ما به پیشرفتهای علمیكم كم عادت كردهايم و شايد مدت زماني طول بكشد تا به اين حقیقت برسيم كه فناوريهای عصر حاضر مانند؛ روباتیک، مهندسی ژنتیک و فناوري نانو تهدید جدي در آينده بشر به شمار ميآيند. در چنين شرايطي، اين سوال در ذهن آدمي بوجود ميآيد كه آیا استفاده از اين فناوريهای برتر، روزی باعث انقراض نسل بشر خواهد شد؟
بيل جوي، دانشمند ارشد و متخصص معماری کامپیوتر در شرکت سان مایکروسیستمز است. او در مقالهاي به نگرانيها و ترسهاي ذهني خود و متخصصان از آينده فناورهاي رباتيك اشاره كرده و مينويسد؛ پرسشی که ذهن مرا به خود مشغول داشته است اين است که چرا من قبلاً این همه در مورد خطر دانش روباتیک نگران نبودم؟ چرا سایر مردم نگران این گونه سناریوهای ترسناك نیستند؟ شايد بخشی از اين نگرانيها، مربوط به طرز تلقی من از اين نوع مسائل باشد، شايد من مسائل را بيش از حد جدي و بزرگ ميبينم...
با اين وجود، هر فردي كه در اين زمينه فعاليت ميكند، ميداند كه ارگانیسمهای مهندسی شده و رباتهای نانو داراي یک عامل به شدت خطرناک به نام "قابلیت تکثیر خود" را دارند و این قابلیت تکثیر شدن، ممکن است باعث شود كه اين فنآورهاي رباتيك به سرعت از کنترل انسان خارج شوند. همچنين، این فناوريها، چشماندازها و مسائل ناگفتهای ديگري نیز دارند كه كاملا روشن نيست و هنوز به صورت دقيق عملكردهاي آنها قابل پيش بيني نيست.
اگر چه فناوریهای جدید مانند مهندسی ژنتیک و فناوري نانو به ما قدرت بازسازی جهان را داده است، ولی سناریوی خلق روباتهای هوشمند به گونهاي نگران كننده است.
ری کرزویل ، مخترع معروف اولین ماشین خواندن برای نابینایان و بسیاری از وسایل حیرتانگیز دیگر در اين باره ميگويد؛ سرعت پیشرفت فناوري همچنان افزایش خواهد یافت و انسان به تدریج یا تبدیل به روبات میشود یا به نحوی با آن در میآمیزد وکاملاً شبیه روبات ميشود. گفتههل و پيش بينيهاي ري ترسناك به نظر ميرسند با علم به اينكه بدانيد او دارای توانایی ثابت شدهای در زمینه پیشبینی و خلق آینده دارد.
ری در کتاب خود به نام (The age of spiritual machines) "عصر ماشینهای غيرمادي"، مينويسد:" روزي انسان از طریق یکی شدن با فناوري روبات به نامیرایی دست خواهد يافت. خواه انسان کنترل کامل دنیای خود را به کامپیوترها و سایر ماشینها بدهد یا ندهد، آینده برای نوع بشر تیره خواهد بود."
شايد برخي اين نوشته را به نوعي چالش ضد علم و فناوري بدانند، با اين وجود، با كمي تعمق، حقيقتي كه در ژرفاي آن وجود دارد، آدمي را به ورطه از ترس و نگراني فرو ميبرد.
دنیای تیره و ترسناكي كه نويسنده آن را تجسم ميكند در واقع مشکل شناخته شده بشر در طراحی و استفاده از فناوريها است. به عنوان مثال، استفاده بیش از حد از داروهای آنتیبیوتیک باعث ظهور انواع باکتریهای مقاوم به آنتیبیوتیک شد. همچنین مبارزه برای ریشهکنی انگل مالاریا با استفاده از سم د.د.ت، منجر به ظهور انواع مقاوم پشه مالاریا شد.
وجود این گونه مشكلات روشن است. چرا كه سیستمهای دستاندرکار، پیچیده هستند وهر نوع تغییر در چنین سیستمی، باعث سيلي از تغییرات میشود که پیشبینی مسیر آن دشوار است. این موضوع به خصوص زمانی که پای عملكرد انسان در میان باشد، نمود بيشتري پيدا ميكند.
