با توجه به نقش و اهمیت نوجوانان و جوانان در جامعه به عنوان نیروهای فعال و آیندهساز و با توجه به خطراتی که بر سر راه این قشر وجود دارد، چگونگی گذران اوقات فراغت آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است. اصولاً گذران مناسب اوقات فراغت وسیله مناسبی برای پیشگیری از وقوع انواع کجرویها و انحرافات اجتماعی است.
در ایران همهساله با فرارسیدن تعطیلات تابستانی 14 میلیون دانشآموز ابتدایی، راهنمایی و متوسطه بدون برنامهریزی روانه کوچه و بازار میشوند که این خود میتواند موجب بروز آسیبهای مختلف اجتماعی و مشکلات فراوان برای خانوادهها شود.
اگر جمعیت دانشجویی را هم به آن اضافه کنیم 20 میلیون نفر خواهند بود؛ یعنی یکسوم جمعیت فعال و پرانرژی کشور. اگر بهطور میانگین برای هر نفر 8 ساعت آزاد شده در نظر بگیریم، صدوشصت میلیون ساعت وقت آزاد خواهیم داشت و اگر به نرخ حقالزحمه کارگران فاقد تخصص و روزمزد ساعتی 2000 تومان ارزش تعیین کنیم یکصد و شصت میلیارد تومان خسارت سه ماه تعطیلی است و این تنها بخشی ناچیز از خسارت مادی است که متوجه جامعه میشود و تعیین خسارتهای اخلاقی و معنوی آن نیازمند پژوهشی گسترده و همهجانبه است.
این گروه تا زمانی که به مدرسه میرفتند حداقل 6 – 5 ساعت وقت خود را مستقیماً در مدرسه سپری نموده و 3 تا 4 ساعت نیز در ارتباط با تکالیف مدرسه وقت صرف مینمودهاند و اینک با تعطیلی مدارس یکباره انرژی این خیل عظیم کودک، نوجوان و جوان و همچنین کادر اداری و آموزشی آنها آزاد میشود. این امر به دلیل فقدان امکانات و برنامههای جایگزین نهتنها باعث بیحوصلگی خود افراد میشود بلکه والدین آنها را نیز دچار سندرم «چه کنم؟» میکند.
برنامههای به ظاهر پرطمطراق نهادهای ذیربط نیز جز مسکنی کوتاه اثر، چیز دیگری نمیتواند باشد. راستی اینکه در یک برنامهریزی بسیار پرهزینه مثلاً 20 هزار نفر بتوانند از اردوگاه رامسر استفاده کنند یعنی چه؟
برای من ابتدا رقم بسیار بزرگی جلوه میکند ولی وقتی کمی تأمل میکنی این رقم یعنی از هر هزار نفر فقط یکی 3 روز رفته اردو و 999 نفر دیگر همچنان سرگردان در کوچه و خیابان، این کلوپ، آن سینما، این حاشیه رودخانه و یا آن پارک پرسه میزنند و هزاران خطر که هر لحظه در کمین آنهاست. وقتی میبینیم برخی دانشآموزانی را که از حوزه امتحانی بازمیگردند هریک سیگاری روشن در دست داشته و دود آن را به صورت حلقوی از دهان خارج میکنند. ادامه این راه به کجا ختم خواهد شد؟
این در حالی است که شهر تهران با امکانات فراوان تاریخی و فرهنگی میتواند در قالب مدارس تابستانی، علاوه بر مرور مطالب گذشته در ارتقای دانش و مهارت دانشآموزان گامهای بلندی بردارد و در این راه از همکاری و مساعدت اولیاء، مساجد، سازمان اوقاف، سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان ملی جوانان و دهها مرکز خیریه و عامالمنفعه استفاده نماید.
بسیاری از مربیان به این نکته اذعان دارند که 3 ماه فاصله بین آموختههای دانشآموزان سبب افت شدید معلومات آنها میشود بهگونهای که برخی از آنان یک ماه اول سال تحصیلی ناچار به دوره کردن کتاب سال قبل میشوند.