معمولا فرد زندانی بهخاطر سلب آزادیهای اجتماعی و مشکلات دوران زندان به تفکر واداشته میشود و در فرصتی که دارد رفتار و گذشته خود را مورد بازنگری و تجزیه و تحلیل قرار میدهد. متأسفانه در برخی کشورها زندان کارایی اصلاحگرانه خود را تا حدود زیادی از دست داده و تبدیل به مرکز مبادله تجارب بزهکارانه شده است. بارها اتفاق افتاده که یک فرد برای جرمی کوچک به زندان رفته و بعد از خروج با جرمی بزرگتر به زندان بازگشته است چراکه در دوران زندان آموزشهای بزهکاری را فراگرفته و خود را برای جرمی بزرگتر آماده کرده است. علاوه بر انتقال تجارب بزهکارانه بهعلت تراکم جمعیت در زندان، از نظر بهداشتی و سلامتی نیز مشکلاتی وجوددارد هرچند که در کشور ما سازمان زندانها تلاش زیادی میکند تا محیط زندان را سالم و بهداشتی نگاه دارد اما از آنجا که امروز 2/5برابر ظرفیت زندانها، زندانی در آنها نگهداری میشود این افزایش جمعیت کیفری باعث بروز مشکلات مختلفی میشود.
مسئله دیگر از نگاه آسیبشناسی اجتماعی، وضعیت خانواده زندانیان است؛ وقتی فردی به زندان میرود در حقیقت خانواده او زندانی میشود و مسیر سرنوشت آنها تغییر میکند. افت تحصیلی، ترک تحصیل، ناهنجاریهای رفتاری، فرار از خانه و آسیبهای دیگر در انتظار خانواده زندانیان است و بارها اتفاق افتاده که پسر یا دختری که قصد ازدواج با فرزندان زندانی را داشته، به محض اطلاع از وضعیت پدر طرف مقابل، از قصد خود صرفنظر کرده است.
مسئله مهمتر که باید دستاندرکاران زندانها و نهادهای فرهنگی به آن توجه ویژه کنند، موضوع «جامعهپذیر شدن» زندانیان است؛ یکی از دلایل تکرار جرم و بازگشت زندانی به زندان عدم پذیرش توسط جامعه است. شخصی که از زندان آزاد شده دیگر نمیتواند شغلی پیدا کند و انگ سابقهدار بودن او را از بسیاری از حقوق اجتماعی محروم میکند. بسیاری از زندانیان پس از خروج دیگر جایگاه اولیه را بین خانواده ندارند، شکستهای عاطفی در کنار ضعف حضور اجتماعی بستر مناسبی برای تکرار جرم میشود.در نتیجه مددجوی آزاد شده بیکار، بدون تخصص و درآمد سرگردان میماند و راهی جز بازگشت به حضور یاران همبند خود ندارد.
بسیاری از باندهای بزهکاری، هسته مرکزی خود را در زندان تشکیل میدهند و بعد از خروج از زندان باز هم به بزهکاری میپردازند. 60درصد باندهای زورگیری و سرقت مسلحانه و همچنین 70درصد باندهای خردهفروشان موادمخدر در زندانها پیمان بزهکاری میبندند. به این دلیل عرض میکنم که زندان ابزار مناسب اصلاحی نیست چون بارها و بارها در رسانهها مطالعه کردهایم که فرد یا افرادی از داخل زندان کلاهبرداری کردهاند؛ پس عدمکارایی اصلاحگرایانه زندان مشاهده میشود. در دورانی که برای آموزش طرح امید در زندانها کلاس دایر کرده بودم به این نتیجه رسیدم که اگر آموزشهای فنی و حرفهای به زندانیان داده شود و در کنار آن بازپروری و به پروری روانی و رفتاری روی آنها انجام گیرد احتمال تکرار جرم بعد از خروج بسیار ضعیف میشود. ایجاد واحدهای صنعتی، کشاورزی و تولیدی در کنار زندانها علاوه بر اشتغالزایی و آموزشهای فنی و حرفهای، موجب ایجاد درآمد برای فرد زندانی میشودکه از این طریق خانوادهاش را اداره کرده و حضور معنوی خود را در خانه حفظ کند.
در پارهای اوقات ملاحظه میشود که یک فرد زندانی اقدام به ایجاد کارگاه کرده، یعنی درحالیکه خودش زندانی است با سرمایهگذاری در زندان، کارآفرینی کرده است. پیشنهاد میکنم ضمن ارائه آموزشهای فنی و حرفهای، تعاونیهای تولیدی برای گروههای مختلف زندانیان ایجاد شود که پس از خروج از زندان نیازمند مشاغل بزهکارانه نباشند. سرمایهداران و دلسوزان و خیرین میتوانند با ایجاد کارگاههای تولیدی در زندانها یا در کنار آنها، از نیروی کار فراوان و مناسب زندانیان بهره بگیرند. بسیاری از زندانیان آماده هستند حتی رایگان برای نجات از افسردگی و بیکاری مشغول بهکار شوند. همین نیرو بسیار مناسب است اما مورد استفاده قرار نمیگیرد. با یک حساب سرانگشتی به نتیجه تأسفآوری میرسیم که بخش عمدهای از این نیروی عظیم و این خیل انسانهای زندانی بدون هیچگونه بازخورد اقتصادی در زندان وقتگذرانی میکنند و شب را به روز و روز را به شب میرسانند بدون آنکه کار و سرگرمیای داشته باشند.
بخشی از زندانیان آزاد شده که دارای وضعیت اقتصادی مناسب هستند نباید روزهای زندان خود را فراموش کنند بلکه باید به یاد همبندان خود باشند و با همکاری خیرین بتوانند «زندانیان رأیباز» را در واحدهای تولیدی بهکار گیرند و اجازه ندهند که این نیروهای قابل توجه بلا استفاده بمانند. سوادآموزی نیز در کنار برگزاری دورههای فنی و حرفهای میتواند مقدمات پیشگیری ثانویه را فراهم کند؛ یعنی حالکه این افراد مرتکب جرم شده و کارشان به زندان رسیده است حداقل در مرحله زندان به فکر اصلاح و بازپروری آنها باشند.