشگری ایران ایجاد کرد. خدابخشیان، سومین گزارشگر ایرانی بود.
او با توجه به آشناییاش به زبان انگلیسی، با مطالعه مجلات اروپایی و گوش کردن گزارش مسابقات اروپایی، گزارشگری در ایران را فنی و تخصصیتر کرد. بعد از او جهانگیر کوثری و مجید وارث وارد این حرفه شدند و حالا هم که نسل نسبتا قدیمی و نسل جدید گزارشگران برای همه آشنا هستند.
جهانگیر کوثری در این باره میگوید: «عمر حرفه گزارشگری در ایران کوتاه است. با این حال در ایران حتی شاخصهایی مثل زیبایی صدا را هم برای گزارشگران در نظر نگرفتهایم. هیچکدام از ما برای انتخاب این شغل دوره ندیدهایم و از صافی گذر نکردهایم. مدرکی که تأیید کند ما حداقل داشتههای یک گزارشگر را داریم، در دست نیست و فقط علاقه باعث شده وارد این حرفه بشویم».
البته صدا و سیما چند دوره کلاس آموزشی برای گزارشگران برگزار کرد که آخرین دوره آن سال 83 بود. در این کلاس علاوه بر مدرسان داخلی، یکی از مدرسان استرالیایی هم نکاتی را به گزارشگران ایرانی آموزش میداد که نکتههای او کمتر به درد ایرانیها میخورد.
به عنوان مثال او از گزارشگران میخواست در حال گزارش بازی درباره نکات فنی حرف بزنند و حتی نتیجه را پیشبینی کنند، در حالی که انجام این کار در ایران یکی از نکات منفی گزارشگری به حساب میآید. اکثر کسانی هم که در این کلاسها شرکت کردهاند، برگزاری آن را بدون تأثیر میدانند چرا که معتقدند این کلاسها مقطعی بوده و با چند جلسه آموزش حتی نمیتوان اصول مقدماتی گزارشگری را یاد گرفت.
میکروفونهای پایتخت
این یک رونمایی ساده از گزارشگرانی است که در تمام این سالها فقط صدایشان را میشنویم؛ گزارشگرانی که کارشان به همان سختی تهرانیها است اما نه اجری میبینند و نه شهرتی کسب میکنند؛ کسانی که گاهی در این سالها با حمایت از تیم شهرشان حرصمان را درآوردند و خیلی وقتها شیوة گزارشگری عادل فردوسیپور و مزدک میرزایی و جواد خیابانی را کپی کردند.
به هر حال اینکه ببینیم آنها چه شکلی هستند و چه کار میکنند، برای خودش کلی جذاب است. اینجا چند نفری از آنها دستچین شدهاند. چند نفر دیگری هم بودند که هر قدر گشتیم، اثری از آنها نبود.
کلاسهای آموزشی فایدهای نداشت
امیر رضاپور از 21 سالگی گزارشگری را شروع کرده و حالا 9 سال سابقه دارد. او گزارشگر اول استان خراسان رضوی است. رضاپور سال78 از 32 مسابقه هندبال قهرمانی جوانان آسیا – که در مشهد برگزار شد – 28 مسابقه را برای شبکه3 و شبکه جام جم گزارش کرد و از همانجا قدم بزرگی برای رسیدن به جایگاه فعلیاش برداشت.
- رشته اصلی شما هندبال است اما فعلا فقط فوتبال گزارش میکنید.
من در گزارش والیبال، هندبال و فوتبال تبحر دارم. حتی فکر میکنم میتوانم واترپلو، بسکتبال و شنا را هم گزارش کنم.
- یعنی برای گزارش این رشتهها داشتن هیچ تخصصی لازم نیست؟
در گزارشگری اصولی هست که اگر رعایت شوند میتوانیم همه رشتهها را گزارش کنیم. یکی از آنها دانستن قوانین ورزشهاست.
- پدر شما یکی از قدیمیهای صدا و سیمای خراسان است. به واسطه پدرتان به گزارشگری آمدید؟
اتفاقا وقتی داشتم وارد صدا و سیما میشدم پدرم گفت به رشتهای برو که من نباشم. من هم چون قبلا ورزش میکردم آمدم طرف ورزش که جدا از فاز پدرم باشم.
