سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۳۸۶ - ۰۹:۳۰
۰ نفر

احسان رضایی: درانگلیس دولت جدید بر سر کار آمده است و خیابان داونینگ شلوغ‌تر از هر زمان دیگری است.

با پایان‌یافتن دوره 10 ساله نخست‌وزیری تونی بلر در انگلستان – که اتفاقا با تغییر ریاست جمهوری فرانسه و برسر کارآمدن نیکلای سارکوزی همزمان بود – عصر جدیدی در روابط بین‌المللی آغاز شد.

هنوز معلوم نیست که نخست‌وزیر جدید – گوردون براون – در برابر ایران و مسائل خاورمیانه چه سیاستی را اتخاذ خواهد کرد. آیا او هم بر ماندن در عراق اصرار دارد و به دربار انگلیس پیشنهاد اعطای نشان به دشمنان دین اسلام و کسانی نظیر سلمان رشدی را خواهد داد یا چنان که خودش در سفر به عراق گفته، او از گذشته عبرت خواهد گرفت؟ برای پاسخ به این سؤال، زمان لازم است. در وضعیت فعلی تنها کاری که می‌شود کرد، بازی‌کردن با قضیه خیابان داونینگ و اسباب‌کشی گوردون براون از شماره 11 این خیابان به خانه شماره 10 است و مرور تاریخ استعمار پیر.

انگلستان کشور عجیبی است. مردم این کشور سنت‌گراترین مردم دنیا هستند و برای حفظ سنت‌هایشان هر کاری می‌کنند. یک نمونه از این سنت‌گرایی انگلیسی‌ها، ماجرای قوانین این کشور است. انگلستان تنها کشور دنیا است که قانون اساسی ندارد.

لندنی‌ها به جای قانون اساسی، یک سند تاریخی دارند موسوم به «منشور کبیر» یا به قول خودشان «ماگنا کارتا». ماجرای تهیه منشور کبیر از این قرار است که سال 1215، اشراف انگلیسی تنها انقلاب دست راستی تاریخ را علیه پرنس جان(کارتون «رابین هود» که یادتان هست؟) انجام می‌دهند و او را مجبور می‌کنند که دیگر به رعیت ظلم نکند. آنجا قانونی 7 ماده‌ای نوشته می‌شود که انگلیسی‌ها کلیه قوانین بعدی‌شان را از روی آن و بر اساس آن نوشتـه‌انـد (یا اصلاح کرده‌اند).

سیاستمداران لندنی در طول 8 قرن بعدی، هیچ وقت قانونی اساسی ننوشتند تا به این منشور کبیر بی‌احترامی نشود. یکی دیگر از نشانه‌های سنت‌گرایی در انگلیس، محل زندگی نخست وزیر و وزرای کابینه است.

خانه خیابان بن‌‌بست
نخست‌وزیران انگلیس از سال 1730، در خانه‌ای زندگی می‌کنند که حالا و بعد از 3 قرن، شماره و آدرس آن خانه به استعاره‌ای از دولت انگلیس بدل شده است؛ خانه شماره 10 خیابان داونینگ.

 چرچیل  دوست نداشت هیچ جای دیگر عکس بیندازد.

خیابان داونینگ یک خیابان بن‌بست است که در وست مینیستر لندن واقع شده. وست مینیستر محله مرکزی لندن است و تمام مراکز قدرت در آنجا قرار دارد. از خیابان داونینگ که بیرون بیایی، اگر به دست چپ بپیچی، فقط چند دقیقه با کاخ بوکینگهام فاصله داری. و اگر از سمت راست بروی، بلافاصله قصر وست مینیستر یا پارلمان انگلیس را می‌بینی. رودخانه معروف تایمز هم که چرچیل گفته است هر که از آبش بخورد سیاستمدار می‌شود، درست روبه‌روی خیابان داونینگ است.

خیابان داونینگ – مرکز تمام نقشه‌های استعماری بریتانیا – به نام یک انگلیسی نمونه است. سر جورج داونینگ (1689-1632)، در منطقه‌ای از آمریکا به دنیا آمد که آن زمان جزء مستعمرات انگلیس بود و کارش را با تجارت سرخ‌پوست‌ها شروع کرد و بعد آنها را به سفیدپوست‌ها فروخت.

