یکشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۳ - ۰۶:۰۵
۰ نفر

آزاده باقری: صحبتش را با جمله «به یاد خدای کودکی» آغاز می‌کند؛ کسی که از زمان نوجوانی‌اش پا به عرصه فعالیت در زمینه کودکان گذاشت و با گذشت سال‌های دور از آن زمان باز هم صدایش را که می‌شنویم ما را می‌برد به دوران کودکی؛ زمانی که پای تلویزیون میخکوب می‌شدیم و وقتی خانم مجری روی صفحه می‌آمد خوشحال بودیم که قرار است کارتون‌های زیبا برایمان پخش کند.

گیتی خامنه

طوري مقابل تلويزيون مي‌نشستيم كه انگار ما را مي‌بيند و وقتي ما را مخاطب قرار مي‌داد با خودمان مي‌گفتيم دارد مستقيم با ما حرف مي‌زند و انگار واقعا وقتي مي‌گفت بچه‌ها ما مهمان خانه شما هستيم باورمان مي‌شد كه الان در خانه هستند و براي همين بچه‌هاي خوبي مي‌شديم مبادا كارتون‌ها را پخش نكنند. گيتي خامنه براي ما بچه‌هاي ديروز يادآور خاطرات زيباي كودكي است؛ مجري مهربان و دوست داشتني كه بعد از سال‌ها اجرا، چند سالي از كشور خارج شد اما باز هم با كوله باري از تجربه نزد بچه‌هاي ديروز و امروز برگشت. گيتي خامنه براي ما مي‌شود خاطرات خوش كودكي و براي بچه‌هاي امروز هم مجري مهرباني كه همه‌شان ديگر مي‌دانند پدران و مادرانشان خاطراتي با اجراهاي او دارند كه با دنيا عوض نمي‌كنند. با اين مجري خوش اخلاق براي دقايقي همكلام شديم و درباره چالش‌هاي امروز تربيت كودكان در حوزه‌هاي مختلف گفت‌وگو كرديم.

  • چقدر بودن با كودكان به شما شادي و انرژي مي‌دهد كه با وجود گذشت سال‌ها كار براي كودكان از آن سير نشده‌ايد؟

جمله فوق‌العاده زيبا و لطيفي منسوب به پيامبر اسلام(ص) هست با اين مضمون كه«در بهشت، سرايي هست به اسم سراي شادي. تنها كساني‌ وارد آن‌ مي‌شوند كه كودكان را شاد كرده باشند. » من آن‌ را شنيدم و آنقدر دوستش داشتم كه آن را با شما شريك شدم. كمتر لحظاتي در زند‌‌گيم داشته‌ام كه شادي و حظش، با لحظات در كنار كودكان بودن و لبخند به لب‌هاي آنها نشاندن و چهره خندانشان را به تماشا نشستن، برابري كند. من اين جمله را باور دارم و دوست دارم كه با چنين باوري بقيه سال‌هاي عمرم را زندگي‌ كنم، چنانكه تا حالا كرده‌ام!

  • الان مسئله‌اي كه پدرها و مادرها با آن دست به گريبان هستند، موضوع جهاني شدن كودكانشان است. به‌نظر شما نسل فعلي پدر و مادرها توانسته‌اند سبك زندگي متناسب با اين موضوع را به كودكانشان آموزش بدهند؟

واقعا من از نحوه برخورد پدرها و مادرها با اين موضوع اطلاعي ندارم ولي اين را مي‌دانم كه اولياي فعلي ما زمان بسيار كمي در كل روز براي آموزش و مهارت‌آموزي مسائل مختلف به بچه‌هايشان مي‌گذارند. حالا اگر موضوعي مانند جهاني‌شدن اطلاعات ما را نگران كرده بايد پدران و مادرانمان را تشويق كنيم كه براي سبك زندگي متناسب با اين موضوع زمان بيشتري بگذارند. متأسفانه اين روزها اوليايي هستند كه وقتي مي‌بينند فرزندانشان صبح تا شب سرشان توي نرم افزارهاي موبايلي و اينترنتي است به آنها افتخار مي‌كنند اما واقعا نمي‌دانند. انسان امروز براي كسب توفيق و نچشيدن طعم تلخ شكست در اين عرصه، ‌بايد شيوه درست فكر كردن را بداند. دانستن سبك زندگي مناسب براي هر محيطي از ابزارهاي بلامنازع ادامه حيات بوده و هست بنابراين زندگي در اين عصر، نيز از اين قاعده مستثني نيست.

