او میگوید: «من هرگز جرأت نکردهام درباره سلمان هراتی چیزی بنگارم، بس که خود را مدیون این معلم میدانم که هر چه یاد گرفتهام، از شعر تا معلمی، از اوست و اگر مختصر آتشی در قلب کوچکم روشن است، سرچشمهاش شعلههای شور و شعر و شعور اوست.»مصطفی علیپور در سال1378 جایزه کتاب سال شعر جمهوری اسلامی را با دفتر شعر «هفت بند مویه» از آن خود کرد.
از او دفترهای دیگری چون «از گلوی کوچک رود» و «گزیده نیستان» منتشر شده است. علیپور در نقد آکادمیک شعر نیز دستی ظریف دارد، چنان که کتاب او با عنوان «ساختار زبان شعر امروز» در سال 1379، جایزه کتاب سال آموزش و پرورش را از آن خود کرد.
خیام
به: دکتر شفیعی کدکنی
مجموعهی ترانه و تردید
آمیزهی سکوت و صدا بود
یک شمس
در برابر خورشید
حلاج
بایزید...
یک نیمه مولوی
یک نیمه بوعلی
ترکیب «مثنوی» و «شفا» بود
وقتی که میگذشت
از کوچه باغهای نیشابور
در جستوجوی خون و جنون و
شراب و شک
گیسوی گرگ و میش شلوغش
در رقص ابر و باد
رها بود…
در چارراه بهار نارنج
خیابان را
به ستارهای میگویم
که کلمات پهناور را
در کلمهای کوچک نفرین میکند
تاریکی
بر گامهای شاعر چیره میشود
- آخرین بازمانده اردیبهشت
که آتش زرتشت را
بر بلندیهای باد
فروزان میدارد-
ای بهشت بازمانده!
اردیبهشت!
در چارراه بهار نارنج بایست
تا نسیم شبانه که از کوهستان برمیگردد
موهایت را
برای گنجشکان جوان تابستان ببافد