بعد در جنگ‌های استقلال آمریکا به آمریکایی‌ها خیانت کرد و آنها را هم به ارتش انگلیس فروخت. پادشاه چارلز دوم به‌خاطر این خیانتش او را به دربار خودش راه داد و  زمینی را در نزدیکی کاخ به او بخشید. او هم خانه‌ای در آنجا ساخت و به اولیور کرامول - سومین نخست‌وزیر تاریخ بریتانیا- هدیه کرد. ساموئل پاپی - مورخ و زندگینامه‌نویس معروف انگلیسی - جورج داونینگ را «یک رذل بی‌شرف که همه چیز را می‌فروخت» توصیف کرده است.

می‌‌خواست همین‌جا بمیرد

 شهرت این خیابان و پلاک شماره 10 آن به حدی است که حتی در سایت رسمی نخست‌وزیری انگلیس روی اینترنت هم، به نام NUMBER 10 است. حتی معروف است که می‌گویند اهمیت شماره 10 در شماره پیراهن‌های بازیکنان تیم‌های فوتبال، از این جزیره و به همین خاطر آمده است.

خیابان داونینگ مهم‌ترین خیابان لندن است و حتی اهمیت خیابان فلیت – که محل استقرار اغلب روزنامه‌های لندنی است – کمتر از اهمیت داونینگ است. تقریبا همه کسانی که به انگلیس سفر می‌کنند، سعی می‌کنند عکسی هم در خیابان داونینگ بیندازند.

معروف است که چرچیل هم دوست نداشت بیرون از داونینگ از او عکس بیندازند. تونی بلر هم یک‌بار به خبرنگاران گفته بود می‌خواهد این‌قدر در داونینگ بماند تا مثل پالمرستون در خیابان داونینگ بمیرد. این البته برای زمانی بود که بلر به عراق حمله نکرده بود.

خانه‌ای با 22 ساعت
در خیابان داونینگ، هر پلاک متعلق به یکی از اعضای کابینه انگلیس است. از همه معروف‌تر پلاک 10 است که متعلق به نخست‌وزیر بریتانیاست. این پلاک، یک در سیاه‌رنگ قدیمی دارد که از 1840 تا به حال عوض نشده. پشت این در سیاه‌رنگ، اتاق‌های کار نخست‌وزیر است.کنفرانس‌های مطبوعاتی در جلوی در ساختمان انجام می‌شود. محل سکونت نخست‌وزیر هم طبقه دوم همین پلاک است.

خانه شماره 10، محل تصمیمات تاریخی زیادی بوده؛ از جلسه انعقاد قرارداد تاسیس «کمپانی هند شرقی» گرفته تا محل امضای سند استقلال هند.  همین جا بود که ملکه ویکتوریا جمله معروفش را گفت که «در امپراتوری من، آفتاب غروب نمی‌کند»، همین خانه بود که زمانی به دیوار اتاق‌‌‌‌هایش، 22 ساعت مختلف نصب شده بود که هر کدام زمان دقیق یکی از  مستعمرات انگلیس را نشان می‌داد، در همین خانه بود که چرچیل توانست استالین را به تشکیل جبهه واحد در برابر هیتلر تشویق کند، «فرانسه آزاد» در همین خانه شکل گرفت و زمانی الماس کوه نور (که حالا بر تاج ملکه است) در همین خانه نگهداری می‌شد.

خانه شماره 11 هم  از سال 1810  به وزیر خزانه‌‌داری اختصاص دارد و گوردون براون از همین خانه به خانه شماره 10 رفت. وزارت خزانه‌داری در انگلیس، کلیه امور اقتصادی دولت را به عهده دارد و از نظر اهمیت، دومین نهاد بعد از نخست‌وزیری است. جالب است بدانید که نیوتن  هم 4 سالی وزیر همین وزارتخانه بوده.