  • خب اينجا يك مسئله ديگر هم خودش را نشان مي‌دهد اينكه در سيستم آموزشي‌وپرورشي ما هم به ميزان كافي و به شكل درست، اين موضوعات به كودكان آموزش داده نمي‌شود.

ببينيد الان درسي تحت عنوان «تفكر و پژوهش» براي كلاس‌هاي ششم و هفتم تعريف شده است كه بي‌شك اقدام فوق‌العاده ارزشمند و در خور تحسيني است اما سؤال اساسي اين است كه انتظار سيستم آموزش‌وپرورش ما از گنجاندن اين درس در برنامه درسي اين كلاس‌ها چيست؟ آيا اين طرح هم مثل بعضي از ديگر برنامه‌ها، كپي‌برداري نه چندان ماهرانه طرح‌هاي ديگر است كه مورد آزمايش و خطا قرار مي‌گيرند و گاهي، بعد از چند وقتي به‌دست فراموشي سپرده مي‌شوند؟

  • ولي تنها تعريف يك موضوع درسي نمي‌تواند كودكان را از دايره تهديدهايي كه وجود دارد دور كند، درست است؟

قطعا همينطور است. الان سؤالات اساسي درباره سبك زندگي نسل آينده اين است كه آيا ما كودكان و نوجوانانمان را به تامل، پرسش، بحث، گفت‌وگو و اكتشاف ترغيب كرده‌ايم؟ آيا در قبال طرح سؤالات بي‌شمارشان، پاسخ مناسبي برايشان پيدا كرده‌ايم؟ آيا آنان را در ترديد‌هاي سازنده، همراهي كرده‌ايم؟آيا به آنها فكركردن را آموزش داده‌ايم؟ آيا به آنها امكان حصول تجربه‌هاي ناب را داده‌ايم؟ آيا آنان را در زمينه پرورش صحيح تخيل‌شان تشويق كرده‌ايم؟ يا آنها تنها زماني شاهد ابراز رضايت ما بوده‌اند كه در زمينه تقليد از ما و آموزه‌هايمان تلاش كرده‌اند؟ راستي چند درصد از والدين ما، از بروز چالش‌هاي ذهني كودكانشان، ‌شادمان شده‌اند؟ چه تعداد از والدين، از داشتن كودكاني كه بايدها و نبايد‌هاي گاه، نه‌چندان اصولي آنها را زير سؤال برده‌اند، احساس شادماني كرده‌اند؟ چند درصد از والدين، به اينكه جواب سؤال يا سؤالاتي را نمي‌دانند، ‌نزد كودكانشان، اعتراف كرده‌اند و مي‌كنند؟ چه ميزان از آنها، كودكان را به طرح سؤالاتشان، ترغيب كرده‌اند؟ والدين ما تا چه ميزان از مشورت با فرزندانشان استقبال مي‌كنند و از درگيري مستقيم با جوانانشان پرهيز مي‌كنند؟ والدين ما تا چه حد توجه‌شان را صرف آموزه‌هاي مذهب‌مان كرده‌اند كه خردورزي، جان‌مايه زندگي آرماني آن است؟ باور من اين است كه زمين گسترده ذهن مستعد كودك، آمادگي كاشتن هر بذري را دارد و به تبع اين باور، معتقدم سيستم آموزشي و پرورشي را مي‌توان از ديدگاه‌هاي، مختلف مورد بررسي قرار داد اما نتيجه كلي كه از اين بحث مي‌‌گيرم اين است كه زمان خيلي كم است و ما براي كودكانمان چه در حوزه خانواده و چه در حوزه خارج از خانواده كارهاي نكرده بسيار زيادي داريم كه هر چه سريع‌تر بايد تلاشمان را در اين رابطه بيشتر كنيم.

  • راهكار شما به‌عنوان كسي كه سال‌ها با كودكان، خواسته‌ها و توانايي‌هاي آنها برخورد داشتيد چيست؟

انسان براي داشتن يك زندگي خوب، نيازمند كسب مهارت زندگي كردن است. آنچه در زمينه دستيابي به خوشبختي به ياري كودك مي‌آيد، تنها داشتن محفوظات فراوان در زمينه تاريخ، جغرافي و ادبيات نيست! آينده كودك تنها با رسم خطوط و محاسبه درست ارقام، رقم نمي‌خورد! كودك براي عملي كردن آموخته‌هايش به مهارتي نياز دارد كه داشتن نوعي تفكر خلاق، آن را ممكن مي‌كند. كودك اينگونه از اطلاعاتي كه به او داده مي‌شود در جهت شكل دادن به دنيايي بديع و تازه استفاده مي‌كند. دنيايي كه او بتواند در آن كودكي كند و در فضايي سرشار از صلح و دوستي‌ و خوبي‌ نفس بكشد، نه اينكه دنيايي‌ لبريز از خشونت، فقر و محروميت برايش بسازيم.

