در این فیلم شونبین نقش چتربازی به نام مهرایانت را بازی میکند که مدتها بعد از انجام مأموریت طولانی در عراق به کشورش بازگشته است، غافل از آنکه همه چیز و همهکس رنگ دیگری به خود گرفته است.
همسرش از او جدا شده و اکنون با مرد دیگری ازدواج کرده است، حتی حال و هوای شهر عوض شده و او احساس میکند همه با او غریبهاند. عدهای تبهکار و افراد ناباب خیابانهای شهر را قرق کردهاند، بیقانونی بیداد میکند و حتی نیروهای پلیس همکاری از پیش نمیبرند.
او به اتفاق دیگر زخم خوردگان که هر کدام به نوعی قربانی بیعدالتیها و بیقانونیهای دستگاه حکومتی شدهاند گروهی را تشکیل میدهند. یک سالن ورزشی اجاره میکند و به گروهی از شهروندان که با آنان هم عقیدهاند آموزشهایی میدهد تا به کمک آنان مجری خود سرانه این قوانین شود و بتوانند شهر را از بلوا و هرجو مرج این ارازل و اوباش رها سازند.
آنها دولت را خائن میدانند و پلیس را بیصلاحیت. از این وضعیت که همواره توسط پلیس سرکوب شدهاند خستهاند و میخواهند حتی یکبار هم که شده به عنوان انسان و شهروند دیده شوند. نیکلاو نویسنده و کارگردان بریتانیایی در سال1993 با بازی در فیلم Place وارد عرصه سینما شد.
فیلمهای او معمولا جنایی، کم هزینه و با مایههای انتقاداجتماعی ساخته میشوند. او اکنون بعد از« تجارت» و «کارخانه فوتبال» در قانونشکن سیاستهای دولت تونیبلر را زیر سؤال میبرد. دخالت در سیاستگذاری کشورهای دیگر حضور نیروهایش را در منطقه خاورمیانه مسبب اصلی بیقانونی و ناامنیهای داخلی میداند. او معتقد است خشونت افسارگسیخته عامل زوال جامعه امروز اروپا و خصوصا کشور انگلستان است.
حتی این دستگاه به ظاهر بینقص و مقتدر بوروکراتیک هم نتوانسته این قانونشکنان در جستوجوی عدالت را راضی کند و جامعهای امن و عدالتگستر برای آنها بسازد.
- این فیلم مخاطب را در نوعی حسترس و پریشانی توأم نگه میدارد. نظر خودتان در اینباره چیست؟
من قصد نداشتم فیلمی بسازم که تأثیربدی روی تماشاگرم داشته باشد و او را آشفته سازد، اما خب در فیلمنامه ویژگیهای جداییناپذیری وجود دارد که خاص قصه است، زیربنای احساسی آن را تشکیل میدهد و ممکن است ناخواسته این اثر را بگذارد و البته اجتنابناپذر است.
- آیا تاکنون شخص یا روزنامهای معتبر عکسالعملی نسبت به «قانونشکن» از خود نشان داده که شما را غافلگیر کند؟
بله. نسبت به فیلمهای دیگری که تاکنون ساختهام بیشتر مورد توجه قرار گرفت. «کارخانه فوتبال» بازتاب محدودتری در روزنامهها داشت، برخی از مجلات چندان «قانونشکن» را نپسندیدند چون مایههای طنز ندارد، اما بیشتر روزنامههای معتبر با اشاره به برخی اشکالات از این فیلم به خوبی یاد کردهاند.
- طرح اولیة داستان چطور به ذهنتان رسید؟
«قانون شکن» داستان روپرتفرند است. سالها قبل داستان زندگی او را در یک مقاله کوتاه در روزنامه خواندم. روپرت یک دانشجوی متعهد دانشگاه بود که قربانی حمله ناگهانی عدهای از اراذل و اوباش شد. افرادی که او را مورد ضربو شتم شدید قرار داده بودند فقط چند نوجوان کمسنو سال بودند که به دارالتأدیب (ندامتگاه جوانان) انگلستان فرستاده شدند.
حکم قابل ملاحظهای برای آنها صادر نشد و بعد از کمی پندواندرز آنها را آزاد کردند، حتی قبل از آنکه جراحیهای پلاستیک روی صورت روپرت تمام شود. این خبر کوتاه مرا به شدت تحت تأثیر قرار داد. با خودم گفتم که اساسا این قانون و عدالت از پایه و بن مشکل دارد و...
این موضوع آنقدر فکر مرا به خود مشغول کرد تا تصمیم گرفتم به عنوان یک فیلم و یک کاراکتر روی آن فکر کنم.
اگر خود آن پسر هم آن را میخواند چه احساسی به او دست میداد؟ اما شما که به عنوان یک تماشاگر میگفتید من به خدا ایمان دارم و عاملین آن را به او واگذار میکنم، هیچوقت فکر انتقام به سرتان نمیزد؟ هیچوقت نمیخواستید خودتان دست به کار شوید و حقتان را بگیرید؟ اگر چنین اتفاقی برای شما یا یکی از عزیزانتان میافتاد باز هم نظرتان عوض نمیشد؟ تا کجا پیش میرفتید؟ آیا خون جلوی منطق و چشمانتان را میگرفت، قانون را در دست خود میگرفتید و از آن بازیچهای میساختید؟ یا به پلیس اطمینان میکردید؟
- در جایی از فیلم، مجری برنامه از بینندگان میپرسد که دربارة کاراکترهای این فیلم چه فکر میکنند، این شخصیتها قهرمان هستند یا اشرار؟ خودتان در اینباره چه فکر میکنید؟
امر مسلم این است که اگر قانون را بشکنی از اشرار خواهی بود. کاراکترهای داستان ما هم تا زمانی که اخبارگو این سؤال را مطرح میکند قوانین را شکستهاند. آنها همه در مقابل قانون قرار گرفتهاند و به همین دلیل است که فیلم، قانونشکن نام گرفته است. اما سؤال خوبی را مطرح کردید. در فیلم بحرانها و بلاتکلیفیهای اخلاقی زیادی وجود دارد و به همین دلیل است که قانونشکن جالب شده.
به عنوان مثال صحنهای که در انبار غله فیلمبرداری شده تعلل در به دار آویختن یکی از این اراذل را نشان میدهد. اما در مورد کدریک وکیل، وقتی او را در مقابل قاتل همسرش قرار میدهند، خیلی چیزهاست که برای تماشاگر مبهم و نامفهوم به نظر میرسد. تمام تصمیم من براین بوده که در خلال فیلم و موقعیتهای مختلف، سؤالات اخلاقی متعددی را برای بیننده مطرح کنم.
- تمرکز اکثر رسانهها و مطبوعات امروزی روی قشر جوان جامعه و اصلاح فرهنگ تبهکاران است اما فیلم شما از دریچهای منفی به جوانان نگاه میکند. آیا این پدیده بازتاب اندیشه شخص شماست؟
بستگی دارد، این یک برداشت شخصی است، برخی ممکن است نظری کاملاً مثبت داشته باشند و بگویند عالی و بدون نقص است و برعکس موردپسند عدهای دیگر واقع نشود. بعد از ساخت کارخانه فوتبال در مطبوعات مورد تمسخر عموم قرار گرفتم، چون همه میگفتند فیلم من اصولاً نگاهی منفی و بدبینانه به مردم طبقه کارگر داشته، اما اکنون در قانونشکن مایههای سیاسی عمیقتری نسبت به فیلم قبلی وجود دارد، هرچند با این حال باز هم درباره گروهی از مردم است که به هم میپیوندند و هر کاری از دستشان برمیآید انجام میدهند تا به خواستهشان برسند.
- «قانونشکن» حس شدید ترس را به مخاطب القا میکند. به نظر شما اینطور نیست؟ به عنوان مثال در دقایق نخستین فیلم،کابوس جین به حقیقت نمیپیوندد؛ او از کسانی میترسد که هیچ خطر یا حتی تهدیدی برای او ندارند به نظر شما دلیل این ترس چیست؟
بله کاملاً حق با شماست. در مرحله تدوین صحنههایی از فیلم را که در مجموع با روند روی دادن حوادث سازگار نبود حذف کردیم. مثلاً در آخرین ساعاتی که قرار بود این یاغیان در کنار هم باشند، در یک شهر کوچک ییلاقی به پست بچههایی میخورند که از شخصیت اصلی آنها کاملاً آگاهند و آنان را مثل قهرمان میپرستند.