چهره‌های تاریخی زیادی در خیابان داونینگ عکس گرفته‌اند. در این تصویر گاندی دارد به خبرنگاران امضا می‌دهد

به جز این 2 پلاک، باقی وزرا هم در سایر خانه‌های این خیابان ساکن هستند اما هر کدام و در هر نوبت در یک خانه. در حال حاضر، وزیر خارجه در پلاک 8 ساکن است و وزیر کشور در پلاک 9.

یکی از نکات عجیب تاریخ این خیابان هم این است که در طول جنگ‌های جهانی و بمباران‌های لندن، خیابان داونینگ هیچ آسیبی ندید.

یادداشت دردسرساز
«اما اگر جنگ جهانی به خیابان داونینگ آسیب نرساند، جنگ عراق بیشترین صدمه را به خیابان داونینگ و سیاست‌‌هایش زد. ما امروز در جهان منفور شده‌ایم.» این بخشی از سرمقاله روزنامه «گاردین» در روز استعفای بلر بود.  سال گذشته، روزنامه‌‌های لندن سندی را رو کردند که به «یادداشت خیابان داونینگ» معروف شد.

در این سند، فرماندهان ارتش بریتانیا به تونی بلر نوشته بودند که در عراق سلاح کشتار جمعی پیدا نخواهد شد و توسل به این بهانه برای حمله به عراق موجب دردسر خواهد شد. انتشار همین سند بود که تونی بلر را مجبور کرد بعد از 10سال از خانه شماره 10 داونینگ برود .

بلر در پاسخ به علت استعفایش گفته بود:
عراق، عراق، عراق

سال 1900، وقتی که ناصرالدین‌شاه قاجار برای شرکت در نمایشگاه «هزاره» راهی لندن شد، گروهی سرودخوان به استقبالش آمدند که بعدها تبدیل شدند به همین حزب کارگری که بلر و براون از آن بیرون آمده‌اند.

تونی بلر در  جوانی نوازندة یک گروه راک بود و گوردون براون با خبرنگاری تلویزیون شروع کرد.

آن گروه سرودخوان که از «اتحادیه کارگران انگلیس» آمده بودند، اشعاری می‌خواندند که شاه ایران را خوش آمد بدون اینکه بداند آنها در واقع دارند او را هجو می‌کنند؛ «ببین چه کسی می‌آید / ای برادر، او شاه است، شاه است / ببین چقدر باشکوه است / او شاه است، شاه است / در کشور او فقر هست و بیماری هست / اما او شاه است، شاه است ...».

حافظه روزگار این سرود را به خاطر سپرد و صبر کرد تا 105 سالی بگذرد و این‌بار رئیس‌جمهور آمریکا – جورج دبلیو بوش – راهی لندن بشود تا لندنی‌ها به استقبالش بروند و برای طعنه‌زدن به نخست‌وزیر خودشان سرود مشابهی برای او بخوانند؛ «ببین چه کسی می‌آید / او شاه است. شاه است / پادشاهی ما به باد رفته / او شاه است، شاه است / او کسی است که جهان را به هم می‌ریزد / چون شاه است، شاه است...».

همین سرود مردمی و بعد هم اعتراض‌های مدام سیاستمداران انگلیسی بود که تونی بلر را به واکنش واداشت؛ «من سگ دست‌آموز بوش نیستم».

تونی بلر وقتی که در 44 سالگی بر سر کار آمد، یکی از جوان‌ترین نخست‌وزیرهای تاریخ بریتانیا بود و البته از محبوب‌ترین‌ها. دولت اول بلر در سال 1997 با شعار «اصلاحات» شروع به کار کرد. او آموزش و پرورش، بهداشت عمومی و امنیت داخلی را متحول کرد، سرمایه‌گذاری دولت در این بخش را 4 برابر کرد، مدارس دولتی را افزایش داد، برنامه‌های آموزشی را اصلاح کرد و به کلیسا اجازه داد که مجددا مدارس مذهبی را در کشور راه‌اندازی کند. سرمایه‌گذاری در سیستم خدمات جامع بهداشتی هم 3 ‌برابر شد.

به اهالی ولز اجازه داده شد پارلمان محلی داشته باشند و با مذاکره با احزاب مخالف ایرلندی، فعالیت‌های این  احزاب از یک حرکت مسلحانه به یک حرکت سیاسی تبدیل شد. تونی بلر در سال 2001 به راحتی دوباره رأی آورد.

