بايد منتظر بماند تا برگردد، تلفن بزند يا از او بخواهدكه ديگر اين كار را نكند؟ ولي چه فايده؟ بارها و بارها از او خواسته به جاي اينكه قهر كند و چند روز خانه نيايد، بنشينند، ببينند چكار بايد كرد! اما او هر بار فرار كرده و به جاي حل مسئله، صورت مسئله را پاك كرده! حالا واقعا در مقابل افرادي كه بعد از هر ناراحتي و عصبانيتي قهر ميكنند و از خانه بيرون ميروند، چكار ميتوان كرد؟ در اين خصوص با دكتر آناهيتا خدابخشي، مشاور خانواده و عضو هيأت علمي دانشگاه خاتم(ص) صحبت كردهايم كه مطالعه راهكارهاي ارائه شده ميتواند مفيد واقع شود.
دلخوري يا قهر؟
همه ما در زندگي اجتماعي و زناشويي در موقعيتهايي قرار ميگيريم كه شرايط مطابق ميلمان نيست؛ گاهي حرفي ميشنويم كه بهنظرمان توهينآميز است، گاهي فكر ميكنيم مورد ظلم واقعشدهايم، در حقمان اجحاف شده يا تحقير شدهايم و... در چنين شرايطي، هركس با توجه به ويژگيهاي شخصيتي، تربيت خانوادگي يا نوع برداشت خود از مسائل، واكنش خاص خود را خواهد داشت؛ عدهاي بلافاصله حرفشان را ميزنند و به قول معروف از خود دفاع ميكنند. عدهاي ترجيح ميدهند سكوت كنندتا زمان مناسبي پيدا كنند. بعضي افراد هم قهر ميكنند. فراموش نكنيم همه ما هر روشي را كه انتخاب كنيم ميخواهيم به نوعي مسئله را حل كنيم و در واقع به حس بهتري برسيم. ولي واقعا با كدام روش به چنين هدفي دست پيدا ميكنيم؟مثلا كساني كه قهر ميكنند، نهتنها نميتوانند مشكلي را حل كنند بلكه به نوعي ضعف و ناتواني خود را از رويارويي با مشكل موجود نشان ميدهند و در واقع اعتراف ميكنند كه روش ديگري براي حل اختلافات خود پيدا نميكنند. البته گاهي سكوت ميتواند كمككننده باشد ولي نبايد آن را با قهرهاي طولاني مدت اشتباه گرفت. در واقع همه ما گاهي از همديگر دلخور ميشويم و به فضا و زماني براي فكر كردن و تصميمگيري بهتر نياز داريم ولي اين موضوع باقهر كردن فرق دارد. معمولا كسي كه قهر را انتخاب ميكند، با احساسي ناشي از كينه و خشم ومورد ظلم واقع شدن روبهرو ميشود و قدرت تفكر و تحليل را از خود و طرف مقابلش سلب ميكند. بدينترتيب ميبينيم كه قهرهاي طولاني مدت بهمعناي تسليم و اعلام ناتواني براي حل مشكلات است و فقط زمان ما را براي رسيدن به حس بهتر و حل واقعي مشكلات به تأخير مياندازد.
چرا بعضيها بيشتر قهر ميكنند؟
اگر بخواهيم بدانيم كه چه نوع شخصيتهايي بيشتر قهر ميكنند و علت اين كار آنها چيست، بايد بدانيم كه قهر هم مثل بسياري از شيوههاي برخورد با مشكلات، در همه افراد يكسان نيست؛ درست همانگونه كه بعضي مواقع، اضطراب و استرس را تجربه ميكنيم ولي بعضي افراد را بيشتر بهعنوان افراد مضطرب ميشناسيم، در مورد قهر كردن هم همينطور است؛ يعني بعضي افراد هم بيشتر قهر ميكنند و زودتر از ديگران ميرنجند و آزرده خاطر ميشوند و اين كمكم بهصورت ويژگي شخصيتي آنها شناخته ميشود. شايد بتوان گفت افرادي كه بيشتر قهر ميكنند توانايي كلامي كمتري نسبت به ديگران دارند. شايد فكر ميكنند دليلي براي حرف زدن وجود ندارد يا اصلا فكر ميكنند حرف زدن فايدهاي ندارد. دليل ديگر اين است كه معمولا اين افراد چون وقتي در كودكي قهر ميكردهاند و به چيزي كه ميخواستهاند، ميرسيدهاند؛ همين موضوع كمكم باعث شده كه قهر كردن بهعنوان بخشي از شيوههاي رفتاري آنها تبديل شود. اينها افرادي هستند كه تصور ميكنند بهترين كار براي تسلط روي افراد، اين است كه آنها را تحت كنترل درآورند. البته اين شيوه برخورد، خودخواهانه بهنظر ميرسد چون بدينترتيب فرصت حرف زدن را از طرف مقابل هم سلب ميكنند.
فرزندان را در قهر دخالت ندهيد
درصورت وجود فرزند، زوجين نبايد به هيچ وجه آنها را در قهر و دعواهاي خود دخالت دهند. بعضي وقتها پدر يا مادر، فرزندشان را سپر بلا كرده يا به او القا ميكنند كه ما بهخاطر تو در اين زندگي ماندهايم. به اين شيوه رفتاري «مثلثسازي» ميگويند؛ چون بدون خواست ديگري، او را وارد مشكلات خود ميكنيم؛«برو به بابات بگو نون نداريم، برو به مادرت بگو آماده شو ميخواييم بريم خونه مادر بزرگت، به بابات بگو صداي تلويزيون رو كم كنه و...». اينها نمونهاي از شيوههاي برخوردي والديني است كه فرزندانشان را وارد مشكلات خود ميكنند. در اين مواقع، ما از بچهها بهعنوان واسطه استفاده ميكنيم. اينگونه رفتارها باعث ميشود آنها بعد از مدتي كاملا گيج شده و از اينكه بين كشمكشهاي والدين قرار گرفتهاند خسته شوند. همچنين عاملي است براي ناراحتي و كمبود اعتماد به نفس آنها و باعث ميشود بچهها در آينده قهر كردن را بهعنوان الگوي رفتاري خود در پيش بگيرند و نتوانند امنيت و آرامش واقعي را در محيط خانواده احساس كنند.
امان از دلخوريهاي كوچك
ممكن است گاهي بين زن وشوهر در زندگي مشترك دلخوريهايي بهوجودبيايد كه يا نتوانند درباره آن صحبت كنند يا نتوانند همديگر را قانع كنند. بنابراين ترجيح ميدهند ديگر چيزي نگويند، چون بهنظرشان بيفايده ميآيد؛ بنابراين قهر ميكنند؛ يعني قهر هميشه بهدنبال يك ناراحتي، سوءتفاهم يا دلخوري بهوجود ميآيد كه بهنظر كسي كه قهر كرده شيوه مناسبي بوده چون به روش ديگري نميتوانسته با آن مقابله كند ولي متأسفانه اين رفتار بعد از مدتي تبديل به عادت ميشود اما مطمئنا اين شيوه برخورد، مشكلاتي به همراه خواهد داشت؛ اولا ممكن است هيچ وقت حرفهاي واقعي بين زن وشوهر مطرح نشود. همچنين دلخوريها را بيشتر كند و بدينترتيب ريشه كدورتها عميقتر شود و بعد از مدتي هم نهتنها به كسي كه دائم قهر ميكند توجهي نميشود بلكه ممكن است كمكم طرد هم بشود؛چون بالاخره اين رفتار دير يا زود طرف مقابل را خسته خواهد كرد؛ بنابراين نميتوان از اين طريق مشكلي را حل كرد.
به قبل از قهر برگرديد
اما آيا راهي هم براي جلوگيري از قهر كردن طرف مقابلتان وجود دارد؟بهنظر ميرسد با درنظر گرفتن بعضي مسائل ميتوان به نوعي از آن پيشگيري كرد. بهترين كار براي پيشگيري از قهر طرف مقابل، اين است كه 2 طرف بهعنوان يك قرارداد از پيش تعيين شده به همديگر قول بدهند كه در زمان مناسبي دلخوريها و كدورتهاي خود را مطرح كنند. البته تشخيص زمان مناسب بايد حتما با توجه به خواست 2 طرف باشد زيرا گاهي براي پيدا كردن زمان مناسب هم اختلاف سليقه بهوجود ميآيد؛ بنابراين بهترين زمان هنگامي است كه 2 طرف هم آمادگي صحبت كردن دارند و هم آمادگي شنيدن. بايد توجه كنيم كه بهتر است نگذاريم هيچ مشكل و موضوع مبهمي باقي بماند. البته بايد قبول كرد كه در نهايت بعضي اختلاف سليقهها يا مشكلاتي هم هستند كه راهحل خاصي ندارند. واقعيت اين است كه پارهاي از درگيريها و دلخوريهاي گذشته شايد هيچ وقت حل نشوند؛ بنابراين دو طرف بايد آنها را بپذيرند و دائم به آنها برنگردند؛ يعني نبايد با بهوجود آمدن كوچكترين مشكلي، دوباره بحث آنها را پيش كشيد.
شخصيت يكديگر را زيرسؤال نبريد
يكي ديگر از مسائلي كه بايد براي پيشگيري از قهر طرف مقابل درنظر داشت، اين است كه دقت كنيم به همديگر و خانوادههايمان توهين نكنيم؛ مثلا اگر با يكديگر قرار داريد و يكي ديرتر ميرسد يا نتوانسته چيزي را كه قول داده تهيه كند، سعي نكنيد به شخصيت او توهين كنيد و بگوييد: «اصلا شما خانوادگي مسئوليتپذير نيستيد. تو هميشه بدقول و دروغگويي. هيچ وقت هم درست نميشي و...».
به كسي كه قهر ميكند جايزه ندهيد
اين درست است كه پس از قهر همسرتان بهدنبال راهحلي براي بازگشت دوباره او به خانه باشيد. اما فراموش نكنيد كه اين موضوع و چگونگي برخورد شما با آن بسيار مهم است؛ يعني نبايد بهگونهاي عمل كنيد كه او باز هم اين رفتار را تكرار كند؛ بهعبارتي به قهر كردن ديگران جايزه ندهيد. همان بار اول از همسرتان بخواهيد كه اين شيوه رفتاري خود را تغيير دهد. ضمن اينكه به او نشان دهيد اگر بازهم اين كار را تكرار كند، دفعه بعد برگشتي در كا ر نيست؛ چون اين افراد معمولا راهحلهاي موقت و ناكار آمدي مثل قهر كردن را به شيوههاي صحيح حل مشكلات ترجيح ميدهند؛ بنابراين بهترين كار اين است كه به او بگوييد راه مناسبي را انتخاب نكرده و بدينترتيب نهتنها مشكلاتتان حل نميشود بلكه حل آنها سختتر هم خواهد شد. چون قرارنيست در زندگي زناشويي كسي از ديگري رشوه بگيرد. اين شيوه هم در طولاني مدت، نهتنها جوابگو نخواهد بود بلكه شايد به جداييهاي طولاني مدت هم منجر شود.
تفاوت قهر زنان و مردان چيست؟
معمولا وقتي مردان از موضوعي ناراحت ميشوند و حتي خانه را ترك ميكنند بايد به آنها فرصت داد تا در خلوت خود بهتر تصميم بگيرند و به نتيجه برسند. آنها معمولا بعد از چند روز بهتر ميشوند و دوباره برميگردند و معمولا قصد جدايي ندارند بلكه ميخواهند فضاي بيشتري براي فكركردن داشته باشند و مدتي از صحنه دعوا و بگومگو به دور باشند؛ درحاليكه خانمها وقتي قهر ميكنند توقع دارند بيشتر به آنها توجه شود و در بعضي موارد نيز خواهان امتياز بيشتري هستند. ولي زن و مرد با هر هدفي كه قهر كنند بايد بدانند راه مناسبي را انتخاب نكردهاند و اين شيوه برخورد راه بهجايي نخواهد برد.
بعد از قهر چي؟
اما اگر با تمام اين مسائل و با توجه به عوامل پيشگيري از قهر، بازهم شرايطي بهوجود آمد كه يك طرف بهدنبال ناراحتي و كدورت قهر كرد و ازخانه خارج شد، بهترين كار چيست و چطور ميتوانيم كاري كنيم كه اين موضوع بهصورت عادت درنيايد و تكرار نشود؟ بهترين كار اين است كه ابتدا سعي كنيد مشكل را بين خودتان حل كنيد؛ يعني اطرافيان، بهويژه خانوادههايتان را وارد مشكل خود نكنيد. اين موضوع چند ويژگي دارد؛ اولا اينكه خانوادهها و اطرافيان هم مشكلات خودشان را دارند. پس صحيح نيست كه ما هم مشكل مضاعفي برايشان ايجاد كنيم. به علاوه امكان دارد با توجه به گله و شكايتهايي كه ما از طرف مقابلمان ميكنيم، آنها بيش از حد از همسرمان ناراحت شوند، شناخت نادرستي از او پيداكنند و كلا ديد آنها نسبت به همسرمان تغيير كند؛ تا اندازهاي كه حتي پس از حل مشكل 2 طرف هم آنها ديگر نتوانند طرف مقابل را مانند قبل بپذيرند و به نوعي حرمتها از بين برود و نگرشها نسبت به هم تغيير كند. بدينترتيب به جاي اينكه مشكل حل شود بيشتر به آن دامن زده ميشود. بهطور كلي بهتر است از كمك گرفتن و دخالت دادن افراد غيرمتخصص در مشكلات و مسائلمان خودداري كنيم. اگر هم در مواردي نياز به مشورت و كمك داشتيم بهتر است از افراد بيطرف، متخصص و مشاور كمك بگيريم. گاهي بعضي زنان فكر ميكنند با بهوجود آمدن هرگونه مشكلي اگر بتوانند شوهرشان را تحت فشار قراردهند، زودتر به نتيجه ميرسند. براي همين مهريهشان را به اجرا ميگذارند. شايد آنها در يك مقطع زماني بتوانند همسرشان را تحتفشار قرار دهند اما فراموش نكنيد كشاندن پاي فرد به دادگاه، آنقدر تجربه تلخي است كه حتي اگر دوباره هم بخواهيد زير يك سقف برگرديد، مسلما آن زندگي ديگر مانند قبل نخواهد شد.
كارشناس اين شماره: دكتر مجيد ابهري پاسخ مي دهد.
براي ارتباط بيشتر با اين متخصص علوم رفتاري ميتوانيد به سايت شخصي وي www. majidabhari. ir مراجعه كنيد.
0912936: همسر من هيچ اهميتي به من نميدهد. هروقت هم ميخواهم با او حرف بزنم ميگويد خستهام وحوصله ندارم. چكار ميتوانم بكنم؟
يكي از مواردي كه زن و شوهر بايد براي برقراري ارتباط بهتر با يكديگر درنظر داشته باشند، اين است كه زمان مناسبي را براي مطرح كردن مشكلات و صحبتكردن با يكديگر انتخاب كنند ولي متأسفانه گاهي افراد توجهي به اين موضوع ندارند. شايد شما هم وقتي همسرتان خسته از سركار به منزل برميگردد، توقع داريد با شما صحبت كند، شايد هم نميتوانيد گفتوگو را به خوبي هدايت كنيد؛ يعني هميشه بعد از صحبت كردن با يكديگر، نهتنها مشكلاتتان حل نميشود بلكه بيشتر هم از هم ميرنجيد و آزرده خاطر ميشويد، بنابراين او ترجيح ميدهد كمتر حرف بزند. اينبار كه قصد صحبتكردن با همسرتان را داريد حتما اين موارد را رعايت كنيد.
0935796: من و همسرم ارتباط خوبي باهم داريم. ولي هر وقت ميخواهيم به ديدن خانواده من برويم، همسرم مخالفت ميكند و دوست ندارد با من بيايد. نميدانم چكار بايد بكنم؟
بهنظر ميرسد همسر شما مشكل خاصي با خانوادهتان دارد. اگر اينطور است بايد حتما از او سؤال كنيد كه چرا چنين كدورتي بين آنها بهوجود آمده است. فراموش نكنيد كه ارتباط با خانواده خودتان و طرف مقابلتان، چيزي نيست كه به آساني بتوانيد آن را ناديده بگيريد. البته شايد هم مشكل همسرتان، ارتباط شما با خانواده همسرتان است؛ يعني گاهي زوجين چون نميتوانند مشكل خود را بهطور مستقيم با طرف مقابلشان مطرح كنند، ترجيح ميدهند مقابله به مثل كنند. بنابراين با توجه به اين موارد از همسرتان بخواهيد كه بيشتر شما را همراهي كند.
0935663: نميدانم اين مشكل من از كجا ناشي ميشود كه هر بار از همسرم ميرنجم نميتوانم به او بگويم و به نوعي قهر ميكنم. اوايل او خودش با من حرف ميزد ولي الان او هم ديگر چيزي نميگويد. متأسفانه همين موضوع باعث شده كه ما خيلي كم با هم حرف بزنيم. نميدانم چطور ميتوانم اين مشكل را حل كنم؟
قهر كردن و بيش از حد حساس بودن در زندگي زناشويي ميتواند مشكلات زيادي براي شما بهوجود بياورد زيرا همانطور كه خودتان هم گفتيد بالاخره صبر و حوصله طرف مقابل هم تمام ميشود و بعد از مدتي ارتباط شما به سردي ميگرايد. بنابراين ببينيد چرا توانايي صحبتكردن نداريد و بهجاي آن قهر ميكنيد. شايد اين رفتار شما ناشي از الگوي غلطي است كه از بچگي در ذهنتان مانده. مثلا ببينيد قبل از زندگي زناشويي وقتي قهر ميكرديد، واكنش والدينتان نسبت شما چطور بوده چون بسياري از مشكلات افراد مربوط به عادات غلط آنها در دوران كودكي يا نوجواني است. سعي كنيد حتما اين مشكل را حل كنيد و اگر لازم است از مشاور كمك بگيريد.
نظر شما