در سالهای اخیر مشکلات ترافیکی به یک مسئله مهم برای شهروندان تبدیل شده و باعث بروز برخی ناهنجاریها و قانون شکنیها از طرف بعضی از رانندگان گردیده است. مشکلات ترافیک کشور معلولِ چند علت است. یکی از دلایل آن، کم توجهی بعضی ازشهروندان نسبت به قوانین ترافیک است. اولین اقدامی که برای برخورد با این گروه به نظر میرسد، جریمه کردن متخلف است. اغلب رانندگان از جریمه شدن میهراسند و در مکانهایی که پلیس حضور دارد از ارتکاب کوچکترین خلافی نیز خودداری میکنند، اما همین افراد به محض این که چشم مأموران را دور ببینند، به کلی قانون و حرمت آن را فراموش میکنند. جریمه و مجازات صرفاً درمان موقت است و فاقد تأثیر فرهنگی در جریان سامان بخشی به ترافیک و کنترل آن میباشد. یکی از راههای موثر در این زمینه، آموزش قوانین و ارتقای فرهنگ ترافیک شهروندان است که استفاده از رسانه جمعی یکی از ابزارهای مهم ارتقا دانش واگاهی کاربران در ترافیک است.
در جامعه امروزی ما ارتباط یگانه راه کسب اطلاعات درباره محیط زندگیمان است چرا که انسان همواره نیازمند آن است که از جهانی که درآن زندگی میکند و از محیطی که در آن در حال تکاپوست کسب آگاهی کرده و این نیاز ارتباطی را همچون دیگر نیازها تامین کند.
نقش رسانهها و میزان نفوذ آنها در ساخت فرهنگی جوامع بر کسی پوشیده نیست. برخی از نظریهپردازان ارتباطات معتقدند امروز جهان در دست کسی است که رسانهها را در اختیار دارد. و تاثیر شگرف رسانهها در شکلدهی به افکار عمومی باعث شده است اهمیت رسانهها تا این حد مورد توجه قرار گیرد.
لذا رسانهها با درنظرگرفتن ابعاد گوناگون فرهنگ محلی در کشور، پدیدههای نامناسب عدم احترام به حقوق یکدیگر در عبور ومرور و.نظایر آن را شناسایی و برای پیشگیری از رفتارهای پرخطر در ترافیک با توجه به مبانی و اصول فرهنگ جامعه، پیامهای مناسب را اشاعه نمایند.
گرچه هنوز اهمیت حوادث رانندگی آن طور که باید، دانسته نشده است. دقت کنید؛ ظرف 10 ثانیه دیگر که شما مشغول خواندن این مطلب هستید حداقل دونفر بر اثر حوادث رانندگی در جهان مصدوم میشوند و یا فوت میکنند و بسیاری از این مجروحین گرفتار رنج حاصل از دورههای طولانی تروما و معلولیتهای جسمی میگردند.
کاهش بهرهوری ناشی از حوادث ترافیکی که گریبانگیر کشورهای در حال توسعه میشود 1 تا 2 درصد تولید ناخالص داخلی این کشورها را میبلعد و حتی در حوزه سلامت و بهداشت در نتیجه این حوادث متحمل هزینههای زیادی میگردند.
پرسش این است که در دو دهه اخیر چگونه کشورهای توسعه یافته توانستهاند تراژدی غم انگیز مرگ انسانها را در حوادث ترافیکی با اقدامات علمی و عملی تقلیل دهند.
اولین گام در این راه استفاده از رسانه در امر بهبود رفتار ترافیکی است. بررسیها نشان میدهد هزینه در بخش آموزشهای رفتاری ترافیک از طریق رسانههای جمعی نه تنها هزینه نیست بلکه سرمایه گذاری در جهت سلامت و ایمنی شهروندان است. آموزش و رسانه به عنوان دو رکن اساسی در ارتقاء فرهنگ ترافیک، تاثیر شگرفی در تغییر نگرش و باورهای آحاد جامعه دارند. باید اذعان نمایم یکی از کارآمدترین و مهمترین ابزارهای کاهش تصادفات و افزایش ایمنی، ابزارهای فرهنگی است و جهت کاهش تصادفات و افزایش ایمنی، رسانهها بهحق بیشترین تأثیر و توان را دارا هستند.
امروزه ابزار رسانه در حوزه ایجاد و اصلاح رفتارهای ترافیکی مورد توجه جدی است. بسیاری از صاحبنظران و کارشناسان علوم رفتاری معتقدند با حذف رفتارهای غلط ترافیکی و آموزش رفتارهای صحیح برای کاربران ترافیک میتوانیم تا حد بسیار زیادی از حوادث رانندگی را کاهش دهیم.
هزینه در بخش آموزش از طریق رسانههای گروهی نه تنها هزینه نیست بلکه چندین برابر برگشت سرمایه دارد زیرا برابر محاسبات هزینه تصادف یک فرد متوفی بر اثر تصادف حدود 1600000یورو پیشبینی میشود ، اگر با این رقم تعداد متوفیان حوادث رانندگی را محاسبه کنیم متوجه خواهیم شد عدد بزرگی از سرمایه کشور سالانه در تصادفات اتلاف میشود در صورتیکه اگر بخش بسیار کوچکی در آموزشهای رسانه ای هزینه کنیم ضمن کاهش تلفات جانی از خسارات مادی نیز جلوگیری کردهایم.
برای دستیابی به این منظور میبایست تغییراتی در دو زمینه طرز تلقی و فرهنگ عمومی مردم نسبت به ترافیک ایجاد کرد، با چنین هدفی سوار شدن بر امواج رسانهها تحقیقاً پاسخ سوال طرح شده در ابتدا را خواهد داد، یعنی تحقق ارتقاء ایمنی ترافیک و اصلاح رفتارهای ترافیکی شهروندان.
رسانههای جمعی از طریق آگاهسازی و اقدامات تبلیغاتی (ترویجی) میتوانند در نگرش و تغییر فرهنگ ترافیک به سمت تقویت و اصلاح بسیار مؤثر باشند. وسایل ارتباط جمعی میتوانند با ارائه پیامهای مختلف فرهنگی و اجتماعی در جهت اقناع مخاطبان در رعایت رفتار ترافیکی الگوی مفیدی تلقی شوند. در واقع از طریق رسانههایجمعی، آگاهی درباره ترافیک به چه نحوی باید صورت گیرد، افراد سهیم در ترافیک از طریق رسانهها چه پیام هایی را باید دریافت کنند، تا بتوانند از طریق توانایی حرکتی و شناختی، به طرز صحیحی در ترافیک رفتار نمایند.
رسانههای جمعی میتوانند به شیوههای مستقیم یا غیرمستقیم به آموزش مخاطبان در زمینه رفتار ترافیکی و تغییر نگرش به سمت رفتار ترافیکی مثبت اقدام کنند. وسایل ارتباط همگانی میتوانند از طریق تصاویر، گفتار، نوشتار، نقاشی و مانند آن، اشاره به مفاهیم ترافیکی نمایند و بهصورت عینی و واقعی مردم را با معضلات این مسئله روشن کنند؛ برایناساس میزان یادگیری و درک و تغییر نگرش نسبت به فرهنگ ترافیک بالا میرود. نحوه آموزش رسانههای همگانی بهگونهای است که جذابیت آن از کلاسهای صرفاً آموزشی در زمینه رعایت مسائل ترافیکی موثرتر است.
در واقع رسانههایجمعی باید نوآوری و خلاقیت و نگرش نو و مثبت، به صورت مستمر در رفتارهای ترافیکی شهروندان ایجاد نمایند. رسانههای همگانی برای تغییر نگرش رفتار ترافیکی شهروندان باید مراحل سهگانهای چون انجمادزدایی، جایگزینی و انجماد مجدد را مدنظر داشته باشند، که جزء کارکردهای اساسی مدیریت فرهنگی وسایل ارتباطی، بر فرهنگسازی ترافیکی و ابعاد جامعهشناختی آن است.
1- انجمادزدایی: برای اینکه تفکر غلط رفتار ترافیکی در ذهنیت و نگرش افراد حذف گردد، باید انجمادزدایی نمود. این فرایند از طریق متقاعدسازی شکل میگیرد، در واقع از طریق این فرایند، تلاششده که نگرش دیگران را تغییر داد، این تغییر نگرش همراه با درجاتی از عناصر شناختی، عاطفی و رفتاری همراه است. که باعث ترغیبسازی به رفتار جدید شده است. برای اینکه بتوان رفتار غلط ترافیکی را در اذهان شهروندان تغییرداد، باید به یکسری از نکات توجه کرد.
الف: پیام توسط افرادی که نزد مخاطب از پرستیژ بالایی برخوردارند ارائه داد.
ب: پیامهای غیرمستقیم که به نظر نرسد تغییر و نگرش افراد را طراحی کرده است. تاثیرپذیرتر است.
پ: پیام های دو جانبه همراه با بیطرفی و انصاف باشد، اثرگذاری بیشتری نسبت به پیامهای یکجانبه دارد.
ت: هر چه قدر، این پیامها با نیازهای مخاطبان همراهی بیشتری داشته باشند، اثرگذارتر است.
ث: هرچه پیام، هیجان بیشتری داشته باشد، و ترس را در مخاطب بیشتر کند، که معضلات ترافیک اثرات منفی بر زندگی میگذارد؛ متقاعدشدن نسبت به رفتار مثبت ترافیکی افزایش مییابد.
ج: هر چه وسایل ارتباطجمعی پیامهایی را ارسال کنند که برای منافع شهروندان خوشایندتر باشد، بیشتر از تغییر نگرش و تغییررفتار در زمینه ترافیک استقبال میشود.
2- جایگزینی: بعد از انجمادزدایی باید رفتار جدید ترافیکی که بُعد مثبت و فرهنگسازی دارد، را جایگزین کرد و گرنه مجدداً احتمال برگشت رفتار شهروندان به انجام رفتار غلط ترافیکی بسیار زیاد است. پس برای اینکه به چنین رفتاری برنگردیم باید نکاتی را در این زمینه مورد توجه قرار دهیم.
الف: می بایست دلایل متقنی از جریان طرحها و برنامههای تازه ترافیکی ارائه داد.
ب: توجه بر نتایج اثربخش رفتار مثبت ترافیک در سطح زندگی روزمره
ج: باید منابع موثق و تایید کننده رفتار فرهنگی این پدیده را افزایش داد.
3- عدم بازگشت مجدد: هنگامی که رفتار جدید ترافیکی در اذهان تثبیت نشود، ممکن است نگرشهای غلط حالت ارتجاعی و بازگشت داشته باشند؛ برای جلوگیری از این فرایند و بقای دوام نگرش جدید در اذهان شهروندان، باید به نکاتی در این زمینه توجه کرد.
الف: تکرار پیامهای ترافیکی با ساختار متفاوت
ب: توجه و هشدار نسبت به خطرات پنهان ترافیک بر زندگی اجتماعی روزمره.
ج: تاکید بر منافع جمعی در رفتار ترافیک و نتایج مثبت آن برای شهروندان.