هانس موراوک نيز در كتاب خود به نام "روبات"مينويسد؛ "زمانی قارههای آمریکای شمالی و جنوبی از یکدیگر جدا بودند. در آن زمان پستانداران جفتدار، گونه غالب آمریکای شمالی و کیسهداران، گونه غالب آمریکای جنوبی را تشکیل میدادند. زمانی که به دلیل پایین رفتن آب، این دو قاره از طریق پاناما به یکدیگر متصل شدند، گونههای جفتدار آمریکای شمالی به دلیل سیستم متابولیسم و تولیدمثل و نیز دستگاه عصبی پیشرفتهتر، به سادگی بر کیسهداران آمریکای جنوبی قالب شده و آنها را به عنوان گونه برتر کنار زدند." موراوک یکی از دانشمندان پیشگام در زمینه علوم روباتیک در دانشگاه کارنژی ملون است.
به باور موراوک در یک بازار کاملاً آزاد، روباتهای برتر همان بلایی را بر سر انسان خواهند آورد که گونههای جفتدار آمریکای شمالی، چندین هزار سال پیش بر سر گونههای کیسهدار آمریکای جنوبی آوردند. صنایع روباتیک برای دستیابی به ماده، انرژی و فضا به رقابت میپردازند و هنگامیکه قادر به فراهمسازی نيازهاي خود نباشند، انسانهای بیولوژیک را از گردونه حیات حذف خواهند كرد.
دنی هیلیس یکی از بنیانگذاران شرکت ماشینهای متفکر است. او كه در زمینه پیشبینی روندهای آینده قدرت انكار ناپذيري دارد، موفق شد یک ابرکامپیوتر موازی بسیار پر قدرت بسازد. هيليس در مورد ایده کرزویل مبنی بر یکی شدن انسان و روباتها ميگويد؛" این تغییرات به تدریج صورت خواهد گرفت و ما به آنها عادت خواهیم کرد. من هم به اندازه تمام انسانها به بدنم علاقه دارم ولی اگر بتوانم با یک بدن سیلیکونی200 سال بيشتر زندگی کنم، آن را میپذیرم."
پیشبینی نامیرایی انسان که کرزویل به آن اشاره میکند، وسوسهانگيز و اشتياق برانگيز است. چرا كه مهندسی ژنتیکي به زودی موجب ايجاد درمانهای جدید برای بسیاری از بیماریها میشود و فناوري نانو و پزشکی نانو قادر به مداوای بیماریهای بیشتری خواهد شد. آنها میتوانند باعث افزایش طول عمر متوسط انسان در حد قابل توجهي شوند و کیفیت زندگی مردمان را بهبود بخشند.از طرفي، هر یک از این فناوريها منجر به مجموعهای از پیشرفتهای مختلفي خواهند شد که نتیجه آن، تجمع قدرتی بزرگ و خطری بزرگتر خواهد بود.
فناوريهای قرن بیست و یکم به اندازهای نیرومند هستند که میتوانند باعث سوانح و نیز سواستفادههای کاملا جدید شوند. از همه خطرناکتر این است که این گونه سوانح و سواستفادهها، کاملا در دسترس افراد و گروههای کوچک قرار خواهند گرفت. آنان برای کسب این تواناییها، نیازمند تاسیسات عظیم یا مواد خام خاص نیستند، بلکه صرف داشتن اين فناوريها کافی است.
بنابراین خطري که ما با آن روبروهستیم، صرفا تولید سلاحهای کشتارجمعی نیست بلکه کشتارجمعی دانش محوری است که میزان تخریب آن تا حدود زیادی به دليل خودتکثیری زياد ايجاد میشود.
آيا سريال پیشتازان فضا ساخته جین رادنبری را ديدهايد؟ ایده كارگردان، مبنی بر این که آینده انساندر فضا است، براي من بسيار جالب و قابل قبول است. ولی مهمتر از آن در اين سريال، وجود قهرمانانی است که به ارزشهای اخلاقی اعتقاد راسخي دارند.
این موضوع كم اهميت نيست؛ یعنی این که آینده بشر در سلطه انسانهایي كه به اصول اخلاقی پابند هستند، قرار دارد نه روباتهاي كه تنها برنامههاي از پيش تعريف شده هستند.
بيل جوي در اين مقاله براي اينكه اثبات كند فردي ضد پیشرفت و فناوري نيست، خلاصهاي از كارنامه و سوابق كاري خود را ليست ميكند؛ بعد از دانشگاه من به تدریج با علوم کامپیوتر آشنا شدم. ماشین حیرتانگیزی که با استفاده از یک برنامه خاص میتوانست مشکلات خاصی را حل کند. بعدها به عنوان برنامهریز ابرکامپیوترها مشغول کار شدم و طی چند سال موفق به نوشتن نرمافزارهایی شدم که شامل سیستم پاسکال، برنامههای سودمند یونیکس و یک ویراستار متن به نام vi2 بود که هنوز هم بعد از 20 سال، بر روی کامپیوترهای کوچک مورد استفاده قرار میگیرد. تا اوایل دهه 1980، نسخه یونیکسی که نوشته بودم به موفقیت فراوان دست یافت. بعد آن موسسان شركت مایکروسیستمز از من دعوت به كار كردند. در این شرکت، من در خلق فناوريهای پیشرفته ریزپردازشگرها و فناوريهای اینترنت مانند جاوا و جینی شرکت داشتم. اینها را گفتم تا نشان دهم که ضد پیشرفت و فناوري نیستم. ولي از مشكلات اخلاقی عواقب فناوري در زمینههایی چون تحقیقات تسلیحاتی آگاهی داشتم و انتظار نداشتم به این زودی با این گونه مسائل در حوزه کاری خود روبرو شوم.
البته متوجه شده بودم که پیشرفتهای بزرگ در زمینه فناوري اطلاعات، حاصل تلاش دانشمندان کامپیوتر، معماران کامپیوتر یا مهندسین برق نیست، بلکه حاصل کار دانشمندان فیزیک است. در زمینه کاری خود به عنوان یکی از طراحان سه سیستم ریز پردازشگر و به عنوان طراح برنامههای مربوط به آنها، من دارای دانش دست اول از قانون مور هستم. به مدت چندین دهه، قانون مور به درستی میزان توانایی ما برای بهبود فناوري نیمه رساناها را پیشبینی کرده است. تا یک سال قبل من تصور میکردم که میزان پیشرفت پیشبینی شده توسط قانون مور تنها تا سال 2010 ادامه خواهد یافت و در آن سال ما به حد نهایت محدودیتهای فیزیکی میرسیم. اکنون من يقين پيدا كردهام که فناوري جدیدی در زمان خاص خود ابداع خواهد شد تا به رشد بیشتر در این زمینهها کمک کند. هنگام طراحی نرمافزارها و ریز پردازشگرها، هرگز این احساس را نداشتم که مشغول طراحی یک دستگاه هوشمند هستم. نرمافزار و سختافزار چنان شکننده و قابلیتهای ماشین برای فکر کردن چنان محدود است که این موضوع، حتی به عنوان یک احتمال در آینده، بسیار محتمل به نظر میرسید.
اکنون بعد از 30 سال، ترسي بر من حاكم شده است که شاید در حال خلق ابزاری باشم که روزي نه چندان دور جاي بشر بر روی زمین را تصاحب كند. با توجه به تجربه يك عمر كار و فعاليت بر روي سیستمهای نرمافزاری، مي توانم به جرات بگويم؛ پيش بيني آینده؛ به آن خوبی که برخی افراد تصور میکنند، نخواهد بود. رؤیای دانش روباتیک این است که ماشینهای هوشمند قادر خواهند بود تمام کارهای ما را انجام دهند تا ما در آسایش کامل زندگی کنیم و به این ترتیب به بهشت بازگردیم! چقدر طول میکشد تا این گونه روباتهای هوشمند ساخته و دردسترس همگان قرار گيرند؟ با توجه به پیشرفتهای نو ظهور در قدرت محاسبه کامپیوترها، به نظر میرسد این کار تا سال 2030 ممکن شود! با وجود این نوع روباتهای هوشمند، تنها يك قدم کوتاه تا ابداع یک نوع روبات هوشمند که میتواند رباتهايي چون خود را بسازد يا اينكه خود را تكثير كند، باقي ميماند.
رؤیای دوم علم روباتیک این است که فناوري روباتیک به تدریج جای انسان را خواهد گرفت و به این ترتیب با قرار دادن ذات انسانی خود در آنها، به حالتی شبیه نامیرایی دست خواهیم یافت. این همان فرآیندی است که دنی هیلیس تصور میکند به تدریج به آن عادت ميكنيم، ولی در صورت قرار دادن ذات انسانی در محصولات و فناوريهاي خود، چقدر احتمال دارد که بعد از آن خودمان باشيم و یا اصلا انسان باشیم؟
معماری ژنتیک، مدعي ایجاد انقلابي در کشاورزی با افزایش بازده محصولات و کاهش استفاده از مواد آفتکش، خلق هزارها گونه جدید باکتری، گیاه، ویروس و نويد دهنده جایگزین کردن تولید با نمونهسازی، ایجاد درمانهایی برای بسیاری از بیماریها، افزایش طول عمر و کیفیت زندگی انسان و...است.
با وجود اين فناوريهای چون شبیهسازی انسانی، ما را در مورد مسائل اخلاقی که با آن روبرو خواهيم شد به فكر فرو ميبرند. علاوه بر آن آگاهی از خطرات موجود در مهندسی ژنتیک در حال رشد است. بيشتر مردمان از مواد غذایی تغییر داده شده توسط شیوههای ژنتیکی آگاه و از این بابت نگران هستند. ولي اين نگراني مانعي براي رشد وسيع فناوري مهندسی ژنتیک نخواهد بود هر چند که مسائل مهمتري نيز در این زمینه وجود دارند.
جوي با ابراز نگراني خود در زمينه فناوري نانو و رباتيك مينويسد:" کتاب اریک درکسلر به نام "موتورهای آفرینش" در اواسط دهه 1980 بر من تأثیر عمیقی گذاشت. اريك در اين كتاب شرح زیبایی از اينكه چگونه با دستکاری ماده در سطح اتمیمیتواند باعث ایجاد مدینه فاضله در آینده شود. آيندهاي که مملو از فراوانی خواهد بود. جایی که در آن میتوان تقریباً همه چیز را با هزینه اندک تولید کرد و تقریباً هر نوع بیماری قابل درمان یا هر مشکل فیزیکی را میتوان توسط فناوري نانو و هوشهای مصنوعی حل کرد، داده بود."
بعد از مطالعه این کتاب، احساس خوبی در مورد فناوري نانو داشتم. به عنوان یک متخصص فناوري، این کتاب حسی از آرامش به من داد به این معنی که فناوري نانو نشان خواهد داد که پیشرفت غیرقابل تصور و غیرقابل اجتناب است.
البته اين پيشرفتها با خطرات روشني نیز همراه هستند که من آنها در یک کنفرانس فناوري نانو در سال 1998 شرح دادم، ما نمیتوانیم صرفاً کار علمیانجام دهیم و توجهی به عواقب و مسائل اخلاقی آن نداشته باشیم.
همانند فناوري هستهای، موارد استفاده مخرب از فناوري نانو، بیش از موارد استفاده سازنده از آن است. از فناوري نانو میتوان برای مقاصد نظامیو تروریستی استفاده کرد و وسایلی مخربی که به این ترتیب ساخته میشوند، میتوانند منجر به تخریب انتخابی شوند. براي مثال؛ اين فناوريها میتوانند بر یک منطقه جغرافیایی خاص یا گروهی از مردم با خصوصیات ژنتیکی خاص تأثیر گذارند. یکی از خطرات عظیمیکه قدرت عظیم فناوري نانو تهديد ميكند، خطر نابود کردن بیوسفر محيطزیست است که تمام حیات روی زمین به آن بستگی دارد. اصليترين و مهمترين عاملي که میتواند حکم ترمز را در اين زمينه ايفا كند.
ايجاد و وجود قدرت خود تکثیری، فناوريهای ژنتیکی، نانو و روباتیک را خطرناك و مخرب ميسازد. خودتکثیری، شیوه غالب مهندسی ژنتیک است که از دستگاههای سلولی برای تکثیر طرحهای خود استفاده میکند. همچنين فناوريهای ژنتیکی، نانو و روباتیک عصر حاضر، دارای موارد استفاده تجاری هستند و تقریباً به صورت انحصاری توسط شرکتها خصوص توسعه مييابند. حال تجارتگرایی، فناوري در حال تحویل مجموعهای از اختراعات تقریبا جادویی است که از هر زمان دیگر سودآورتر و خطرناكتر هستند.
كسب تجربه از تجربههاي گذشته يك اصل، اساسي موفقيت است. گويا ما هرگز تجربهها را به خاطر نميسپاريم، بنابراين مكررا در هر دوره زماني تجربه را تجربه ميكنيم. ما باید درسی از ساخت اولین بمب اتمی و در ادامه آن از مسابقه تسلیحاتی میگرفتیم. ما در آن زمان خوب عمل نکردیم. حال به تشابهات آن زمان با زمان فعلی توجه كنيد، آيا نگرانکننده نيست؟
تلاش برای ساخت اولین بمب اتمیبه رهبری فیزیکدان برجستهای به نام رابرت اپنهایمر كه علاقه به سیاست نداشت، صورت گرفت. زمان آمادهسازی برای اولین آزمایش اتمی، فیزیکدانها با وجود خطرات احتمالي فراوان آن را انجام دادند. آنها در ابتدا به اندازهای نگران بودند که ترتیب تخلیه بخش جنوبغربی ایالت نیومکزیکو را دادند. ظرف یک ماه از اولین آزمایش موفقیتآمیز، دو بمب اتمیشهرهای هیروشیما و ناکازاکی را نابود کردند.
برخی از دانشمندان پیشنهاد کرده بودند که این بمبها تنها نمایش داده شوند و بر روی شهرها انداخته نشوند. ولی برای رئیسجمهور وقت بسیار دشوار بود که بتواند تنها به نمایش بمبها اکتفا کند. با این حال، حقیقت اصلی بسیار ساده است. به گفته فیزیکدانی به نام فریمندایسون، "دلیل استفاده از اين بمبها این بود که هیچ کس شهامت اینکه بگوید نه، نداشت."
سه ماه بعد از بمباران اتمی در نوامبر سال 1945، اپنهایمر به شدت از دیدگاه علمی خود دفاع کرد و گفت: "نمیتوان دانشمند بود مگر این که اعتقاد داشته باشید که دانش جهان و قدرت ناشی از آن، برای انسانها ارزش ذاتی دارد و این که شما از آن برای کمک به اشاعه دانش استفاده میکنید و آماده قبول عواقب آن نیز هستید."
چند سال بعد، در سال 1948، اپنهایمر به مرحله دیگری در تفکرات خود رسید. او گفت که فیزیکدانها به نوعی احساس گناه دارند که نمیتوانند آن را نادیده بگیرند.
امروز نيز، مانند آن زمان، ما در حال خلق فناوريهای جدیدی هستیم که این بار انگیزه اصلی ایجاد آنها، درامدها و سودهاي مالی عظیم و رقابتهاي جهانی است و ما با وجود خطرات روشن و مبرم آن، به ندرت به این موضوع توجه میکنیم که زندگی کردن در دنیایی که حاصل تصورات و ابداعات ما است، چه شکلی خواهد داشت.
بله دانش خوب است؛ همچنان كه ارسطو در مقدمه کتاب متافیزیک خود مينويسد؛ تمام انسانها ذاتا تمایل به دانستن دارند. ولی با وجود پیشینه تاریخی آن، اگر دسترسی آزاد و توسعه نامحدود دانش باعث شود که در معرض خطر آشکار انقراض نسل قرار گیریم، عقل سلیم حکم میکند که باید حتی عقاید قدیمی خود را نیز مورد تجدید نظر قراردهیم.
اگر میتوانستیم به عنوان یک انسان، در مورد آنچه میخواهیم، مقصد و دلیل آن، به توافق برسیم، به احتمال زياد در آینده با خطرات بسیار کمتری روبرو میشدیم. در چنين شرايطي میتوانستیم درک کنیم چه چیزهایی را باید کنار بگذاریم. در غیر این صورت، به سادگی وارد مسابقه تسلیحاتی دیگری با استفاده از فناوريهای ژنتیک، نانو و روباتیک خواهیم شد كه این خود بزرگترین خطر است و پایان دادن به چنين مسابقهاي بسیار مشکل خواهد بود. چرا كه این بار، درگیر جنگ با دشمنی نیستیم که ما را تهدید میکند؛ بلکه عادات، تمایلات، نظام اقتصادی و نیازهاي رقابتی برای دانستن و داشتن است که ما را به این نبرد سوق ميدهد.
زمینههای فراوانی برای امیدواري در اين راستا وجود دارد. تلاشها برای کنترل سلاحهای کشتارجمعی طی قرن گذشته، مثال خوبی در این مورد است. کنار گذاشتن فناوريهای ژنتیکی، نانو و روباتیک باید هم در سطح اینترنت و هم در سطح تاسیسات فیزیکی مورد استقبال قرار گیرد. همچنین این موضوع نیازبه اتخاذ و اجراي قوانین اخلاقی نیرومند از جانب دانشمندان و مهندسین است؛ چیزی شبیه به سوگند بقراط.
هنوز بسیاری از افرادی که از خطرات این فناوريها آگاه هستند به نحو حیرتانگیزی سكوت اختيار كردند. نمیدانم آنها ترس خود را کجا پنهان میکنند. آیا در این مورد شکی وجود دارد که دانش میتواند تبدیل به سلاحی علیه خودمان شود؟ چیزهای بیشتری برای یادگیری وجود دارند. هنوز مشخص نیست که ما موفق میشویم یا نه؟ مشخص نیست که آیا به حیات ادامه میدهیم یا قربانی فناوريهای خود میشویم؟ تمام اين سوالها داراي پاسخي است كه بايد به دنبال آن بود.
برگرفته از؛ sciencegymnasium - wired
نظر شما