  • يعني تلاش كنيم دنياي كودكانه براي آنها بسازيم و به خواسته‌هاي آنها بيشتر توجه كنيم؟

تمنا مي‌كنم اشتباه برداشت نكنيد؛ من با اينكه در خانه‌مان امپراتوران كوچكي بسازيم و هدف زندگي‌مان بشود سرويس‌دادن به كودكان همانقدر در ستيزم كه با ناديده گرفتن اين موجودات تأثيرپذير و حساس! ساختن دنياي مجازي، عاري از احساس مسئوليت و دشواري و واقعيات ناخوشايند، همانقدر مخرب است كه آلوده كردن دنياي پاك و معصومانه آنها با دروغ، نفرت، پيشداوري، مرزبندي، دشمني و خرافه. به همه اين دلايل، ‌مادر و پدر شدن ‌نيازمند كسب مهارت آن است. آنچه ما را يك والد مي‌كند، يك انسان است! نه يك بازيچه، عروسك يا وسيله‌اي براي هدف دادن به زندگي‌هاي تكراري و كسل‌كننده!

  • خانم خامنه از آنجايي كه شما بيشتر عمر و زمان خود را با كودكان سپري كرده‌ايد از چه زمان احساس كرديد ديگر بزرگ شده‌ايد؟

من فكر مي‌كنم خيلي‌ها با من هم عقيده باشند كه يكباره كسي بزرگ نمي‌شود. بزرگ شدن مراحل مختلف دارد و افراد از هر مرحله كه مي‌گذرند زندگي آنها پربارتر خواهد شد. اين مراحل هم تقريبا ويژگي مشتركشان شرايط متفاوت و چالش‌برانگيز آن است. نخستين مرحله‌اي كه احساس كردم بزرگ شدم 11يا 12ساله بودم كه مشكلي بزرگ براي من ايجاد شد و چند سالي هم با اين مشكل دست و پنجه نرم كردم تا توانستم آن مشكل را برطرف كنم. مجبور بودم با آن مشكل بجنگم و تنها كسي هم كه مي‌توانست آن مشكل را برطرف كند خودم بودم. مرحله دوم زماني بود كه 15سال داشتم و وارد سازمان صدا و سيما شدم و كار من آغاز شد. كار كردنم موجب شده بود آدم‌هاي دور و بر من توقعشان از من بالا برود، به من ديگر به‌عنوان يك نوجوان نگاه نكنند و همين موضوع باعث شده بود در جواب توقع آنها رفتار كودكانه خود را كنار بگذارم و آن دوران را از دست بدهم. چون به هر حال براي به‌دست آوردن محبت، لطف و توجه ديگران بايد يكسري چيزها را از دست داد. مرحله سوم بزرگ شدن من سن 29سالگي بود كه از ايران خارج شدم. حسي كه در آن زمان داشتم مثل اين بود كه از دريا وارد اقيانوس شوم. دنياي من خيلي بزرگ‌تر شده بود و براي همين لازم بود تمام مهارت‌هاي جديد را از نو كسب كنم. به همين دليل مرحله دشواري بود. مرحله بعدي كه فعلا در آن هستم زماني بود كه به ايران برگشتم و 46سال داشتم. وقتي به ايران آمدم متوجه شدم پدر و مادري كه هميشه آنها را پشت و پناه خودم مي‌دانستم چقدر فرسوده‌تر، ضعيف‌تر و خسته‌تر شده‌اند و حالا من بايد نقش پشت و پناه آنها را داشته باشم. در گذر از تمام اين مراحل احساس كردم بزرگ شدم و با گذر از هر مرحله متوجه شدم بخش جديدي از وجود خودم را كشف كرده‌ام و من نام چنين احساسي را بزرگ شدن مي‌گذارم.

