ماجراي اين آدمربايي بعدازظهر يكم آذرماه اتفاق افتاد. آن روز بعد از تعطيلي مدرسه راهنمايي در مهرشهر كرج، سرايدار مدرسه دست پوريا را گرفت تا او را به خانهشان در همان حوالي ببرد. پدر و مادر پوريا براي مسافرت به مشهد رفته بودند و به سرايدار مدرسه سپرده بودند كه بعد از تعطيلي مدرسه پسرشان را به خانه برساند تا اتفاقي برايش رخ ندهد.
حدود ساعت 2بعدازظهر درحاليكه سرايدار مدرسه و پوريا به چند قدمي خانه رسيده بودند ناگهان يك خودروي پژو206 مقابلشان توقف كرد و 2مرد جوان درحاليكه چاقو در دست داشتند از آن پياده شدند. آنها با تهديد سرايدار مدرسه، پوريا را داخل ماشين انداختند و با سرعت متواري شدند.
ثانيههايي بعد از ربوده شدن پوريا، سرايدار مدرسه وحشتزده با پليس تماس گرفت و ماجرا را به مأموران خبر داد و از همان زمان تحقيقات براي شناسايي گروگانگيران شروع شد. حدود 7ساعت از ماجرا گذشته بود كه نخستين تماس آدمربايان با خانواده گروگان برقرار شد.
مرد جواني پدر و مادر پوريا را تهديد كرد كه اگر براي آزادي پسرشان 1000سكه طلا به ارزش حدود يك ميليارد تومان پرداخت نكنند، پسرشان را هرگز نخواهند ديد. بررسيها نشان ميداد كه آدمربايان براي اينكه ردي از خودشان بهجا نگذارند، از كيوسكهاي تلفن همگاني استفاده ميكردند و 24ساعت پس از شروع گروگانگيري بود كه مأموران دريافتند آنها گروگانشان را از كرج خارج و به استان گيلان منتقل كردهاند. منجيل، شهري بود كه تحقيقات پليسي نشان ميداد آدمربايان به آنجا رفتهاند.
آدمربايان با اجاره ويلايي در منجيل گروگانشان را به آنجا منتقل كرده و در اين ويلا مخفي شده بودند. كارآگاهان در تمامي اين مدت نگران حال پوريا بودند. اين پسربچه 13ساله مدتي قبلتر عمل قلب باز انجام داده بود و ترس و وحشت ميتوانست برايش كشنده باشد، بنابراين كارآگاهان براي حفظ جان پسربچه منتظر ماندند تا در زماني مناسب براي دستگيري آدمربايان وارد عمل شوند. صبح روز دوم، مأموران متوجه شدند كه گروگانگيران قصد دارند مخفيگاه خود را تغيير دهند. در چنين شرايطي بهترين زمان براي دستگيري متهمان، ترافيك ايست و بازرسي بود.
تيمهاي عملياتي پليس در ايست و بازرسي منجيل مستقر شدند و درست زماني كه خودروي206 گروگانگيران در ترافيك متوقف شده بود، مأموران اين خودرو را محاصره و ظرف چند ثانيه آدمربايان را دستگير كردند. با آزادي پسربچه يكي از متهمان به نام حميد كه طراح اصلي نقشه گروگانگيري بود گفت: در كار جمعآوري ضايعات بودم تا اينكه از طريق دختري كه بهتازگي با او آشنا شده بودم، فهميدم خانوادهاي در مهرشهر كرج زندگي ميكنند كه وضعيت مالي خوبي دارند. نقشه ربودن پسربچه آنها را طراحي كردم و آن را با يكي از دوستانم در ميان گذاشتم و ما بعد از اينكه چند روز اين خانواده را زيرنظر گرفتيم نقشه آدمربايي را عملي كرديم. بخشعلي كامراني صالح، فرمانده انتظامي استان البرز با بيان اين خبر گفت: هر دو متهم داراي سابقه كيفري هستند و تحقيقات تكميلي درخصوص اين پرونده ادامه دارد.
نظر شما