بعضيها با اينكه قانون ميگويد بايد اين پول خرج اين كار شود، به سليقه خودشان خرج يك كار ديگر ميكنند. اينها كه قانون تصويب ميكنند، معصوم نيستند ولي حرفشان حجت است. ما بايد قانون را حفظ كنيم و قالب نبايد به هم بخورد.
نظارت بر همه، نه فقط زيردستان. هر كس كه به يك نحو مسئوليت دارد، بايد نظارت جزو كارش باشد. سراغ آفتابهدزدها هم نرويد، دزديهاي بالا را نگاه كنيد. در مملكت ما گاهي دانهدرشتها خلاف ميكنند، موتوردزدها را ميگيرند. آيهاش اين است: «فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلين » (اعراف/۶) يعني ما، هم يقه پيغمبر را ميگيريم هم يقه امت را. به زنان پيغمبر ميگويد اگر شما خلاف كنيد، عذابتان دوبرابر ديگران است.
نظارت كامل، نه فقط نقاط ضعف. تنها ضعفها را نبينيم. ناظر معنايش اين نيست كه ضعفها را ببيند. در نظارت مگس نباشيم و فقط نقاط ضعف را بگوييم. زنبور هم نباشيم و فقط روي گل خوشبو بنشينيم. سيبزميني هم نباشيم كه بيخاصيت است. هم خوبيها را بگوييم هم بديها را. ارزيابي بايد كامل باشد. عكس نگيريد. فيلم بگيريد.
حفظ آبروي مردم در نظارت. طوري ارزيابي كنيد كه اگر بنا شد طرف برداشته شود، نابود نشود. آسيد ابوالحسن اصفهاني به يك طلبه حكم داد. اين روحاني كه نماينده بود خلافهايي كرد. به آقا گفتند: نمايندهات خلاف كرده است، او را بردار. گفت: منتظرم يك وقتي او را بردارم كه آبرو برايش بماند. اگر بناست كسي عزل و نصب شود، طوري جابهجا شود كه آبرو براي خودش بماند.
ترجيح منافع جامعه بر منافع افراد. اگر بين منافع جامعه و فرد امر داير شد، ما بايد جامعه را حفظ كنيم. ممكن است گزارش بدهيم نان ايشان قطع شود. عزل، نصب، توبيخ، درج در پرونده. ممكن است اين نظارت كسي را هم نابود كند ولي مهم نيست. اگر شهر، خيابان ۴۵ متري ميخواهد، مسجد و خانه يتيم هم باشد خراب ميشود. در نظارتها نگوييم فقير است، بچه شهيد است، مستضعف است، يك نمره به او بده برود. با همان يك نمره گواهينامه ميگيرد و مسافر را در دره مياندازد! در نظارت توان افراد را درنظر بگيريم.
نظارت و بازرسي، آشكار و مخفي. بازرسي آشكار كافي نيست. گاهي وقتها بازرسي بايد خيلي عادي باشد. يوسف ميدانست اين ليوان در كدام خورجين است اما اگر يكباره سراغش ميرفت، ميگفتند: خودش گذاشت و خودش هم برداشت. لذا قرآن ميگويد: براي اينكه رد گم كند، همه خورجينها را گشت تا به آن خورجين رسيد.
نظر شما