ستایشهای چاپلوسانه از این کاراکترها به تأثیرگذاری داستان خدشه وارد میکند و باعث سوء تعبیر در برداشت پیام آن میشود. بدیهی است که فیلم بسیار محرک و قابل تأمل است، چون در خلال رفتار و دیالوگهای شخصیتها نکات اخلاقی بسیاری را گوشزد میکند.
- کی و چگونه شد که تصمیم گرفتید برای سرمایهگذاری در فیلم از طرفدارانتان کمک بگیرید؟
وقتی که مراحل پایانی آخرین فیلم تجارت را انجام میدادم به یک تریلر آنلاین برای فیلم کینگکنگ برخوردم که در آن روزها هنوز در مرحله فیلمبرداری بود. با خود گفتم وقتی که کسی مثل من مدتها فیلم کوتاه، آن هم کمهزینه میسازد، این فرصت را ندارد که خود و تواناییهایش را به اندازه یک فیلمساز عرضه کند و طبعاً مردم او را نمیشناسند.
حال اگر بتوانیم قبل از اینکه ساخت فیلم را شروع کنیم مردم را به طریقی از تصمیممان مطلع کنیم خیلی عالی خواهد شد. به نظر من با این روش تأثیر بسزایی در سطح آگاهی و حتی ناخودآگاه آنها خواهیم گذاشت. از طرفی بعدها با اکران فیلم استقبال گستردهتری از آن خواهد شد. از سویی دیگر وقتی هزاران نفر در سراسر دنیا تیشرتهای «قانونشکن» را به تن داشتند خود به نوعی مبلغ فیلم بودند.
- از چه چیزی در زندگی واقعیتان میترسید؟ آیا خشونت شما را میترساند؟
ترس و وحشت از خشونت همیشه با من بوده است، شاید به همین دلیل است که همیشه فیلمهای جنایی خشونتبار ساختهام و در همه آنها میخواهم ارواح پلید را دور کنم. پدر و مادر من از طبقه متوسط جامعه بودند.
وقتی که خیلی کوچک بودم از هم جدا شدند، مرا به حال خود رها کردند و هیچکدام به عنوان سرپرست در کنارم نبودهاند. تا آنجا که به یاد میآورم همیشه در معرض خطر بودهام و با خشونت بزرگ شدهام.
به همین خاطر علاوه بر ترس برایم به نوعی جذابیت داشته و معتقدم تأثیر شگرفی در فیلمنامههای من داشته است. قانونشکن بیش از هر فیلم دیگری به طرز برخورد با خشونت میپردازد و این احساس ترس را به تماشاگر القا میکند و نشان میدهد که چطور خشونت به عنوان نشانی از احترام و افتخار از یک یاغی قهرمان میسازد و همین امر مخرب و تباهکننده است.
ما در کشوری زندگی میکنیم که فرهنگ کشمکش و تنازع، فوتبال خشن، تبهکاری و خشونت در آن متداولتر از هر کشور دیگری است.
- به نظر میرسد که فیلم قصد دارد پیامی را به مخاطب بدهد، به نظر شما این پیام اخلاقی است یا سیاسی؟ یا اصلاً قصد پیام دادن نداشتید و صرفاً در صدد بودهاید تا مشکلات و مسائل جدیدی را مطرح کنید؟!
یکی از مزیتهای فیلمساز بودن این است که میتوانید سؤالات زیادی مطرح کنید اما لازم نیست که به همه آنها پاسخ دهید. البته اگر من یک سیاستمدار بودم مجبور بودم به همه این سؤالها جواب دهم.
بله همانطور که شما گفتید بسیاری براین باورند که فیلم هم جنبه سیاسی دارد هم اخلاقی، اما من فکر میکنم که یکی از آنها درست است. قانونشکن برای من داستان گروهی از مردم است که زندگیشان به نوعی با هم گره خورده، چون عواطف و احساسات مشابهی دارند و اتفاقات مشابهی هم برایشان روی میدهد که خیلی منفی است و تأثیر مخربی بر زندگی آنها داشته است.
من فکر میکنم که فیلم یک پیام اخلاقی دارد: «هیچکس نباید قانون را در دستان خود بگیرد و درصدد کینهتوزی و انتقام برآید.»
آگوست 2007 - Indielonson.com