عاملان اين جنايت سعي داشتند وانمود كنند كه مقتول در جريان يك سانحه رانندگي جانش را از دست داده است.21مهر امسال، وقتي به مأموران پليس راهور شهرستان نور خبر رسيد كه مردي در جريان يك سانحه رانندگي در حوالي اين شهر كشته شده، تيمي از مأموران راهي محل حادثه شدند.
جسد مرد ميانسالي درحاليكه سرش بهشدت مجروح شده بود گوشه جاده افتاده و كمي جلوتر از او، خودروي نيساني كه ظاهرا از مسير منحرف شده بود توقف كرده بود. رد ترمزي كه روي آسفالت بود نيز نشان ميداد كه احتمالا خودروي نيسان بر اثر تصادف با خودروي ديگري در وسط جاده متوقف شده است. در بررسي مدارك بهدست آمده در جيبهاي قرباني مشخص شد كه وي صاحب همان نيساني است كه وسط جاده توقف كرده است، بر اين اساس اين فرضيه كه او بر اثر شدت تصادف به بيرون از ماشين پرتاب شده و جانش را از دست داده است مدنظر قرار گرفت.
اما نكته عجيبي كه وجود داشت، آثار بهجامانده در صحنه تصادف بود. خط ترمز آنقدر كوتاه بود كه بهنظر نميرسيد خودروي نيسان در زمان حادثه سرعت زيادي داشته است. از سوي ديگر هيچ اثري از تصادف با خودرو يا جسم ديگري روي سپر نيسان ديده نميشد و سپر كاملا سالم بود. بنابراين حتي اگر تصادفي هم در كار بوده، بيشك آنقدر شديد نبوده كه باعث پرت شدن راننده به بيرون از ماشين و مرگ او شود.
- راز يك جنايت
ماجرا كاملا مرموز بهنظر ميرسيد و در چنين شرايطي جسد قرباني به پزشكي قانوني انتقال يافت. متخصصان در همان معاينات اوليه دريافتند كه قرباني بر اثر جراحت شديدي كه به سرش وارد شده جانش را از دست داده است. اما اين جراحت ناشي از تصادف و پرت شدن او به خيابان نيست بلكه بهنظر ميرسيد جسمي سخت مانند ميله چوبي يا فلزي به سرش كوبيده شده است. با اين نظريه، شكي باقي نماند كه مرد ميانسال قرباني جنايت شده است و به اين ترتيب تيمي از كارآگاهان پليس آگاهي استان مازندران براي كشف راز جنايت وارد عمل شدند.
- شريك قاتل
ماموران هويت مقتول را شناسايي كردند. او مردي به نام كاظم بود كه در ساخت خانههاي ويلايي فعاليت داشت. كاظم شريكي به نام محمود داشت كه طبق گفته خانوادهاش، از مدتي قبل با محمود بر سر مسائل مالي دچار اختلاف شده بود. مأموران كه حدس ميزدند محمود در جنايت نقش داشته باشد به سراغ او رفتند. اين مرد بازداشت شد اما در بازجوييها مدعي شد كه از راز قتل شريكش بيخبر است. او گفت: من و كاظم مدتها بود كه با هم كار ميكرديم و مدتي قبل بر سر 10ميليون تومان دچار اختلافاتي شديم.
حتي چندبار هم بحث و جدل كرديم اما اختلاف ما به حدي نبود كه انگيزهاي براي قتل او شود. هر چند مرد ميانسال مدعي بود كه در جنايت نقشي نداشته است اما مأموران كه به او مشكوك بودند با دستور قضايي راهي خانهاش شدند و به بازرسي آنجا پرداختند. پيداشدن آثاري از خون روي ديوار خانه محمود خبر از وقوع جنايت در اين محل ميداد و وقتي اين آثار به آزمايشگاه جنايي فرستاده شد، در بررسيهاي انجام شده مشخص شد كه آثار خون متعلق به مقتول است.
با اين سرنخ، محمود كه چارهاي جز بيان حقيقت نداشت به قتل شريكش اعتراف كرد و گفت: چند وقتي بود كه با كاظم اختلاف مالي پيدا كرده بودم. حساب و كتابمان با هم جور درنمي آمد و اين وسط 10ميليون تومان اختلاف داشتيم. سر همين مسئله درگير شديم و اين درگيري ادامه داشت تا تصميم گرفتم از او انتقام بگيرم. روز حادثه با اين بهانه كه ميخواهم يخچال خانهام را جابهجا كنم، از مقتول خواستم براي كمك به خانه ما بيايد.
به همراه كاظم و يكي از دوستانم به خانهام رفتيم و در آنجا با ميله آهني كه از قبل تهيه كردم، ضربهاي به سر كاظم زدم. قصدم قتل او نبود و فقط ميخواستم كمي ادبش كنم اما او روي زمين افتاد و لحظاتي بعد جانش را از دست داد. وحشت كرده بودم و نميدانستم چهكار كنم. با دوستم به اين نتيجه رسيديم كه بايد جسد را از خانه خارج كنيم و كاري كنيم كه كسي پي به راز قتل كاظم نبرد.
براي همين او را داخل ماشين نيسانش گذاشتيم و به خارج از شهر رفتيم. در محلي خلوت ترمز شديدي گرفتم تا خط ترمز روي آسفالت ايجاد شود. بعد هم سعي كرديم با صحنهسازي، وانمود كنيم كه او در يك تصادف جان باخته است اما كارمان آنقدر ناشيانه بود كه لو رفتيم. سرهنگ عظيمي، رئيس پليس آگاهي استان مازندران با بيان اين خبر گفت: پس از اعترافات اين مرد، همدست او نيز دستگير شد.
نظر شما