بوش در حالی که عنوان بدترین رئیس جمهوری تاریخ آمریکا را یدک میکشد و به عنوان سیاستمداری منفور و بیکفایت در آمریکا و در جمع دوستان آمریکایی مطرح است پوتین در ماههای آخر ریاست جمهوری خود نه تنها روسیه را احیا کرده است، بلکه به عنوان سیاستمداری مقتدر و کارآمد از محبوبیت سیاسی برخوردار است.
به نوشته هفتهنامه نیوزویک جرج بوش در چند جبهه به بنبست رسیده است که خاورمیانه، عراق، لبنان، کسری بودجه فقط بخشی از آن است. وی حتی معاون قابل اعتمادی ندارد که جانشین وی شود چنانکه در بسیاری از کشورها و همین طور آمریکا مردم منتظر پایان دوران بوش هستند.
در روسیه قضیه برعکس است. پوتین دو تن از چهرههای مطرح اقتصادی و امنیتی را در سمتهای معاون نخستوزیری جای داده است تا دوره کارآموزی ریاست جمهوری روسیه را ببینند.
هر یک از آنان رئیس جمهوری شود با آمادگی کامل میتواند سکان هدایت مسکو را در دست بگیرد.
از طرف دیگر پوتین در دو سال اخیر پس از مشاهده عهدشکنی آمریکا در معاهدات دو یا چندجانبه امنیتی با روسیه و تلاش وافر برای رخنه در قلمرو تحت نفوذ روسیه در قفقاز و آسیای میانه به تدریج مناسبات جدیدی را سامان داده است.
این مناسبات نه تنها اقمار مسکو را از جهت اقتصادی (نفت، گاز ، تجارت و سرمایهگذاری) تامین میکند بلکه روسیه با کمک چین درصدد برآمده است در سازمان شانگهای ساز و کار نوین اقتصادی و امنیتی را در چارچوبی فراگیر و گسترده سامان دهد.
سیاست مداخلهگرایانه یکجانبه که در واقع نوعی لیبرال امپریالیسم نوین است، آمریکا را در چنان ورطهای انداخته است که حتی انگلیس نیز از شانه این غول بیمغز پیاده شده و با گوردون براون نخستوزیر جدید انگلیس سعی میکند هر چه زودتر از آمریکا فاصله بگیرد.
گر چه آمریکا همچنان یک ابرقدرت است اما باید بپذیریم که مشکلاتش هم ابر مشکل است. بوش آمریکا را در چنان ورطهای انداخته است که حداقل چند رئیس جمهوری بعدی آمریکایی باید تلاش کند موقعیت بینالمللی آمریکا را ترمیم نماید.
روز جمعه هنری کیسینجر سیاستمدار کهنهکار آمریکایی در مسکو در مقابل یوگنی پریماکف نخستوزیر و سیاستمدار برجسته روس نشست تا شاید نظر مسکو را نسبت به اولویتهای جهان تغییر دهد. کیسینجر باز هم تلاش کرد که تهدیدهای هستهای و تهدید گسترش سلاحهای هستهای را موضوع اولویتدار در روابط بینالمللی جلوه دهد.
گر چه قرار نیست موضوع جلسه روز جمعه فاش شود اما همین قدر هم که بیان شده نشان از آن دارد که رئیس جمهوری آمریکا همچنان بر یکجانبهگرایی اصرار دارد و برخی مواضع گاهبه گاه را نباید جدی گرفت.
هر چند 18 ماه از دوره ریاست جمهوری جرج بوش باقی مانده است اما وی عملا فاقد ابتکار و کارآمدی یک رئیس جمهوری است. در واقع به جهت کارآمدی دوره ریاست جمهوری بوش در قضیه عراق و لبنان در سال 2006 پایان یافت.
در حالیکه پوتین حتی اگر در کرملین هم نباشد حداقل تا 2دوره ریاست جمهوری دیگر نیز در سیاست روسیه تاثیر گذار خواهد بود.