مدتهاست که در محافل سینمایی بحث قاچاق و سرقت فیلمها تبدیل به مهمترین موضوع این حوزه شده است. این مشکل تا به آنجایی پیش رفت که صاحبان فیلمها تصمیم گرفتند از اکران تولیدات خود جلوگیری کنند چون به بازار آمدن نسخه قاچاق فیلمها همزمان با اکران آن، به مثابه نابودی فیلمها بود.
اتفاقی که در همین چند ماه گذشته همه فیلمهای روی پرده را متحمل ضررهای جبران ناپذیری کرد و این مسئله باعث شد پیگیری کار حتی به مراجع قضایی و انتظامیو کمیسیون فرهنگی مجلس کشیده شود.
سینماگران در یک تجمع اعتراض خود را نسبت به این عمل غیرقانونی اعلام کردند و خواستار اقدامیعاجل از سوی مقامهای مسئول شدند و البته در این میان صاحبان فیلمها، خود نیز دست به کار شدند و تدابیری را در جهت حفظ فیلمها از گزند سارقان اتخاذ کردند. اما پس از توزیع نسخه قاچاق فیلم «اگه میتونی منو بگیر» که حدود یک ماه پیش اتفاق افتاد، هیچ فیلم جدید ایرانی دیگری وارد بازار قاچاق نشد که این امر هر چند در کوتاهمدت نشاندهنده به ثمر رسیدن اقدامات پیشگیرانه و مؤثربودن آن در جهت برچیدن بساط سرقت فیلمهای ایرانی بود.
غلامرضا موسوی تهیهکننده پارک وی میگوید: ما از همان زمان آغاز تدوین به بعد نسبت به حفظ نسخههای فیلم با دقت بالا عمل کردیم و مواظب فیلم بودیم. چون از همان زمان فیلم به فرم و شکل واقعی میرسد و بعد از آن هم وقتی فیلم را برای مراکز مختلف نمایش میدادیم به همراه فیلم نمایندهای میفرستادیم که احتمال کپی فیلم از بین برود و هیچ وقت نسخه ویدئویی از پارک وی تهیه نکردیم. تنها نسخه ویدئویی مربوط به پخش آگهی تلویزیونی فیلم بود که امنیت آن هم تضمین شده بود.
موسوی معتقد است وقتی هیچ نسخه ویدئویی از فیلم موجود نباشد، احتمال جلوگیری از سرقت آن بسیار بالا میرود. علاوه بر این کدگذاری فیلمها و نشانهگذاری آنها نیز در صورت سرقت فیلم، پیگیریهای بعدی را سادهتر میکند.
موسوی در ادامه میگوید: ما سعی کردیم انجام مراحل فنی کار را به مراکزی بسپاریم که امکان مواظبت کامل از فیلم وجود داشته باشد. از زمانی که فیلم برای تدوین به بهرام دهقانی سپرده شد تا زمان صداگذاری در استودیو بهمن همه و همه با حساسیت و دقت پیگیری شد. نقش مسئول پخش هم در این میان حائز اهمیت است.
به گفته موسوی تنها سه مرکز در کشور ما توانایی تبدیل نسخه 35میلیمتری به نسخه دیویدی را دارند و این مراکز عبارتند از بنیاد سینمایی فارابی، حوزه هنری و مرکز خدمات صنایع فیلم ایران.
به اعتقاد این تهیهکننده با پیگیریهای انجام شده تنها راه باقی مانده برای سرقت فیلم سرقت نسخه پردهای بود که آن هم با حساسیت مدیران سالنها و مواظبت آنها عملی نشد. فیلمی که از روی پرده سرقت شود قطعا کیفیت خوبی نخواهد داشت که البته پیگیری سرقت آن سادهتر است چون این قبیل نسخهها با همکاری آپاراتچی و کارکنان سینما و از طریق پردههای کوچک آپارات سرقت میشود.
مصطفی شایسته هم که پخش فیلم رئیس را بر عهده دارد در مورد راهکارهایی که سبب جلوگیری از سرقت این فیلم شد، میگوید: به نظر من کانال سرقت فیلم کاملاً مشخص است و بیشتر به سهلانگاری و مسامحه صاحبان فیلم برمیگردد. اگر نسخه دیویدی فیلم موجود باشد و صاحبان فیلم در نگهداری آن دقت لازم را نداشته باشند و به بیان دیگر کنترل نسخه دیویدی فیلم از دست آنها خارج شود نتیجه همین میشود که سارقان فیلم با در دست داشتن این نسخه از فیلم، بعد از اکران و مطرح شدن آن دست به پخش فیلم میزنند و آن را نابود میکنند.
یکی از راههای تکثیر از طریق سالنهای سینماست که البته من این مورد را نفی میکنم چون سینمادارها خودشان کاملاً از اکران فیلم در سینمایشان منفعت میبرند و در صورتی که فیلم سرقت شود آنها هم متضرر میشوند. به اعتقاد شایسته اگر نسخه 35میلیمتری فیلم کاملاً حفظ شود و دیویدی فیلم تکثیر نشود، مرحله بعدی حفظ فیلم در سینماهاست.
او میگوید: مسعود کیمیایی و گروه سازنده فیلم در نهایت دقت نسخه ویدئویی آن را حفظ کردند و مرحله بعدی هم که مربوط به ما میشد نگهداری فیلم در سینماهاست که آن هم با نظارت بر کار سینماها تا به امروز خوشبختانه موفقیتآمیز بوده است. از طریق کدگذاری و نشانهدار کردن فیلمها امکان ردیابی را پس از سرقت احتمالی به وجود آوردیم.
حمید آخوندی تهیهکننده فیلم روز سوم از دیگر تهیهکنندگانی است که تا به امروز مراقبت کافی را از این فیلم به عمل آورده است. به اعتقاد او اولین اقدام در جهت حفظ فیلمها پیگیری انتظامی این معضل بود که از طریق نیروهای پلیس انجام شد و در درجه دوم موضعگیری مثبت مطبوعات در جهت برخورد با این موضوع گام تاثیرگذاری بود. اما آخوندی در مورد اقداماتی که از ناحیه خود صاحبان فیلم انجام شده میگوید: ما نسخه ویدئویی از این فیلم تهیه نکردیم، یعنی از نمایش فیلم در مکانهایی نظیر فرهنگسراها که امکان پخش نسخه 35میلیمتری فیلم را نداشتند، صرف نظر و تمام نسخهها را کدگذاری کردیم.
آخوندی البته معتقد است اینکه نسخه سرقتی برخی از فیلمهای روی اکران به بازار نیامده مهم نیست؛ مهم این است که کاری کنیم این اتفاق دوباره رخ ندهد و نباید فراموش کنیم که ممکن است این سرقتها دوباره رخ دهد. آیا تضمینی وجود دارد که این اتفاق تکرار نشود؟ باید این مسئله ریشهای حل شود و با علتها برخورد شود.
این تهیهکننده در ادامه میگوید: عنصری که به هر دلیلی یک فیلم را در این پروسه وارد بازار قاچاق میکند، انسان ضعیفالنفسی است که با چند میلیون پول تطمیع شده و البته این فرد معلول است؛ ما باید به دنبال علتها باشیم. علت اصلی شبکه قاچاق است، همانهایی که فیلمها را در نسخههای بالا تکثیر میکنند. مطمئناً دستگیر کردن یک آپاراتچی که از آپاراتخانه فیلم را کپی کرده کار بزرگی نیست.
آخوندی نقش سیستمهای قضایی و انتظامی را در تحقق این مهم ضروری دانسته و میگوید: وزارت اطلاعات و سیستم انتظامی ما باید به حل ریشهای این معضل دست بزنند. ضعفهای قانونی باید برطرف شود و همچنین مجازاتهای سنگینی برای این قاچاقچیان و سارقان در نظر گرفته شود. آیا جریمه 10میلیونی مشکل صاحب اثر را که میلیونها تومان صرف تولید فیلم خود کرده، حل میکند؟
غلامرضا موسوی هم نقش نهادهای انتظامی را در جلوگیری از سرقت فیلم بسیار موثر میداند و با اشاره به اینکه در آمریکا هم افبیآی با قوانین مدون جلوی این قبیل سرقتها را میگیرد، میگوید: تا به اینجا هم حضور نیروی انتظامی و قوه قضائیه بسیار موثر بوده است. اتفاق مهمی که رخ داده این بود که با همکاری ستاد مبارزه با سرقت فیلمهای ایرانی پلیس امنیت تهران و مجتمع قضایی ارشاد توانستند پاکسازی سالمی را انجام دهند و بدون همکاری این صنف این امر امکانپذیر نبود.
درست است که این نهادها در جلوگیری از قاچاق فیلمهایی نظیر پارک وی دخالتی نداشتهاند، اما اگر بازار پاکسازی نمیشد شاید نسخه پردهای این فیلم هم به بازار میآمد. وقتی تمام فروشگاههای عرضه سیدیهای غیرمجاز پاکسازی شدهاند یعنی دیگر این فیلمها بازاری برای عرضه ندارند و روی دست دستفروشها ماندهاند.
دستور صریح دکتر قالیباف برای مبارزه با تکثیر فیلمهای سرقتی در 22منطقه تهران اقدام موثری بود که البته اگر به طور کامل اجرایی شود، اتفاقات امیدوارکنندهتری میافتد. وقتی فیلمهای دزدی از فروشگاهها جمعآوری میشوند، دیگر فیلمهای تازه وارد این بازار نمیشود. به اعتقاد تهیهکننده پارکوی کمیسیون فرهنگی مجلس هم باید در این زمینه قانونگذاری صریحی داشته باشد. قولی که امیر خادم در جلسه باغ فردوس به سینماگران داد باید عملی شود.
شایسته هم نقش نهادهای قانونی را در زمینه کنترل سرقت فیلم غیر قابل انکار دانسته و میگوید: زمینه عرضه این فیلمها از بین رفته و آنجایی که متقاضی برای خرید فیلم مراجعه میکرد، پاکسازی شده، این اتفاق مهمی است که دیگر محیط برای تهیه نسخه قاچاق فیلم ناامن شده است. زمانی تمامی سوپرمارکتها و حتی کتابفروشیها محل فروش این فیلمها بود.
اما در نهایت تهیهکننده روز سوم چاره نهایی را در پذیرفتن رایت فرهنگی آثار هنری میداند و معتقد است این اقدام ابتدا باید از سوی رسانه ملی ما یعنی تلویزیون رعایت شود. او میگوید: اگر تلویزیون در همه موارد حتی در پخش یک قطعه موسیقی این مسئله را در نظر بگیرد که باید آن را با اجازه از سوی صاحب اثر پخش کند، قطعاً گام اول مبارزه با هر گونه سرقت فرهنگی برداشته میشود. یعنی در این موارد باید با اجازه شرعی، قانونی و اخلاقی عمل کنیم. اگر رسانه ملی ما پرچمدار و آغازگر این حرکت باشد، میتوانیم امیدوار باشیم که در آیندهای نزدیک در کل جامعه فرهنگسازی شود.