او در تازهترین فیلمش «کلک» مسیر تازهای را آغاز کرده است؛ مسیری که نمودی از آن را چندان نمیتوان در کارنامهاش جستوجو کرد. حتی ارتباطی که برخی از منتقدان کوشیدهاند میان این فیلم و برخی ساختههای اولیه لاسه هاستروم برقرار کنند، چندان منطقی به نظر نمیرسد.
«کلک» در سینمایی که به جای روایت داستان به حواشی علاقه نشان میدهد، دستاورد قابل توجهی است. فیلم، ماجرای واقعی نویسندهای به نام کلیفورد اروینگ است که در دهه هفتاد کار شگفتانگیزی انجام داد. کلیفورد جاه طلب وقتی در انتشار رمانش به بنبست برخورد، کوشید آن را به عنوان زندگینامه هواردهیوز جا بیندازد. هیوز چهره معروف و ثروتمندی بود که سالها به انزوایی خودخواسته فرو رفته بود و کلیفورد از علاقهای که مردم برای اطلاع از زندگی شخصی هیوز داشتند، استفاده کرد و کوشیده تا رمانش را به عنوان دستنوشتههای این میلیاردر معروف جا بزند.
فیلم هاستروم بیش از هر چیز به فیلمنامه پر نکته ویلیام ویلر تکیه کرده است. فیلمنامهای که در آن تمام قواعد روایت در فیلم داستانی رعایت شده است. ضمن این که این بار ذهنیتی منفی درباره فرد کلاهبردار وجود ندارد.
کلیفورد اروینگ در «کلک» با همه دغلکاریهایش، بیشتر یک نابغه جسور مینمایاند تا کلاهبرداری که میخواهد از تشنگی افکار عمومی برای دانستن درباره زندگی شخصی فردی مشهور، کلاهی برای خود بدوزد. ویژگی قابل تأمل «کلک»، نگاه بیطرفانه فیلمساز و فیلمنامهنویس به این کاراکتر است.
دوربینی که به شخصیت کلاهبردار فیلم، چندان به چشم متهم نگاه نمیکند و ریچارد لیگر بازیگر کهنه کار سینمای آمریکا، پس از سالها حضور متوسط، با اجرای عالیاش به نقش کیلفورد حلاوتی دیگر داده است.
هاستروم در «کلک» مجموعهای از تناقضهای بشری را به تصویر میکشد. ماجرای آدمهایی که نقاب بر چهره دارند و کسانی که میخواهند این نقاب را از چهرهها بردارند.
در این میان آنچه به فیلم انرژی میبخشد جسارت تحسینبرانگیز نویسندهای حقهباز است که تا قدم آخر و با جسارت بازی را ادامه میدهد. این جسارت در واقع موتور محرکه «کلک» است.
هاستروم در مقام کارگردان زمینهای را فراهم میکند که تماشاگر در دنیای پر از دروغ و کلک، با آدمی همذات پنداری کند که میکوشد به رویاهایشان عینیت ببخشند.طبیعی است که بخش قابل توجهی از جذابیت اثر از کتاب کلیفورد اروینگ که منبع اقتباس فیلم است، نشأت بگیرد. نکته اما اینجاست که هاستروم در مقام کارگردان، این دستمایه را نه تنها هدر نداده که به غنایش هم افزوده است.
هاستروم هوشمندانه همه چیز را در موقعیتهای غافلگیر کننده خلاصه نکرده است. به همین خاطر «کلک» بر خلاف فیلمهایی از این دست، جزو آثاری است که در دیدارهای بعدی و پس از باز شدن گرههای داستان نیز همچنان تماشایی و جذاب به نظر میرسد.