داستانی هست که می‌گویند بلر در زمان تصدی ریاست حزب کارگر در سال 1997، این کار را با حمایت گوردون براون انجام داده بود و قرار بود در صورت موفقیت در انتخابات، بلر حداکثر 8 سال در سمت نخست‌وزیری بماند و بعد قدرت را به براون واگذار کند که این کار را نکرد و در سال 2005 هم خودش نخست‌وزیر شد.

حقیقت ماجرا هرچه که باشد، نمی‌شود از نقش براون – وزیر خزانه‌داری بلر – در موفقیت‌های داخلی او چشم پوشید و البته از نقش مشاوره‌های آنتونی گیدنز؛ متفکری که به عنوان «رهبر چپ جدید» شناخته می‌شود.

با این حال آنتونی گیدنز هم در این اواخر یکی از کسانی بود که موافق رفتن بلر بود. او می‌گفت: «بلر مفهوم چپ را به گند کشیده است». دولت چپی بلر با دولت دست‌راستی بوش هم‌پیمان شده بود و این هم‌پیمانی به شکلی بود که همواره بلر را پیرو بوش نشان می‌داد و این برای مردم بریتانیا قابل تحمل نبود.

بلر به دنبال آمریکا در عرض 6 سال در 5 جنگ شرکت کرد که این رکورد حتی در زمان امپراتوری بریتانیا هم سابقه نداشت. اول از همه عملیات «روباه صحرا» در سال 1998 بود؛ بمباران 3 روزه عراق که درواقع برای پوشاندن رسوایی جنسی کلینتون بود. سال بعد بلر نیروهایش را به کوزوو فرستاد و از همین‌جا بود که مزه خون زیر زبان او رفت.

سال 2000؛ حمله به سیرالئون، سال 2001، حمله به افغانستان و سال 2003  حمله به عراق.

بلر متولد می 1953 است و 4 فرزند دارد. در جوانی مدتی برای یک گروه راک گیتار می‌زده، بعد به آکسفورد رفته و حقوق خوانده است. مدتی وکیل بوده و تنها به این دلیل عضو حزب کارگر شده که حزب محافظه‌کار او را نپذیرفته است. می‌گوید اعتقادات مذهبی سفت و سختی دارد. با این حال، یکی از نمایندگان مجلس عوام از او پرسیده بود: «ممکن است آقای بلر بگوید کدام‌یک از فرشتگان مقرب الهی یا کدام‌یک از قدیس‌ها به او دستور حمله به مردم بی‌دفاع عراق را داده است؟».

رابین هود مرده است
هفتاد و چهارمین نخست‌وزیر بریتانیا، هفتمین نخست‌وزیر اسکاتلندی است، سومین نخست‌وزیری است که در آکسفورد یا کمبریج تحصیل نکرده و اولین نخست‌وزیری که کلیسای انگلیکان را قبول ندارد و یک کاتولیک متعصب است (ازنظر مذهبی کشور انگلیس کاتولیک و زیرنظر واتیکان نیست).

جیمز گوردون براون برای رسیدن به خانه شماره 10 خیابان داونینگ، کمترین مسیر ممکن را طی کرده. او 10 سال تمام در همسایگی این خانه زندگی کرد و حتی در دوره‌ای، در طبقه دوم خانه شماره 10 هم زندگی کرده.

ماجرا از این قرار است که براون تا سال 2000 مجرد بود و برعکس، تونی بلر پنج سر عائله داشت. پس تونی از او خواست که قسمت مسکونی خانه‌هایشان را باهم عوض کنند اما از سال 2000، براون به همان خانه شماره 11 رفت.

براون از آن آدم‌های «مرد خانواده» است. وقتی در ژانویه 2002، دختر 10روزه‌اش درگذشت، یک ماه سر کار نرفت و بعدها به خبرنگاران گفت تا یک سال نمی‌توانسته هیچ نوع موسیقی‌ای گوش بدهد.

