براي لحظهاي نامهاي علي دايي و محمد مايليكهن را كنار بگذاريم. قضيه اينگونه ميشود؛ فرد مشهور "الف" كه هواداران و مخالفاني دارد، از فرد مشهور "ب" كه او نيز هواداران و مخالفاني دارد، به دادگاه شكايت كرد. دادگاه بعد از بررسي احتمال داشت اظهارات فرد "ب" را درست بداند در نتيجه فرد "الف" محكوم و به ميزان جرم مجازات ميشد. دادگاه احتمال داشت اظهارات فرد "ب" را نپذيريد و وي محكوم ميشد.
در اين گزاره چه عمل غير اخلاقي و عجيب صورت گرفته است؟ اينكه دو نفر مذكور دايي و مايليكهن هستند چه تفاوتي به وجود آورده است. يقينا نميتوان با زندان رفتن يك مربي مطرح و صريح كه اگر هر انتقادي به او وارد باشد همگان معترف به صراحت لهجه و نوعي عاطفه و احساسات رقيق در او هستند، موافق بود. زنداني شدن چنين مردي كه سابقه بلند ملي دارد، امري ناخوشايند است و براي رهايي او از زندان هر كس كه توان دارد لازم است تلاش و اظهار نظر كند، اما اين فرايندها بايد منطقي باشد.
خبر رسيد كه وزارت ورزش ميخواهد وثيقه بگذارد، حال آنكه حتما مديران اين وزارتخانه ميدانند كه براي حكم قطعي شده وثيقه نميتوان گذاشت. ديگران همچون علي پروين به دنبال جلب رضايت دايي هستند اما وي ميگويد: "دايي بايد رضايت دهد چون مايليكهن معلم او بود و مايليكهن هم به هيچ وجه حاضر به عذرخواهي نيست". اين چه نوع طلب رضايت است؟
از سوي ديگر احترام به معلم و پيشكسوت حتما واجب و لازم است اما اين استدلال مانع از اعاده حق دو طرف نسبت به هم و سپردن داوري به دادگاه نميشود. به ويژه آنكه پيشكسوتترها هرگز براي رفع كدورت اقدام نكردند.
شبكه خبر در يك گزارش ناموجه صحبت از پهلواني و مدال و انتقاد از وزارت ورزش ميكند و اينكه چرا اوضاع اينگونه است. اين گزارهها چه ربطي به ماجرا دارد. مگر در ديگر نقاط جهان افراد مشهور از هم شكايت نميكنند. هماكنون مسعود اوزيل از پدرش به واسطه مسائل مالي شكايت كرده است. يقينا بد است اما اين چه ربطي به وزارت ورزش آلمان و فدراسيون اين كشور دارد.
آقاي مايليكهن اظهار داشتهاند كه نظرشان تغيير نكرده است. اين موضوع حق طبيعي و بشري ايشان است. ايشان پايدار در باور خود هستند و نميتوان به وي خرده گرفت، چرا كه الزاما هر راي قانوني مترادف با پذيرش همگان نيست و الزاما هر راي قانوني مترادف با حقيقت نيست بلكه نشات گرفته از مستندات است.
ايشان از زندان رفتن استقبال كرده و آن را بيان داشتهاند. دوست و يار هميشه همراه ايشان، آقاي فريادشيران مصاحبه كرده و ضمن دفاع از حقانيت سخنان آقاي مايليكهن خطاب به علي دايي گفته است كه ؛ مرد نيستي اگر با بخشش مايليكهن موافقت كني( نقل به مضمون).
گاه شك ميكنيم كه ماجرا، كركري خواندن و دستور دادن و به بهانه اين اتفاق ناخوشايند، متلك گفتن به ديگران است يا تلاش براي آزادي يك انسان از بند زندان.
اين يادداشت نه قصد دفاع از دايي يا مايليكهن را داد و نه از انتقاد از آنها. موضوع نقد منطق مواجه شدن با يك پديده از سوي افرادي است كه فقط ميخواهند دستور يا شعار دهند، به اين بهانه نيشي به نفر سوم و سازمان چهارم بزنند يا در نهايت خود را وجيه نشان دهند. موضوعي كه به كرات اتفاق افتاده و احتمالا باز هم اتفاق خواهد افتاد.
نظر شما