كاري جديد از گيتي خامنه
آبي‌تر از‌ رؤيا شويم

  • شما در حال حاضر مشغول به چه فعاليتي در زمينه كودكان هستيد؟

فعلا سرگرم ساخت كاري تلفيقي به اسم «آبي‌تر از رؤيا» براي شبكه پويا هستم؛ همان شبكه‌اي كه به شكل تخصصي به كودك مي‌پردازد و به اين دليل، من از اين همكاري فراوان شاد و خرسندم. كاربه شكل قصه است كه در فضايي امن، ‌آشنا و آرام، كودك را از دنياي پرسروصدا و شلوغ و گاه پر چالش امروز با عبور از پلي ازجنس‌رؤيا به دنياي قصه‌ها مي‌برد و او را براي داشتن خوابي آرام به دور از هيجانات حاصل از انس با انواع دستگاه‌ها و بازي‌هاي كامپيوتري و... ياري مي‌كند. اينگونه، ‌مخاطب «آبي‌تر از رؤيا» زندگي شبانه‌اش را با دل سپردن به ماجراهاي متفاوت، تنها با شنيدن قصه، بي‌نياز به بهره‌گيري از تازه‌هاي تكنولوژي، به‌سادگي رنگ مي‌زند و در مسير اين سفر مهارت زندگي كردن را همراه با شخصيت‌هاي متفاوت داستان‌ها، كسب و تجربه مي‌كند.

  • قرار است در اين برنامه چه كارهايي انجام گيرد؟

در اين كار، به مخاطب حق سؤال كردن و تلاش براي يافتن جواب را مي‌دهيم. به اوكمك مي‌كنيم فكر و براساس آن احساس تكليف كند. او را ياري مي‌دهيم كه با ما همراه شود و ابزاركاوش را از طريق شنيدن داستان‌ها جذب كند و باطرح سؤالات گاه و بي‌‌گاه، ‌او را از حالت انفعالي يك بيننده و شنونده صرف، به موجودي داراي قدرت تشخيص خوب و بد، حركت دهيم.

  • ساخت مجموعه «آبي‌تر از رؤيا» چه زماني كليد خورده است؟

از حدود يك سال گذشته، نوشتن قصه‌هاي اين مجموعه را آغاز كردم و كلمه به كلمه آن را عاشقانه روي كاغذ آوردم، ‌به اين اميد كه در ساختن دنيايي كمي بهتر براي انسان‌هايي آگاه‌تر، همراه همكاران و دوستانم، ‌سهم بسيار كوچكي داشته باشم. با راهنمايي دوستان، در جلسات مكرر و پرباري كه داشتيم، در مورد شيوه اجراي كار، ‌به نتايجي دست پيدا كرديم كه من را ترغيب به كوتاه‌تر كردن داستان‌ها در 4 بازنويسي و ايجاد تغييردر دكوپاژ و توضيحات صحنه كرد كه با وجود حوصله‌سوز بودنش نهايت حظ و لذت را از آن بردم. كار تلفيقي است از بخش‌هاي استوديويي و تصويرگري با استفاده از تكنيك‌هاي نوين. آنچه من مي‌خواهم اين است كه اين كار جديد را به كمك همكاراني كه همه از بهترين‌ها هستند، به خردسالان و كودكان هديه كنم، ياري به اين گروه سني، براي پرورش حس كنجكاوي، قوه تفكر، استدلال و كمك به آنان براي ‌كسب مهارت‌هاي فردي و اجتماعي در قالبي است كه تلاش مي‌كنيم در نوع خودش جديد، خواستني و تأثيرگذار باشد. همكاران من و من، قصد داريم اينگونه با شما مادرها وپدرها همراه شويم، براي به انجام رساندن مسئوليت سنگيني كه همه به‌عهده داريم؛‌ براي كمك به كودكان در جهت ساختن دنيايي سرشار از آگاهي، عشق و ايمان. دعايمان كنيد كه براي شما و عزيزترين‌هايتان، همراهان خوبي باشيم.

  • همكاران شما در ساخت اين مجموعه چه كساني هستند؟

اين كار با همكاري دست‌اندركاران شبكه پويا در حال پيشروي است؛ افتخار همكاري با جناب آقاي مهران آزاده به‌عنوان كارگردان تلويزيوني و آقاي مهرداد شيخان كارگردان بخش انيميشن را دارم. تهيه‌كننده كار خانم افسانه مهرباني هستند و دوستان و بزرگواران صبا، ‌همراهاني هستند كه امكان انجام كار را باپشتيباني‌شان فراهم كردند و من صميمانه از همراهي‌شان سپاسگزاري مي‌كنم.

کد خبر 277191

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha