با وجود اين، سريال 30قسمتي «معراجيها» مورد توجه مردم قرار گرفت و حتي آنها كه نسخه ويدئويي فيلم را در خانه ديده بودند، علاقهمندانه به تماشاي سريال نشستند. دهنمكي معتقد است معراجيها با وجود بيمهري جشنواره فيلم فجر، برخلاف پيشبيني منتقدان در گيشه موفق بود. با او درباره فيلم و سريال معراجيها و البته «رسوايي2» گفتوگو كردهايم.
- براي آنها كه فيلم معراجيها را ديده بودند، چه تفاوتهايي ايجاد كرديد تا براي ديدن سريال انگيزه داشته باشند؟
نسخه سينمايي و سريال 100درصد متفاوت بودند. يكي از حاشيههايي كه بهوجود آمد، اين بود كه برخي گفتند همان نسخه سينمايي تبديل به سريال شده است؛ درحاليكه ما براي اين دو نسخه، خط داستاني كاملاً متفاوت داشتيم و بيش از 26قسمت سريال تفاوت اساسي با فيلم داشت.
- با توجه به اينكه جنس مخاطبان تلويزيون با سينما متفاوت است، استقبال مردم را چگونه ميبينيد؟
استقبال از سريال در نوع خودش بينظير بود. اين مسئله از آن جهت بايد مورد توجه قرار گيرد كه مردم از فيلمي در سينما استقبال كردند كه ميدانستند بهزودي قرار است از تلويزيون پخش شود. با توجه به اينكه چند قسمت اول سريال اختصاص داشت به شخصيتپردازي اما به مرور حجم مخاطبان افزايش يافت و تا آنجا كه من ميدانم، از پرمخاطبترين آثار سالهاي اخير بود.
- تعامل تلويزيون در پخش معراجيها چطور بود؟
همان اوايل كه پيشنهاد كار براي تلويزيون شد، من به مديران گفتم مردم توقع كار خنثي از من ندارند و اگر ميخواهيد همكاري كنيم، پاي فيلم بايستيد. مدير شبكه يك آقاي فرجي و معاون سيما آقاي دارابي پاي فيلم ايستادند اما بعضي خطوط قرمز تلويزيون در كار لحاظ شد.
- پس با اين حساب باز هم با تلويزيون كار ميكنيد؟
در حال حاضر چند ايده سينمايي دارم كه بايد آنها را بسازم. براي كار در تلويزيون همهچيز بستگي به شرايط و تعامل مديريت جديد با من دارد تا ببينيم آنها چقدر ميخواهند اين حرفها از تلويزيون زده شود. مديريت تلويزيون در پخش سريال بازتر از مديريت سينما عمل كرد. اميدوارم شرايطش فراهم باشد تا باز هم با تلويزيون كار كنم. من تا موقعي كه حرفي براي گفتن داشته باشم، كار ميسازم.
- برگرديم به معراجيها؛ برخي ميگويند داستان سريال براساس يك اتفاق واقعي در يكي از دانشگاههاي تهران ساخته شده است. چقدر از سريال نقد اجتماعي بود و چقدر متأثر از آن داستان؟
مسئله اين نيست كه چنين چيزي اتفاق افتاده يا نه؛ در غرب قبل از وقوع يك اتفاق يا حادثه جريانسازي ميكنند و با ساختن سريال و فيلم، افكار عمومي براي پذيرش اتفاقها آماده ميشود. متأسفانه هنر و بهطور كلي جامعه رسانهاي ما عقبتر از افكار عمومي است. يعني در ايران اول اتفاق ميافتد، بعد واكنش نشان ميدهيم! سالها در رسانهها درباره جنگ شبههافكني كردند و گفتند چرا 8سال طول كشيد؟ اين تقدسزدايي از دفاعمقدس و زدن حرفهاي ضدجنگي آثارش در اذهان جوانان نمود داشت. شبهه را نميتوان با اقتدار از بين برد و بايد براي آن پاسخ منطقي و مستدل داشت. بايد قهرمانان را به جوانان و نسل جديد شناساند. معراجيها براي شبههزدايي ساخته شد نه صرفاً به اين دليل كه چنين موضوعي جذاب است. نسل جديد بايد بداند قهرمانان ما برخلاف تفكر كساني كه دنبال قهرمانسازي هستند، آرنولد و امثال او نبودند. قهرمانان ما امثال شخصيت محمد معراجيها از رتبههاي برتر كنكور هستند كه از دار و ندارشان ميگذرند و جانشان را فداي كشور ميكنند. اگر ما ويژگيهاي اين قهرمانان را درست به نسل جوان منتقل كنيم، به جاي بستن در دانشگاه جلوي تابوت شهدا فرش قرمز پهن ميكنند.
- نسل جديد به معراجيها چه واكنشي نشان داد؟
در بازخوردهاي اجتماعي كه از مردم ديدم، معراجيها مثل اخراجيها محبوب بود. البته آثار من هميشه مخالفان خاص خودش را دارد و چپ و راست هم ندارد. مخاطب هدف من نسل خاكستري است و بهنظرم نسل جديد و عامه مردم از كار استقبال كردند. اين را هم بگويم كه معراجيها، بهويژه 15قسمت ابتدايي، سياسيترين سريال تاريخ تلويزيون بود؛ نمايي از جامعه امروز ايران در دانشگاه با 2استاد كه نماد 2جناح هستند و نسل جواني كه تقسيمبنديهاي مرسوم بينشان هست. البته مديريت مصلحتگرايانه كه بعضاً در جامعه حاكم ميشود. معراجيها با زبان طنز بسياري از مسائل روز را مطرح كرد.
- برخلاف حواشي زمان توليد، معراجيها در كمال آرامش روي آنتن رفت. اين از آرامش اين روزهاي دهنمكي است يا جامعه لحن شما را پذيرفته است؟
البته تلاشهايي براي حاشيهسازي شد، هر چند زبان طنز از گزندگي كار كم ميكند و نقدي كه سريال به همه جناحها داشت، باعث شد انتقادها كمتر شود. ما هم به انتقادها پاسخ نداديم. در جشنواره فجر سال گذشته، معراجيها را بايكوت كردند و رسانههاي هر دو طرف از اين كار بهعنوان شكست دهنمكي نام بردند اما استقبال ويژه از فيلم كه داستاني كمحاشيه داشت تا حد زيادي محاسبه منتقدان را به هم ريخت. در مورد سريال اين اشتباه تكرار نشد و منتقدان كه ديدند خانواده خودشان درگير سريال شدهاند، به نوعي باز هم آن را بايكوت كردند تا در معرض شكست قرار نگيرند.
خبرهايي از پروژه تازه
پروانه توليد رسوايي2 را گرفتهام. فيلم زبان انتقادي دارد و به نوعي ميتواند در ژانر تخيلي قرار بگيرد. ارتباط خاصي با جنگ ندارد و به آسيبهاي اجتماعي و شهري جامعه مدرن ميپردازد. آثار من همه يك غزل هستند و يك مضمون را دنبال ميكنند. اگر كسي از مستند «فقر و فحشا» كارهاي من را دنبال كرده باشد، يك خط داستاني و فكري را ميبيند. براي من مهم ساخته شدن فيلم است؛ بودن يا نبودن در جشنواره اهميت ندارد.
نظر شما