- شما دو بار در کلاسهای آموزشی گزارشگران مقام آوردید. فکر میکنید این کلاسها مفید بودند؟
عملا فایدهای نداشت چون مدرس استرالیایی، نظرات خودش را میگفت و نظرات او در ایران کارایی ندارد.
- اگر کلاسهای آموزشی بهتری برگزار میکردند الان گزارشگران شهرستانی وضعیت بهتری داشتند؟
چیزی که گزارشگران شهرستانی را متمایز میکند طرفداری از تیمهای کمهوادار است. در غیر این صورت همه میدانند که در تهران هم گزارشگرها از پرسپولیس یا استقلال حمایت میکنند. فقط چون این تیمها پرطرفدار هستند همه فکر میکنند طرفداری از آنها ایرادی ندارد.
مجبورم گزارش همه رشتهها را قبول کنم
بین گزارشگرهای برتر استانها، افشین وهابی یکی از جوانترینهاست. او با 31سال سن تقریبا در همه برنامههای ورزشی گیلان نقش اصلی را دارد.
وهابی 7 سال است که گزارشگری میکند و تهیهکننده برنامههای «با ورزش» و «گزارش ورزشی» شبکه «باران» نیز هست.
- تخصص اصلی شما در گزارش کدام رشته است؟
فوتبال
- پس چطوری است که گزارش تمام رشتههای ورزشی استان گیلان را شما انجام میدهید؟
البته در گیلان آقایان پوربخشی و شعبانی هم هستند. اما تهیهکنندهها میگویند بسکتبال، والیبال و رشتههای دیگر را کسی گزارش نمیکند. من هم اجبارا گزارش میکنم.
- امسال مسابقات کشتی قهرمانی کشور در انزلی برگزار شد و شما گزارشگر آن بودید. درباره کشتی اطلاعات کافی داشتید؟
تمام فنهای کشتی را بلدم.
- والیبال، بسکتبال و بقیه رشتهها را چه کار میکنید؟
برای والیبال و بسکتبال کارشناس میآوریم که در واقع گزارش مسابقه را کارشناس انجام میدهد. بقیه رشتهها را هم بالاخره باید اداره کنیم.
- چرا گزارش همه رشتهها را قبول میکنید؟ اجباری که وجود ندارد؟
اجباری نیست ولی وقتی قرار است مسابقه پخش شود و گزارشگر نداریم مجبورم قبول کنم. گیلان مثل تهران نیست که برای هر رشته یک گزارشگر تخصصی داشته باشد.
سعی میکنم کمتر نظر بدهم
اصفهانیها کاملا با صدای حسن علیخانی آشنا هستند. آنها 20 سال است که صدای این گزارشگر 52 ساله را در برنامههای ورزشی میشنوند. او از سال 66 به عنوان کارشناس داوری در برنامهها شرکت میکرد و چند سال بعد به سمت گزارشگری کشیده شد.
علیخانی سال 82 در کلاسهای آموزشی گزارشگری ـ که در زیباکنار برگزار شد ـ عنوان بهترین گزارشگر ایران را به دست آورد.
- شما که کارشناس داوری هستید، در گزارشهایتان درباره داوری هم حرف میزنید؟
سعی میکنم کمتر نظر بدهم؛ حداقل اینکه در صحنههای حادثهآفرین نظر ندهم چون ممکن است با یک جمله بازی را به هم بریزم و بعد در حرکت آهسته بفهمم داور درست تصمیم گرفته.
- درباره مسائل فنی چطور؟
درباره مسائل فنی هم درست نیست نظر بدهیم. نباید در کار مربیان دخالت کنیم. حرفهای فنی گزارشگر باید در حد این باشد که مثلا بگوید 2 تیم با چه سیستمی بازی میکنند.
- مشکلی با گزارشهای 2 نفره ندارید؟
یک گزارشگر راحتتر میتواند بازی را جمع کند اما با توجه به اینکه تعدادی گزارشگر جوان آوردهاند مجبوریم 2 نفره گزارش کنیم.
- شما خیلی از رشتههای ورزشی را گزارش میکنید. درباره همه آنها اطلاعات دارید؟
من 13 رشته را برای شبکههای 2، 3 و جامجم گزارش کردهام. در اکثر این رشتهها یا حکم مربیگری دارم یا حکم داوری. درباره آنهایی که حکم ندارم اطلاعات کافی جمع کردهام.
باشگاهها سفارش میکنند خوب گزارش کنیم
گزارشگر 41 ساله اهوازی تفکر حرفهای و درستی دارد. مسعود نریموسی اصلا دوست ندارد غیر از فوتبال، ورزش دیگری را گزارش کند، چون رشته تخصصیاش فوتبال است.
او سابقه بازی در تیم فوتبال پاس گچساران را دارد. نریموسی 14 سال است که بازیهای اهواز را گزارش میکند.
- شما غیر از گزارشگری تهیهکننده هم هستید؟
شنبه شبها در شبکه استانی خوزستان برنامه «فوتبال تا فوتبال» را داریم که محتوای آن تقریبا مثل برنامه نود است.
- از تیمهای اهوازی حمایت هم میکنید؟
اتفاقا مشکلی که دارم این است که هیچوقت تیمهای همشهریام را حمایت نمیکنم چون خودم فوتبال بازی کردهام، تیمی را حمایت میکنم که خوب فوتبال بازی میکند. اصلا نمیتوانم قبول کنم که چون فولاد تیم شهرم است باید ازآن حمایت کنم.
- به شما سفارش نمیکنند که در گزارشهایتان از اهوازیها حمایت کنید؟
از طرف باشگاهها میگویند خوب گزارش کنیم اما من همیشه حقیقت را میگویم چون میدانم طرفداران حریف هم در حال تماشای بازی هستند، پس من نباید چیزی بگویم که آنها را ناراحت کنم. البته این مسائل در خیلی جاها حتی مثل تهران در نظر گرفته نمیشود.
مثلا گزارشگر بازی پرسپولیس – فجر سپاسی میگوید پرسپولیس میتواند گلهای بیشتری بزند و با تفاضل گل برنده شود. خب، با این حرفها تماشاگر حریف هم ناراحت میشود.
با گفتن ضعفها حمایت میکنم
علاقه به ورزش، عباس جعفری را از مدیریت حراست سیمای شیراز، به گزارشگری فوتبال رساند. حالا او دقیقا 27سال است که فوتبال گزارش میکند؛ یعنی نیمی از زندگیاش را. جعفری معمولا وقتی میخواهد از تیم شهرش حمایت کند، ضعفهای آن را میگوید!
- چرا معمولا ضعفهای تیمهای شیرازی را زیاد میگویید؟
من فوتبالیست بودهام و ضعفها را میبینم. بنابراین وقتی میخواهم از تیم شهرم حمایت کنم ضعف آن را میگویم. فکر میکنم با گفتن نقاط قوت، هیچ اتفاقی نمیافتد.
- از اینکه بازیها را 2 نفره گزارش میکنید ناراضی نیستید؟
برای من زیاد مهم نیست. البته سعی کردیم افرادی را بیاوریم که بتوانیم با آموزش آنها گزارشگرهای خوبی در آینده داشته باشیم.
- در گزارشهایتان تحلیل فنی نمیکنید؟
من وقتی میخواهم از تیم شهرم حمایت کنم ضعفهایش را میگویم و این تنها وقتی است که درباره مسائل فنی حرف میزنم. بیشتر سعی میکنم بازی را گزارش کنم و در گزارشم فقط حقیقت را بگویم. به خاطر این اخلاقی که دارم خیلی وقتها مورد نقد طرفداران فجر و برق قرار گرفتهام.
تعصبیبودن بد نیست
سید رضا معصومیان یکی از قدیمیترین گزارشگران شهرستانی است. او سال 65 تست گویندگی داد و پس از قبول شدن در این تست، گزارشگر فوتبالهای تبریز شد.
او که 45 سال دارد، تهیهکننده 2 برنامه ورزشی شبکه استانی آذربایجان شرقی است. معصومیان یکی از متعصبترین گزارشگران شهرستانی است.
- چطوری گزارشگر شدید؟
من از زمانی که خودم را شناختم پای تلویزیون برای خودم فوتبالها را گزارش میکردم تا اینکه در تست گویندگی قبول شدم.
- در خانه هم اینقدر از تیمهای تبریزی حمایت میکردید؟
من از بچگی، طرفدار تیمهای تبریزی بودم و موفقیت هر کدام از آنها برایم خوشحالکننده بوده.