موافقان نخست‌وزیر 56 ساله بریتانیا، همین خانواده دوستی را مثال می‌آورند و اینکه تمام سیاست‌های اقتصادی دولت بلر – که به گسترش خدمات اجتماعی منجرشد – توسط همین براون یعنی وزیر خزانه‌داری بلر تهیه و اجرا شده. مخالفان براون هم می‌گویند او همین‌طور که 2 پسرش را می‌خواهد سنتی بار بیاورد، در مدیریت هم روش‌های دیکتاتورمآبانه سنتی را داراست.

براون سال پیش آخرین کتابش یعنی «شجاعت» را منتشر کرده است که در آن شرح حال آن دسته از قهرمانان تاریخی را آورده که باوجود مخالفت مردم کار خودشان را کرده‌اند (در میان این نام‌ها مارتین لوترکینگ و نلسون ماندلا هم هستند) و حالا مخالفان دولت از براون می‌پرسند، آیا اصرار و پافشاری برای حضور در عراق به‌رغم خواست مردم هم نوعی شجاعت است؟!

براون در اولین سفرش بعد از شروع نخست‌وزیری به عراق رفت و در دیدارهای 10 ثانیه‌ای که از بخش‌های مختلف عراق داشت، به گفتن این جمله تکراری بسنده کرد که «ما باید درس بگیریم» و هنوز هم مشخص نکرده است که دولت او با بحران عراق دقیقا می‌خواهد چه کار کند؛ هرچند او با انتخاب وزیر خارجه‌ای که در جنگ 33 روزه اسرائیل و لبنان در سال پیش مخالف اسرائیل بود، موجبات ناراحتی آمریکا و اسرائیل را فراهم کرده.

گوردون براون، فوریه 1951 در روستایی در نزدیکی گلاسکو به دنیا آمده است. پدرش کشیش کلیسای ده و تاثیرگذارترین شخصیت زندگی او بود. در نوجوانی، سر  بازی فوتبال آمریکایی توپ توی صورتش خورد و بعد از چندین عمل جراحی عاقبت بینایی چشم راستش از دست رفت. براون در دانشگاه ادینبورو تاریخ خواند و رساله PHD او درباره جنبش‌های کارگری در اسکاتلند بود.

در همین زمان در تلویزیون اسکاتلند خبرنگاری می‌کرد. در سومین دهه عمرش عضو حزب کارگر شد و خیلی زود با جان اسمیت – رهبر حزب – صمیمی شد. براون از سال 1983 تابه‌حال نماینده مجلس عوام است (در انگلیس نخست‌وزیر و وزیران می‌توانند همزمان نماینده مجلس هم باشند).

دفتر کار براون در ابتدا با تونی بلر، مشترک بود و دوستی این دو از همان 1983 شروع شد. سال 1997 و با انتخاب بلر به عنوان نخست‌وزیر، براون هم به وزارت خزانه‌داری رفت و تمام 10 سال گذشته را این دو با هم همسایه بودند.

تنها رقیب براون برای نخست‌وزیری، یکی از مخالفان سرسخت جنگ عراق بود به نام جان مک دانل. مک دانل تنها عضو پارلمان عوام بود که وقتی رابین کوک – وزیر خارجه اسبق بریتانیا – استعفایش را در اعتراض به اشغال غیرقانونی عراق اعلام کرد، جرات کرد و برای او کف زد.

در زمان تبلیغات برای پست نخست‌وزیری، روزنامه‌های هوادار او برنامه‌های اقتصادی موفق او در 10 سال گذشته را دلیلی بر توانایی‌اش عنوان می‌کردند و می‌گفتند که براون مانند رابین هود است؛ کسی که به گسترش ثروت در بین فقرا کمک کرده.

اما روزنامه دست‌راستی آبزرور با انتشار گزارش افشاگرانه‌ای اعلام کرد که در سال 1979، فقط 13 درصد بریتانیایی‌ها فقیر بوده‌اند و حالا یک‌پنجم مردم انگلستان به عنوان طبقه فقیر شناخته می‌شوند. تیتر آن گزارش آبزرور این بود: «رابین هود مرده است».

کد خبر 27345

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار اروپا

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز