بهترین دانشگاههای آفریقا، موسسات بزرگی که نسلی انقلابی از ملتسازان و دولتمردان، پزشکان و مهندسان، نویسندگان و روشنفکران را آموزش دادند، در حال فروپاشی هستند.
این امر تا حدی ناشی از بحران سوءمدیریت و بیتوجهی و تا حدی ناشی از سیاستهای توسعه بینالمللی است. در خلال چندین دهه، این سیاستها آموزش ابتدایی را به آموزش عالی ترجیح داده است، در حالی که انفجار جمعیت تعداد روزافزونی از جوانان را راهی موسسات آموزش عالی کرده است و این موسسات در حال حاضر زیر فشار زیادی هستند.
این نابسامانی جوانان مستعد و باهوش را از سراسر آفریقا واداشته است در پی تحصیل و فرصتهای بهتر راهی کشورهای دیگر شوند. در نتیجه، کشورهای زیادی در این قاره از دانش بومی که میتواند میلیونها نفر را از فقر بیرون آورد، محروم میشوند. کمیسیون آفریقا نام یک سازمان تحقیقاتی دولتی در انگلیس است که در گزارش سال 2005 خود اعلام کرده دانشگاههای آفریقا در وضعیت بحرانی قرار دارند و نمیتوانند متخصصانی را که فقیرترین قاره جهان برای توسعه به آنان نیاز مبرم دارد، تربیت کنند.
پندا مبو، تاریخدان و فعال امور کارگری در دانشگاه شیخآنتا دیوپ در داکار -پایتخت سنگال- میگوید:«بدون دانشگاه امیدی به پیشرفت وجود ندارد اما گذاشتهاند که دانشگاهها فرو بریزند. ما یک نسل کامل را دور میریزیم.» در نتیجه، دانشگاهها در سراسر آفریقا به مکان تقویت نارضایتی و به محل تقاطع سیاست و تبهکاری بدل شدهاند.
در ساحل عاج، رهبران اتحادیه دانشجویان نقش عمدهای در برانگیختن خارجیستیزی که باعث جنگ داخلی شد، ایفا کردند. در نیجریه، دانشگاههای نخبگان به تصرف گروههای تبهکار خشن درآمده است.
این تبهکاران خود را اجیر سیاستمداران کردهاند و به نابسامانی فرایند انتخاباتی در این کشور کمک میکنند. در سنگال، دانشگاه بارها دستخوش اعتصابات گاه خشونتآمیز دانشجویان شده است که خواهان بهبود شرایط زندگی خود و افزایش مقرری اندک برای تأمین مخارج زندگی هستند. دانشجویان از حضور در کلاس خودداری و در خیابان اصلی که از کنار دانشگاه میگذرد، آتش روشن کردهاند.
در روزهای اول پس از پایان دوره استعمار، آفریقا کمتر نهادهایی به اعتبار و توسعهیافتگی دانشگاهها داشت. دانشگاه ایبادان در جنوب غربی نیجریه که خانه فکری واله سویینکا، برنده جایزه نوبل، محسوب میشود، در سال 1960 جزو بهترین دانشگاههای مشترکالمنافع انگلیس بود. دانشگاه ماکرر در اوگاندا هاروارد آفریقا به شمار میرفت که یک نسل کامل از رهبران دوره پس از استعمار را آموزش داد، مانند جولیوس نایرره، رئیسجمهوری تانزانیا.
و در سنگال دانشگاه شیخآنتادیوپ که آن زمان به نام دانشگاه داکار خوانده میشد، دانشجویان را از دیگر کشورهای فرانسوی زبان جذب و آنان را به پزشک، مهندس و وکلایی تبدیل میکرد که صلاحیت آنان معادل همتایان فرانسویشان شمرده میشد. عثمان کامارا، رئیس سابق دیوانعالی سنگال که در اواخر دهه 1950 به دانشگاه میرفت، گفت: «ما در اتاقهای بزرگ زندگی میکردیم. این قدر پول میگرفتیم که هر کدام میتوانستیم به تنهایی زندگی کنیم.
مینیبوسی بود که ما را به کلاس میبرد و برمیگرداند.» یکی از همکلاسهای ما کامارا عبدو دیوف، دومین رئیسجمهوری سنگال شد. سایرین، مقامات دولتی و بازرگانان موفقی شدند و در سال 1960 که این کشور از فرانسه استقلال یافت، آینده آن را ساختند.
امروز حدود 60 هزار دانشجو در دانشگاهی که فقط برای پنج هزار ظرفیت خوابگاه دارد، درس میخوانند. اجاره اتاق در داکار به قدری گران است که هر چند نفر دانشجو با هم یک اتاق کرایه میکنند. یک دانشجو که شش هماتاقی دارد، گفت: «ما مجبوریم اینگونه زندگی کنیم. من صبح زود که همه خوابند، بیدار میشوم و روی رسالهام کار میکنم. این تنها وقت آرام من است.»
