این یعنی گوشیهای قدیمی دور ریخته میشود تا صاحبانشان همیشه آخرین فناوری روز را در جیب داشته باشند. ظاهراً این کار احساس خوبی به آدم میدهد؛ چیزی شبیه عقب نماندن از قافله.
همیشه همینطور است. فناوری تازهای ابداع میشود، بعد با هزینه هنگفت به تولید انبوه میرسد و پشت ویترین مغازهها میآید. جامعه اول کمی با بهت و تردید از پشت شیشه نگاهش میکند و بعد ناگهان برای خریدنش هجوم میبرد تا خلأیی را که به یمن تبلیغات در زندگیاش احساس کرده است پر کند.
با این نگاه، کمی که به عقب نگاه کنید قرنهای اخیر را طور دیگری خواهید دید. قرن 18 این موتور با انقلاب صنعتی استارت خورد. قرن 19 به پیدا کردن راههایی برای تولید انبوه همه چیز گذشت و قرن بیستم به مصرف انبوه همه چیز. حکایت قرن بیستویکم اما کمی متفاوت است چون زمین ظاهراً دیگر نمیتواند رفتار ما را تحمل کند.
مبل و تختخواب، تقریباً فرقی با اجداد سدههای گذشتهشان نکردهاند. همینطور است وضع کمد و بوفه و جاکتابی و بقیه لوازم منزلی که برای کار کردن، جریان الکترونها را بهانه نمیکنند. وضع وسیلههای الکتریکی اما متفاوت است.
یخچالها و لباسشوییها و چرخگوشتها، هر چند سال، دگرگونی قابل توجهی را تجربه میکنند. این طرف طیف، تلویزیون و لپتاپ و رایانه و موبایل و دوربین و چیزهای کوچک دیگر نشستهاند؛ چیزهایی که حجم کاتالوگهایشان از خودشان بیشتر است؛ چیزهایی که هنوز میشود خیلی سبکتر، کممصرفتر، کوچکتر، کارآتر و زیباترشان کرد و این اتفاق همین حالا در حال افتادن است.
ویترینهای هیچ راستهای در تهران با سرعت ویترینهای خیابان جمهوری عوض نمیشود و با این حساب عجیب نیست که عمر مفید وسایل الکترونیکی و رایانهای به 3سال رسیده باشد. این را چند هفته پیش رئیس کمیسیون سختافزار سازمان نظام صنفی رایانهای استان تهران اعلام کرد.
سطلهایی چه فراخ...
وضع در کشورهای توسعه یافته بدتر است. علت هرچه باشد، نتیجه یکی است: زبالههای الکتریکی و الکترونیکی یا WEEE. (Waste Electrical and Electronic Equipment) به این آمار و ارقام نگاه کنید:
* سال 2004 فقط در انگلستان 2 میلیون رایانه پنتیوم خانگی دور ریخته شد.( این شاید ربطی به بحث ما ندارد اما جهت اطلاع بد نیست بدانید 96 درصد دانشآموزان جهان سوم، مدرسه را بدون لمس یا مشاهده رایانه ترک میکنند).
* حجم زبالههای الکتریکی و الکترونیکی دنیا، در آینده نزدیک به 40 میلیون تن در سال میرسد، این یعنی هر نفر 6 کیلوگرم.
* در انگلستان هر نفر بهطور متوسط هر 18 ماه، موبایلش را عوض میکند، این یعنی سالی 15 میلیون موبایل. این عدد برای اروپا، 105 میلیون موبایل است که اگر روی هم بچینیدشان، 342 برابر اورست بالا میرود.
* سرعت رشد این زبالهها در اروپا از همه زبالههای دیگر بیشتر است. هر اروپایی سالی 14 کیلوگرم در این تولید سهم دارد.
* هر سال بیشتر از 6 میلیون وسیله الکتریکی در انگلستان دور ریخته میشود که بیشتر از نصفشان هنوز کار میکنند یا به سادگی تعمیر میشوند.
حالتان بد شد؟ پس این را هم اضافه کنید: اگر علاقه مردم به مصرف همینقدر بماند تا سال 2050 ما ساکنان زمین به 5/8 سیاره مثل سیاره زیر پایمان، برای جذب دی اکسید کربن احتیاج خواهیم داشت، به 6 سیاره برای تامین فولاد، 5/3 سیاره برای تأمین سیمان و 5/3 سیاره برای الوار و چوب. حرف از آینده بعید نیست. 2050 یعنی 43 سال دیگر. خیلی از ما- اگر گرم شدن زمین دخلمان را نیاورده باشد- آن موقع هنوز زندهایم.
سموم خانگی
البته اگر کمی در جریان اعداد و ارقام تولیدات بشر باشید، میفهمید که این عددها خیلی هم زیاد نیست. هرچه باشد ما در همین تهران خودمان روزی 7 هزار تن زباله تولید میکنیم که میشود سالی 5/2 میلیون تن و با این حساب 40 میلیون تن زباله الکترونیک جهانی نباید چندان درد بیدرمانی باشد.
مسئه اینجاست که سایر زبالههای خانگی را میتوان دفن کرد یا سوزاند (و فقط نگران آلودگی کوتاهمدت زمین و هوا بود) یا حتی بازیافت کرد و لااقل کود ساخت. اما زبالههای الکترونیک به این خوشبرخوردی نیستند.
سرب، جیوه، کادمیوم و لیست بلندبالایی از مواد سمی دیگر، کم یا زیاد در این زبالهها حاضرند. ( درصد وزن نمایشگرهای CRT سرب است). زبالههای الکترونیک، تنها 2 درصد دورریز ایالات متحده را تشکیل میدهند اما وقتی پای زبالههای سمی وسط باشد، این رقم به 70 درصد میرسد و این زیاد است.
به چین میرویم
اینجا گوییو است؛ شهری در استان شانتو چین که میشود در مقابل دره سیلیکون کالیفرنیا، کوه یا سلسله جبال سیلیکون خطابش کرد. پر از تپههای کوچک و بزرگ زبالههای الکترونیک که از گوشه و کنار دنیا بهصورت غیر رسمی و غیرقانونی سر از اینجا درمیآورند و پر از کارگران چینی فقیری که با چکش و اسکنه این تپهها را احاطه کردهاند و میکوشند چیز به درد بخوری از آنها بیرون بیاورند.
جایی که چکش بهکار نیاید، مشعلها وارد عمل میشوند تا پلاستیکها را بسوزانند و فلزها را باقی بگذارند. این یک روش کاملاً چینی برای بازیافت زبالههای الکترونیک است: بسیار ارزان و بسیار پرخطر؛ چیزی که در کشورهای تولیدکننده این زبالهها اصلاً پذیرفته شده نیست.
بخش بامزه ماجرا اینجاست که بیشتر این وسایل از چند صدکیلومتر آنطرفتر- در استانهای شرقی چین- از کارخانه بیرون آمدهاند و حالا بعد از 2-3 سال، پیر و فرسوده به وطنشان برگشتهاند یا برگشت داده شدهاند.
کارگرهای چینی میتوانند دلشان را به همین خوش کنند اما هندیهایی که در دهلی و بنگلور یا کنیاییهایی که در نایروبی همین کار را میکنند این دلخوشی را هم ندارند. برای آنها فقط سرطان و بیماریهای دیگر میماند.
روش اروپایی
چین تا ابد نمیتواند این لطف را در حق دنیا انجام بدهد. کم کم سروصدای سازمانهای ملل و حقوق بشر و کار و بقیه بلندتر میشود؛ بلندتر هم نشود، چین کمکم به اهمیت لطفی که میکند پی میبرد و قیمت الطافش را بالا میبرد. اروپا این را میداند و پیش از اینکه زیر کوهی از موبایل و لپتاپ خفه شود به فکر چاره افتاده است.
طرح مدیریت زبالههای الکتریکی و الکترونیکی (WEEE Directive) که سال 2003 در اتحادیه اروپا به تصویب رسید کشورهای عضو را موظف میکند به ازای هریک از شهروندانشان سالانه 4 کیلوگرم زباله الکترونیک را جمعآوری و بازیافت کنند.
کشورهایی مثل هلند و اتریش کمی بعد طرح را عملی کردند اما سایرین به دلایلی مثل پیچیدگی و هزینه زیاد، اجرای آن را به تأخیر انداختند.
یکی از آخرین سنگرهای مقاومت، انگلستان بود که بالاخره از یک ماه پیش، اجرای طرح را با هزینهای حدود 120 میلیون پوند آغاز کرد. پیشبینیها میگوید این هزینه تا 2017 به 400 میلیون پوند میرسد که خیلی از روش چینی گرانتر است.
لطفاً مصرف نشود
در بقیه جاهای دنیا هم اتفاقهایی افتاده یا در حال افتادن است. از سال 2004، شهروندان کالیفرنیا، در هنگام خرید تلویزیون و نمایشگرهای CRT، مبلغی را هم به عنوان هزینه بازیافت پرداخت میکنند.
در اروپا، کره جنوبی، ژاپن و تایوان، مسئولیت بیشتر متوجه تولیدکننده است و همه شرکتهای تولید لوازم الکترونیک موظفند 75 درصد محصولاتشان را بازیافت کنند.
در اروپا، آمریکا و کانادا، روز 23 یا 24 نوامبر هر سال به عنوان روز بدون خرید (Buy Nothing Day) نامگذاری شده است که در آن عده زیادی در اعتراض به مصرفگرایی، یک روز را بهجای خرید، تظاهرات میکنند. ما هنوز کاری نمیکنیم. ما وارد، مصرف و دفن میکنیم.