- سعی نکردهاید تعصبی که نسبت به تیمهای تبریزی دارید را در گزارشهایتان نشان ندهید؟
سعی میکنم طرفداری کردنم مشخص نباشد اما نمیشود. البته این اواخر خیلی بهتر شدهام و تعصبم را خیلی کمتر نشان میدهم. در تهران هم گزارشگرها طرفداری میکنند اما در کشورهای اروپایی قضیه فرق میکند.
- فکر میکنید از نظر حرفهای کار درستی است که گزارشگر احساساتش را نشان بدهد؟
با اینکه من خیلی احساساتی هستم اما فکر میکنم در ایران بهتر است گزارشگر متعادل باشد. البته این را هم بگویم که از نظر من تعصبیبودن بد نیست.
به امید آن روز
سیامک رحمانی: نگاه خوشبینانه: گزارشگران فوتبال در شهرستانها از تیمهای شهرشان حمایت میکنند. این حمایت اغلب خیلی هم تابلو است. اما شما چه انتظار دیگری دارید؟ در بسیاری از کشورهای صاحب فوتبال دنیا هم ، گزارشگران اصلا خط و ربطشان مشخص است و طرفدار تیم خاصی هستند.
این طرفداری را هم در گزارشهایشان بروز میدهند. خب، چه اشکالی دارد که در ایران هم این نگاه و شیوه جا بیفتد. بالاخره طبیعی است که گزارشگر تبریزی، هوادار تراکتورسازی باشد .
در فوتبال ما که همه چیز آن به سمت دو رنگ شدن پیش میرفت اینکه اجازه بدهیم گاهی از تریبون استفاده شود و کمی هم برای تیمهای بیچاره شهرستانی تبلیغ شود، هیچ بد نیست؛ اینطوری هواداران آن تیمها هم احساس هویت میکنند و تیم شهرشان را با دلبستگی بیشتری حمایت میکنند.
نگاه بدبینانه: اتفاق از این بدتر نمیشود. گزارشگران شهرستانی، در لحن و نحوه اجرا که چند گزارشگر شناخته شده تهرانی را الگو قرار دادهاند، آنوقت در موضعگیریها هم رعایت انصاف را نکنند، دیگر چه شود!؟ این یعنی رسانه ملی را در اختیار کسانی قرار دهیم که گرایشهای محلی و وابستگیهای خاصشان را فریاد میکنند.
حالا اگر بازی فقط از شبکه استانی پخش میشد، شاید میشد به گزارشگر اجازه داد کمی به آتش تعصبات بدمد اما از شبکه ملی و مقابل دیدگان تماشاگران سراسر کشور چرا؟ به نظر میرسد این اتهام که گزارشگران تهرانی از تیمهای این شهر حمایت میکنند بیش از یک توجیه نباشد.
تهران چنان شهر بیدر و پیکر و درهم جوشی از آدمها و فرهنگهاست که کمتر کسی نسبت به آن احساس تعلق خاطر میکند. تیمهایش که از این هم بدترند. تیمهایی که در همه جای ایران طرفدار دارند، دیگر هواداری گزارشگرها را میخواهند چه کار؟
نگاه واقعبینانه: شاید اطلاعات ناقصی که گزارشگران از فوتبال دارند یا حمایتی که از تیم شهرشان میکنند روی اعصاب باشد اما این هیچوقت در حد فاجعه نبوده است. اینکه سعی میشود یک گزارش 90 دقیقهای بین چند گزارشگر تقسیم شود هم با وجود غیرحرفهای بودن قابل فهم است؛ اینکه مجبورند مدام تواناییهای تیم خود و بازیکنان شهرشان را بگویند هم همینطور.
بالاخره فوتبال ما همین است. با آن ورزشگاههای رقتبار و با این امکانات پخش وضعیت گزارشگر هم نباید بهتر از این باشد. بالاخره همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید. انصاف داشته باشیم، همین که در هر شهر گزارشگری پیدا میشود که گلیم خود را از آب بیرون بکشد و یک بازی را بدون سوتی وحشتناک تا آخر گزارش کند، خودش خوب است.
باقی بماند برای وقتی که شبکههای متعددی راهافتاد و امکان رقابت و انتخاب وجود داشت. تازه مگر گزارشگران تهرانی جز یکی دوتایشان در گزارش لیگ برتر چه تخم دو زردهای میکنند که از دیگران توقع داریم؟!