احمدی پیش از این در فصل دوم پایتخت هم نقش داماد خانواده معمولی را ایفا کرده بود اما امسال بهبود حضوری پررنگتر در پایتخت داشت و تا قسمت پایانی همپای شخصیتهای اصلی سریال پیش آمد؛ محیطبانی که در راه حفاظت و حمایت از یوزپلنگ ایرانی تیر خورد و میبایست شرایط جسمی متفاوتی را تجربه میکرد. احمدی را پیش از این بیشتر با فیلمهای سینمایی «هیچ»، «اسب حیوان نجیبی است»، «بیخود و بیجهت»، «روز روشن»، «سیزده 59» و مجموعههای تلویزیونی «تا ثریا»، «یادآوری»، «آوای باران» و... میشناختیم اما امسال ویژگیهای نقش بهبود فریبا در پایتخت 3باعث شد او بیشتر در میان مردم شناخته شود. با مهران احمدی درباره حضور در مجموعه پایتخت، شخصیت و ویژگیهای نقش بهبود فریبا و برنامههای آینده اش به گفتوگو نشستیم.
- خیلیها ساختن دنبالههای یک مجموعه موفق تلویزیونی را کاری پرخطر میدانند؛ از این نظر که میتواند به تکرار بیفتد و مخاطب خود را از دست بدهد. از طرف دیگر، اگر مجموعه بتواند با موفقیت همراه شود اتفاقا مخاطبان بیشتری خواهد داشت. شما هم به خطر ساختن پایتخت 3از این نظر فکر کرده بودید؟
بله. با این نظر موافقم. تحت برخی شرایط ممکن است ادامه تولید یک مجموعه بهگونهای پیش برود که بازخورد منفی داشته باشد و سریال حتی نتواند کیفیت فصلهای قبلی را هم حفظ کند یا ضعیفتر باشد. همین نگرانیها و توجه به چنین مسائلی باعث شده بود من و تمام گروه تولید پایتخت 3با دقت بیشتر حرکت کنیم. همه کاملا متوجه این حساسیت بودند. از این جهت گروه نویسندگان و کارگردان و تهیهکننده پروژه با وسواس و سختکوشی کار را دنبال میکردند؛ چه بسا حتی بیشتر از پایتخت2.خوشبختانه تمام تلاشها به نتیجه رسید و این مجموعه با اقبال بسیار خوبی روبهرو شد. به عقیده خودم حتی بهتر از پایتخت 2بود و داستانها سر و شکلی بهتر داشت. تمام تعلیقهای داستانی از قسمت اول تا بخش پایانی با جزئیات همراه بود و توانست مخاطب را همراه کند. البته قطعا هر کاری خالی از اشکال نیست اما شخصا از حضور در این سریال و نتیجه آن راضی بودم.
- وقتی به پروژه ملحق شدید فیلمنامه کامل در اختیار داشتید یا بهعنوان مهران احمدی بازیگر جزئیاتی را به شخصیت اضافه یا ایدهای خاص را مطرح کردید؟
من قبل از نوشتن متن با محسنتنابنده درباره شخصیت بهبود صحبت کرده بودم. حدود مهر و آبان بود که او داستان این مجموعه را برایم تعریف کرد. اینکه قرار است خانه نقی خراب شود و آنها برای مدتی مهمان خانه من شوند و باید اوس موسی، معمار ساختمان را هم در این مدت نگهداری کنیم و... . وقتی وارد بحث قرارداد شدیم و تست گریمها انجام شد، ما تقریبا 4قسمت از فیلمنامه را آماده در اختیار داشتیم اما در اصل در یک طرح کلی میدانستیم قرار است در انتها چه اتفاقی بیفتد.
- پس این جریان تیر خوردن بهبود از همان روزهای اول مشخص شده بود و اینکه قرار است در تمام مدت این سریال خوابیده باشد.
بله. تیر خوردن بهبود مربوط به قسمت دوم بود که از همان ابتدا در اختیار داشتیم.
- به هر حال شخصیت بهبود بهدلیل شرایطی که برایش پیش آمده بود، ویژگیهای خاصی برای بازی داشت و قطعا شما هم بهعنوان بازیگر باید جزئیاتی را به این شخصیت اضافه کرده باشید. ضمن اینکه بازی در نقش چنین شخصیتی که مدام خوابیده خیلی راحت بهنظر نمیرسد.
بهتر است درباره این بخش از تنابنده، سیروس مقدم و خانم عفوری سؤال کنید اما مطمئن باشید وقتی آنها سراغ یک بازیگر برای چنین نقشی میروند، از قابلیتهای او باخبرند. خیلی مهم است که ما این بار شخصیتی را از بهبود به مخاطب نشان میدهیم که اتفاقا از وی به واسطه قسمت قبلی مجموعه سابقه ذهنی دارد و این کار را کمی سخت میکند. قطعا بازیگر در به تصویر کشیدن چنین شخصیتی با توجه به ویژگیهایی که دارد میتواند تأثیر زیادی بگذارد. من همیشه در هر کاری که وارد میشوم، حس میکنم وارد میدان جنگ شدهام و نمیدانم قراراست در پایان کشته شوم، زخمی شوم یا پیروز از این میدان بیرون بیایم. هر وقت که در پایان احساس پیروزی میکنم، مطمئن میشوم انتخاب درستی انجام دادهام و حالا هم برای این حضور خدا را شکر میکنم.
- در پایتخت 3به شخصیت بهبود جزئیاتی را اضافه کردید.کدام ویژگی بهبود متعلق به مهران احمدی است؟
بهطور نمونه در همان قسمت قبلی، من این حالت چشم بهبود را به شخصیت اضافه کردم که به نوعی چپ بود. متنی که در اختیار ما قرارمیگیرد کلیت داستان به همراه دیالوگهاست و این قابلیت بازیگر است که با توجه به جزئیات رفتاری شخصیت باید به آن چیزیهایی اضافه کند. این وظیفه من است که با توجه به این موضوع شخصیت را برای مخاطب زنده کنم. این جزئیات قطعا در متن نوشته نشده است. گفتن دیالوگ که کار سختی نیست. من باید برای بهبود جزئیات رفتاری تعریف میکردم. از همان ابتدا چند نوع لحن و بیان برای این شخصیت درنظر گرفته بودیم که آنها را با تنابنده و مقدم مطرح کردم و پس از گذشتن از فیلتر آنها، ما به این بیان و لحنی رسیدیم که امروز بهبود دارد.
- فکر نمیکنم پیش از پایتخت نقشی با لهجه مازندرانی بازی کرده بودید اما تسلط شما به این بیان کاملا باورپذیر بهنظر میرسید و در خدمت داستان و شخصیت بهبود بود.
من در همان قسمت قبلی که نوروز 92پخش شد، قبل از شروع تصویربرداری حدود 10روز به لوکیشن فیلم در شمال رفتم. لباسهای بهبود را پوشیدم و به نوعی با این شخصیت از قبل زندگی کردم. تلاش میکردم بیشتر با مردم در رفتوآمد باشم و با آنها صحبت کنم. البته این گویش مازندرانی نیست و فقط لحن مازندرانی است. تنابنده به همراه احمد مهرانفر در آن زمان از حدود 300نفر برای حضور در نقشهای فرعی سریال تست میگرفتند و من در تمام این مدت کنار این دوستان مینشستم تا بیشتر با بیان و تکیهکلامهایشان آشنا شوم.
- به هر حال حفظ یکدستی این لحن و بیان آسان نیست. از طرف دیگر، بهبود تیر خورده بود و در تمام مجموعه باید دمر میخوابید و تمام کنشها و واکنشهایش به چهره محدود بود.
