زمانی بود که معناگرایی و استفاده از هنر برای بیانیههای سیاسی و مذهبی و اجتماعی و هر موضوع دیگری، گناه بزرگی محسوب میشد، اما حالا همه چیز تغییر کرده است. عدهای موافقند و عدهای مخالف؛ اما هیچ کدام، دسته مقابل را نه تخطئه میکند و نه تأیید.
حالا هنرمند و مخاطب، به دور از تعصبهای با مورد یا بیمورد تنها نگاه میکنند و درباره چیزهای مفیدتری حرف میزنند. مثلاً اینکه چه قدر یک کارتون یا کاریکاتور را دوست دارند یا چه قدر با تصویر ارتباط برقرار کردهاند. اگر تصویر را بفهمند از آن لذت میبرند و به همه اطرافیانشان توصیه میکنند که آن را ببینند وگرنه به راحتی از برابرش میگذرند و آن را فراموش میکنند.
شکی نیست که نمایشگاه کاریکاتورهای عماد حجاج، در حوزه هنرهای معناگرا و یا ارزشی قرار میگیرد. حجاج یک کاریکاتوریست و البته خبرنگار اردنی است و 40 سال دارد.
«رژه بر خاک پوک» عنوان نمایشگاه او است که از 12 تیرماه در موزه هنرهای معاصر فلسطین برپا شده است و تا آخر تیر ماه ادامه خواهد داشت.
موضوعهایی که حجاج برای نمایشگاهش انتخاب کرده است در پایان بازدید از نمایشگاه دو حس را برای مخاطب ایجاد میکند: 1- تمسخر و پوزخند 2- خشم و نفرت.
شاید برای هیچ مخاطبی به اندازه بینندگان ایرانی، این حس قابل لمس و درک شدنی نباشد. به لطف تبلیغات ضد ایرانی، اکثرمان به سیاستها و بیانیههای آزادمدارانه به خوبی تسلط داریم و در مواجهه با چنین تصویرها و کارتونهایی کافی است نشانه کوچکی به چشممان بیاید تا اینکه داستان را بهتر از خود هنرمند و تا نقطه پایانی تعریف کنیم. بنابراین در چنین مواردی کار هنرمند سختتر است؛ او باید در قالبی مثل کاریکاتور، مخاطب را به چیزی بیشتر از آنچه خودش میداند متوجه کند. مخاطب باید در برخورد با تصاویر حقیقتاً، شگفتزده شود و این اصلاً کار آسانی نیست.
عماد حجاج در این نمایشگاه توانسته است بیننده را از چیزهایی که هر روز میبیند و میداند به جایی سوق دهد که قبلاً متوجه آن نبوده است. مثلاً تابلویی در ورودی سالن نصب شده که چاقویی آغشته به خون را نشان میدهد و در زیر آن چهار جسم دیگر هست که شبیه به چاقو است ولی در انتها بیننده متوجه میشود که چاقوی خونی به هلی کوپتری نظامی تبدیل شده است و زیر تابلو نوشته شده: «مردم متمدن این گونه کودکان را میکشند!» دوباره که به اثر نگاه میکنید متوجه نوشته بالای چاقو میشوید که نوشته: «مردم وحشی، این گونه کودکان را میکشند!»
یا مثلاً کارتون «توقف نکنید» یکی دیگر از این موارد است. این تابلو، دورنمایی را نشان میدهد که خانههای فلسطینی در انتهای آن دیده میشوند. همه جا سیاه و سفید است و مردی که کلاه آمریکا را به سر دارد در برابر یک تانک در وسط جاده ایستاده است و تابلوی قرمز رنگی در دست دارد، طبق عادت مالوف ذهن، باید جمله «توقف کنید» را ببینیم اما روی تابلو نوشته شده «DON’T STOP » و تازه اینجا است که بیننده متوجه ستاره روی تانک میشود.
تمسخر سیاستهای آمریکا با استفاده از المانهایی صورت گرفته که برای همه مردم آشنا است. حالا دیگر کمتر کسی پیدا میشود که مجسمه آزادی آمریکا را ندیده باشد و داستانش را نداند. حجاج از این عنصر آشنا در تصاویر بسیار زیادی استفاده کرده اما همیشه موفق نبوده است.
او مثلاً در یک تصویر، مجسمه آزادی را کشیده در حالی که زیر پایش انبوهی از خرابیها و ویرانهها را میتوان دید. یا در تابلوی دیگری، مجسمه آزادی در زندان ابوغریب، زندانیهای عراقی را شکنجه میدهد.
درواقع شاید به این دلیل که مخالفین سیاستهای آمریکا در این چند دهه، مجسمه آزادی آمریکا را همیشه در ساخت کلیپ، نقاشی، کاریکاتور و حتی سخنرانیهای سیاسی همچون چماقی بر سر آمریکا کوبیدهاند، تاثیرگذاری اولیهاش را از دست داده است.
حجاج در بعضی از تصاویر حس دیگری را هم به بیننده میدهد و آن هم درک مظلومیت یا بی پناهی ملتهای جنگزده است.
او در یکی از کارتونها، کودکی را نشان میدهد که تمام بدنش با باند پیچیده شده و در کنارش نوشته شده است:«روبانهای بانداژ، هدایای اسرائیل در روز جهانی کودک.» یا تصویر دیگری هست که مردی چفیه پوش را نشان میدهد، در حالی که به پشت افتاده و پشتش با جای گلولههایی که خورده است؛ نوشته شده:«خشونت را بس کنید stop violence ». آثاری از این دست، احساس مخاطب را در دست میگیرد و او را به عمق می کشاند هرچند که ممکن است وجود توضیحات در کنار تصاویر جالب به نظر نرسد اما به زیبایی اثر هم ضربه نزده است.
این طور هم میتوان تصور کرد که تصاویر، بدون توضیح میتوانند هم زیباییشناسی مخاطب را به کار بگیرند و هم ارزش معنایی کار را احساس کنند اما وقتی نوشته کنار تصاویر خوانده میشود پوزخند عمیقتری را به لب بیننده میآورد.
نمونه واضحش، تصویری است که کره زمین را نشان میدهد در حالی که دود آتش، دور تا دور آن را فراگرفته؛ هر بینندهای به سرعت به این فکر میافتد که جنگ، دنیا را فراگرفته اما توضیح کنار عکس می گوید: «اولین سالگرد یازدهم سپتامبر، مسابقه آتش سوزی تروریستی جهانی...»
در کنار تصاویر توضیح دار، کاریکاتورهایی هم وجود دارند که بدون شرحاند و گیرا. حجاج در این تصاویر به عناصر بصری بسنده کرده و یا از عناصر کاربردی استفاده کرده است؛ طوری که برای همه بینندگان به خوبی قابل لمس است.
او در این تصاویر بیشتر به شارون و بوش میپردازد: در یک تصویر، شارون به مخاطب پشت کرده و بر روی کره زمین نشسته است، اما به طرزی مضحک سرش را برگردانده و شما میتوانید در دستش لیوانی پر از خون ببینید که دارد با نی از محتوای لیوان مینوشد یا یک آمریکایی را نشان میدهد که دو برابر کره زمین است و با تفنگ به سمت آن نشانه رفته است. یا تصویر سربازی اسرائیلی را کشیده که چهرهاش مشخص نیست اما با یک شاخه زیتون تازه اسلحهاش را دارد تمیز میکند!