در و دیوار خوابگاهها پر از دیوارنوشته است و بند لباس از هر سو به سوی دیگر آویخته. خوابگاهها بیشتر شبیه مکانهای بیتوته فقرا هستند تا محل زندگی مستعدترین مغزهای کشور. کتابخانه دانشگاه با بودجه 12 میلیون دلار نوسازی و به اینترنت مجهز شد. اما کاربرد فناوری هنوز همه مشکل را حل نکرده است. این کتابخانه فقط 1700 صندلی دارد و بسیاری از دانشجویان ناچارند روی پله و در گوشه و کنار مطالعه کنند. در آزمایشگاه شیمی، دانشجویان آزمایشها را به نوبت با وسایل شکسته انجام میدهند.
استادان نیز به همین اندازه سرخورده هستند. بسیاری از آنان میتوانستند در کشورهای دیگر کار کنند اما تصمیم گرفتند در سنگال باقی بمانند. آلفونس تین، استاد شیمی است. وی میکوشد تحقیق را با الزامات تدریس به هزاران دانشجو سازگار کند. وی میگوید: «اگر خارج میرفتم، شاید حقوق بیشتر، تجهیزات بهتر و دانشجویان کمتر داشتم. من با بورس دولت در خارج درس خواندم، بنابراین حس کردم به کشورم مدیون هستم و باید بمانم. اما ماندن بسیار سخت است.» آقای تین که 58 ساله است، قصد دارد تا پایان دوره کاری در سنگال بماند.
نابسامانی دانشگاههای آفریقا به طور اتفاقی رخ نداد. در دهه 1960، دانشگاهها محل پرورش پیشگامانی بودند که موتور توسعه در کشورهای تازهتاسیس در آفریقای تازه آزادشده به شمار میآمدند و دولتهای پس از دوره استعمار با گشادهدستی برای دانشگاهها، تاسیسات تحقیقاتی، بورس و حقوق استادان بودجه اختصاص میدادند.
اما فساد و سوءمدیریت به فروپاشی اقتصادی انجامید که در دهه 1970 بسیاری کشورهای آفریقایی را دربرگرفت و دانشگاهها جزو اولین نهادهایی بودند که متحمل زیان شدند. همزمان با آنکه دولتهای آرمانگرای دوره پس از استعمار جای خود را به دولتهای اقتدارگرای بدبین دادند، دانشگاهها که دارای آزادی دانشگاهی، تمایلات دمکراتیک و حال و هوای نخبهگرایی بودند، موی دماغ دولتهای جدید شدند.
با افزایش جوانانی که دوره آموزش اساسی را پشت سر گذاشتند، شمار بیشتری از آنان سودای رفتن به دانشگاهها را پیدا کردند. در سال 1984، فقط نیمی از بچهها در سنگال به دبستان میرفتند اما 20 سال بعد، این نسبت به بیش از 90 درصد رسید. تعداد بیشتری از این بچهها به دبیرستان رفتهاند. آفریقا از بالاترین میزان رشد دانشآموزان دبیرستانی در جهان برخوردار است.
«عبدو سلام سال» از مسئولان دانشگاه شیخ آنتا دیوپ گفت: سال 2000، حدود 9000 نفر در سنگال دیپلم گرفتند که میتوانستند با آن وارد دانشگاه شوند. در سال 2006، این رقم دو برابر شد. این دانشگاه نمیتواند از عهده پذیرش این تعداد متقاضی برآید. بودجه دانشگاه سالیانه 32 میلیون دلار است که کمتر از 600 دلار به ازای هر دانشجو میشود. از این بودجه باید دانشگاهی به مساحت 430 جریب نگهداری شود، حقوق استادان پرداخت و هزینه پژوهش تامین شود.
حتی کسانی که آنقدر خوشاقبال هستند که فارغالتحصیل شوند، نمیتوانند در اقتصاد نابسامان کشورشان شغل بیابند. بنا بر گزارش اتحادیه دانشگاههای آفریقا، کمتر از یک سوم فارغالتحصیلان دانشگاهی در آفریقا کار پیدا میکنند. دولتها و کمککنندگان در برخی کشورها راه تخصیص بیشتر بودجه را در پیش گرفتهاند. بانک جهانی هزینه نوسازی کتابخانه دانشگاه شیخ آنتا دیوپ را تامین کرد و ائتلافی از بنیادها به نام ابتکار برای آموزش عالی در آفریقا وعده کرده است ظرف پنج سال آینده 200 میلیون دلار برای کمک به دانشگاههای آفریقا اختصاص دهد.
تلاش برای کاهش جمعیت دانشجویان با پذیرش تعداد کمتری متقاضی نوعی خودکشی سیاسی محسوب میشود، چون اتحادیههای دانشجویی نقش مهمی در انتخابات دارند و رهبران کشور از نارضایتی گسترده در میان جوانان تحصیلکرده بیمناک هستند.
سنگال در مراکز استانهایی مانند سنلویی و زیگوینچور دانشگاههای جدید تاسیس کرده است، اما دانشجویان زیادی مایل به حضور در آنها نیستند چون تازهتاسیس و امتحان پس نداده هستند. دولت هم در این زمینه فشار وارد نمیکند. باباکار سوکنا از رهبران اتحادیه دانشجویی گفت: «از ما میترسند چون جوان هستیم و آینده متعلق به ماست. اما آینده ما کجاست؟ ما اینجا فقط منتظر فقر هستیم.»
نیویورک تایمز 20 مه 2007