در پایتخت 2کار برایم خیلی سخت بود. احساس کردم وارد یک میدان بوکس شدهام و مدام عرق میریختم. اگر خاطرتان باشد من با سکانس سختی هم کارم را در این مجموعه شروع کردم و قرار بود در آن قسمت برادرم را برای ترک اعتیاد با طناب میبستم. از طرفی سکانس جزئیات خود را داشت، از طرف دیگر من باید به لحن و حرکتهای چشمم توجه میکردم؛گرچه سیروس مقدم مدام به من اطمینان میداد که اگر هم خراب شد، دوباره میگیریم. در پایتخت 3میدانستم که با چه شخصیتی روبهرو هستم. بهبود برای من در قسمت قبلی متولد شده بود؛ مثل یک بچه که حالا بزرگ شده و من او را به خوبی میشناختم و فقط کافی بود دوباره به آن رجوع کنم. من اگر حتی یک عکس دوباره از بهبود میدیدم برایم کافی بود تا سراغ این شخصیت بروم.
- به هر حال این جریان تیر خوردن شخصیت و خوابیدن شما در تمام صحنهها اصلا برای بازیگران راحت نیست.
از نظر مهران احمدی کار آسانی است اما به لحاظ بازیگری با شما موافقم که سخت است. انگار در تمام صحنهها دست و پایم بسته بود و فقط با صورت و بیان باید کار خود را انجام میدادم؛ آن هم جلوی همبازیهایی که هر کدام بازیگر حرفهای هستند. شاید باورتان نشود اما یک هفته اول رگ سیاتیکم گرفت. از طرفی سابقه کمردرد و سیاتیک هم داشتم و این موضوع میتوانست درد را در من تشدید کند. هفته اول خیلی اذیت شدم اما به روی خودم نیاوردم. برای حفظ یکدستی کار من باید در راه رفتن و حتی سوار ماشین شدن هم در تمام صحنهها دقت میکردم. در بخشهایی که در خانه بودیم در گوشهای خوابیده بودم و یک میکروفن کابلی به من وصل بود و یک پتو هم رویم بود. بعضی وقتها ممکن بود من حدود 2ساعت در همین وضعیت باشم و همان شکلی غذا میخوردم. خودم را لوس نمیکنم اما هر کاری سختیهای خاص خود را دارد.
- در پایتخت 3ما با 2 شخصیت جدید اوس موسی (هدایت هاشمی) و خانم چو چانگ روبهرو بودیم. ارتباط شما با این شخصیتهای جدید چگونه بود؟
بازی هدایت هاشمی از جنس پایتخت بود. او بازیگری است که بیشتر بازی رئالیستی و واقعگرایانه ارائه میکند. همین موضوع باعث شد ما شاهد بازیهای یکدست باشیم. به عقیده من هاشمی یک انتخاب بسیار هوشمندانه برای نقش اوس موسی بود. بازیگر شخصیت چو چانگ هم بسیار خانم باهوشی بود. وی دانشجوی دکتری زبان فارسی است و در دانشگاه تهران مشغول تحصیل است. غیراز زبان چینی که زبان مادری او است، به 3زبان دیگر هم صحبت میکند. هوش وی حیرتانگیز بود و با اینکه تجربه بازی نداشت، به خوبی با گروه همراه میشد. با نخستین یا دومین تذکر متوجه میشد قرار است چه کاری انجام دهد.
- در زمان پخش سریال، یکی از فعالان محیطزیست در یادداشتی به این مجموعه اعتراض کرد و تأکید داشت شما در آن به شخصیت محیطبانان توهین کردهاید.
همین برای من بس که چند روز پیش شنیدم یک محیطبان محکوم به اعدام آزاد شده و اولیای دم رضایت دادهاند. همین که توانستم جان یک نفر را با این کار نجات دهم برای من کافی است. هدف ما مگر غیر از این بود؟ من پیامکی از رئیس اداره محیطبانی فیروزکوه داشتم که نوشته بود 20سال سابقه خدمت دارد و بهخاطر اینکه ما از طریق سریال، صدای مظلومیت آنها را به گوش همه رساندهایم، از همه عوامل تشکر و قدردانی کرده بود. بهتر است اینقدر ظاهربین نباشیم. وقتی برخی صحبتها را شنیدم بسیار متأسف شدم. چون هدف ما از بیان و تصویر چنین اتفاقهایی کاملا مشخص بود.
- تنابنده و مهرانفر جدا از سریال پایتخت در آثار دیگر هم ثابت کردهاند همبازیهایی بسیار خوب هستند. حالا بهنظر میرسد شما بهعنوان ضلع سوم این مثلث بازیگری به خوبی میتوانید کنار هم بازیهایی یکدست ارائه کنید و کاملکننده هم باشید. ممکن است از این به بعد شما را هم در کارهای این دو بازیگر ببینیم؟
اگر قرار باشد بهصورت گروهی کار کنیم من قطعا کنار این دوستان خواهم بود و خوشحال هم میشوم اما اینکه به معنی باند بخواهیم به این کار ادامه بدهیم، هرگز این کار را نمیکنم. اگر بدانم حضورم کنار این دوستان نتیجهبخش خواهد شد قطعا این کار را میکنم.
- ممکن است پایتختهای بعدی هم ساخته شود و اگر بله، شما این گروه را همراهی میکنید؟
باید دید داستان چیست و چه شرایطی دارد. در تمام دنیا این شکل ادامه دادن سریال مرسوم است. البته تا جایی این امکان وجود دارد که از استانداردها خارج نشویم و سطح کیفی را حفظ کنیم.
- شما امسال 2فیلم «شیار 143» و «تمشک» را در نوبت اکران دارید. برنامهتان برای ادامه سال 93چیست؟
قطعا درنظر دارم برای امسال در تلویزیون کار نکنم. اگر فیلم سینماییای بود که بتوانم با آن ارتباط برقرار کنم، قبول میکنم اما فعلا درنظر دارم تئاتر کار کنم. فکر میکنم باید خودم را بازپروری و درونم را دوباره پر کنم. تئاتر برای من حکم یک پدر مهربان را دارد که میخواهم دوباره به سمت آن بروم و کولهبارم را پر کنم. هنوز متأسفانه بهدلیل حجم کاری که داشتم شیار 143را ندیدهام و امیدوارم بتوانم در نخستین فرصت به تماشای آن بنشینم. تمشک را دیدم، آن را خیلی دوست دارم و میدانم در اکران هم موفق خواهد شد. با توجه به مطالبی هم که درباره شیار 143خواندهام، قطعا باید فیلم خوبی شده باشد.
- شخصیت بهبود باورپذیر بود
من فقط در همان پایتخت 2با گروه قرارداد داشتم و پس از آن یا در همان زمان در اینباره صحبتی نکرده بودیم و هیچ قراردادی هم برای ادامه کار نداشتیم. از زمانی هم که قرار شد ادامه این مجموعه در نوروز 93ساخته شود، این بحث مطرح شد که باید شخصیت بهبود داستان خود را داشته باشد و حضورش صرفا در حاشیه داستان دیگر شخصیتها نباشد. من هم بر این موضوع تأکید داشتم. خانم غفوری، تهیهکننده و محسن تنابنده هم گفته بودند که شخصیت بهبود در فصل سوم تا پایان حضوری پررنگتر دارد و حتی پیشبرنده داستان است. البته در پایتخت 2شخصیت بهبود و همسرش هم با اقبال مخاطبان روبهرو شده بود و به همین دلیل دوستان نویسنده، تنابنده و کارگردان تصمیم داشتند به این شخصیت بیشتر بپردازند. من پیشتر در مجموعه تا ثریا هم با سیروس مقدم همکاری داشتم و ارادت خاصی به وی دارم اما در این شرایط هم اگر قرار بود شخصیت بهبود کمرنگ باشد، حقیقتا نمیپذیرفتم. در پروژه آوای باران همزمان با تولید، پخش را هم دنبال میکردیم و من واقعا نیاز داشتم مدتی استراحت کنم اما شخصیتپردازی کامل بهبود باعث شد در کنار ارادتم به مقدم، این حضور را بپذیرم. حالا که کار تمامشده و من در جریان بازخوردها قرار گرفتهام، از این حضور خوشحالم و انگار خستگیام برطرف شده است. من تا این لحظه شخصی را ندیدهام که بهبود را دوست نداشته باشد. هر که من را دیده مورد لطف قرار داده و همین برایم کافی است و خدا را شکر میکنم.