خريدت را ميكني و حالت بعد از يك خريد خوب «خوب» ميشود و يا ممكن است لحظهاي باشد كه از خيابان ميگذري تا قدمزنان به دفتر كارت برسي بعد روي تابلويي ميبيني كه روي آن نوشته شده:«بداخلاقي روزي را تنگ ميكند». ناخودآگاه لبخندي ميزني و وارد محيط كارت ميشوي. شايد اين حال خوبي كه از آن صحبت ميكنيم براي خيلي از شماها هم پيش آمده باشد؛ اينكه يك نفر يا يك جمله روزتان را بسازد، همانطور كه يك دلخوري سر صبح ممكن است آزارتان دهد. به همين دليل با 3 نفر از برجستهترين رفتارشناسان حوزه اجتماعي درباره حس و حال خوبي كه اين مهرباني خودجوش به آدم ميدهد حرف زديم. در اين ميزگرد دكتر مجيد ابهري، رفتارشناس اجتماعي، دكتر جعفر باي، تحليلگر مسائل اجتماعي و دكتر امانالله قراييمقدم، جامعهشناس حضور داشتند و درباره همين جمله يك خطي صحبت كردند؛ اينكه«چه كنيم كه مهرباني در جامعه ايراني بيشتر شود؟» اگر اين بحث را تا انتها دنبال كنيد حتما نكتههايي را كشف ميكنيد كه ممكن است به شما هم كمك كند تا در يك مهرباني جمعي ايراني شركت كنيد.
- هر شخص تعريفي از مهرباني و محبت دارد، دوست داريم تصوري كه شما بهعنوان متخصصان مسائل اجتماعي درباره مهرباني داريد را هم بدانيم، اينكه شما به چيزي مهرباني ميگوييد؟
دكتر مجيد ابهري: از نظر من مهرباني برايند رفتاري مبتني بر عشق است كه نشاط به همراه ميآورد، نشاط هم مهر ميآفريند. بهنظر من اين مهر و نشاط است كه باعث مهرباني ميشود. در حقيقت وقوع مهرباني در يك جامعه، ناشي از يك تعامل دو سويه است. كسي هم نيست كه مهرباني را دوست نداشته باشد يا اينكه علاقهاي نشان ندهد كه ميخواهد مورد مهرباني قرار بگيرد چرا كه مهرباني در سرشت بشر از سوي خداوند متعال نهاده شده و هر نوع مهرباني به هر ميزاني حال فرد را خوب ميكند.
دكتر امانالله قرايي مقدم: مهرباني همان حسي است كه از عمق قلب و جان يك نفر بيرون ميآيد و به عمق جان يك نفر ديگر نفوذ ميكند و تأثيري ميگذارد كه حس خوب زندگي را در هر دو طرف افزايش ميدهد.
- فكر ميكنيداين محبت از كجا ناشي ميشود؟
ابهري: ببينيد«اكسيتوسين» هورمون عشق است كه نخستين بار زماني ترشح ميشود كه مادر فرزندش را در آغوش ميگيرد. در دين اسلام صلهرحم بارها تأكيد شده اما هيچكس نميدانست كه دليلش چيست تا اينكه 5سال قبل عدهاي از دانشمندان كشف كردند كه صلهرحم باعث افزايش طول عمر ميشود. نوزاد روز اول اين محبت را از مادرش ياد ميگيرد. همانجا كه شاعر ميگويد: «دستم بگرفت و پا به پا برد تا شيوه راه رفتن آموخت.» بعد بچه وارد مدرسه ميشود. دومين استاد او معلم است كه شاعر درباره او ميگويد:«درس معلم ار بود زمزمه محبتي / جمعه به مكتب آورد طفل گريز پا را» اما مشكل اينجاست كه ماجراي محبت همينجا متوقف ميشود؛يعني بعد از اينكه فرد وارد جامعه ميشود ديگر كسي درخصوص محبت و مهرباني با او صحبت نميكند و ماجراي مهر و محبت تقريبا كمرنگ ميشود و هر فردي آنقدر درگير زندگي ماشيني ميشود كه مهرباني از يادش ميرود. اصلا يادش ميرود بخندد. يادش ميرود بايد گشادهرو باشد. يادش ميرود در ترافيك بايد به همنوعانش احترام بگذارد يا اينكه فضا را براي حركت خودروهاي امداد تنگ نكند و اين آسيبي است كه تحميل ميشود به افراد.
- مسئولان، ما و اصلا خود شما در اين خصوص چه كردهايد؟ اينكه همين چيزها يادمان نرود.
ابهري: چند سال قبل ما اتاق فكري تشكيل داديم براي اين مسئله كه هر وقت پليس راهنمايي و رانندگي براي جريمه كردن به سمت مردم ميرود لبخند بزند تا مردم از پليس نترسند اما اين مسئله خيلي به شكل اجرايي درنيامد. اين را بگيريد تا ته ماجرا. مقام معظم رهبري هم بارها اشاره فرمودهاند كه برخيها مولوديهاي مذهبي را با مراسم عزاداري اشتباه نگيرند. يعني مردم را مدام به عزاداري تشويق نكنند. ولي خب اين اتفاق تا چه اندازه ميافتد؟ اين سؤالي است كه هنوز برايش پاسخ درستي نداريم.
- كشورهاي ديگر براي اين مهرباني برنامهاي دارند؟
ابهري: بله. مثلا در كشور مالزي مردم شهر بايد 10دقيقه بخندند. صبح كه راديو روشن ميشود از ساعت 8 تا8:10 دقيقه بايد بخندند. لبخند يعني من دوست تو هستم، يعني من از ديدنت خوشحالم، يعني من نميخواهم به تو آسيبي برسانم. حالا اگر ما در كشورمان بدون مقدمه به كسي بخنديم. نخستين چيزي كه طرف مقابل به ما ميگويد اين است: «ديوونهاي؟ نيشتو ببند.» يعني لبخند بيدليل به اين اندازه در كشور ما عجيب است.
قرايي مقدم: من هم با اين مسئله موافق هستم اما نمونه ديگري مثال ميزنم كه نشاندهنده عدمنامهرباني ما آدمها با هم است. سالهاست وارد هر جايي ميشويم يك تابلوي بزرگ به ديوارهاي آنجا زدهاند كه ميگويد: «اين مكان مجهز به دوربين مدار بسته است.» همين جمله يعني اينكه تو دزدي! و طرف حق دارد كه با ديدن اين جمله استرس بگيرد يا حتي به او بربخورد. يا اينكه تويي كه آمدي به مغازه يا اداره من، من به تو اطمينان ندارم. خب اينها چيزهاي كوچكي است ولي بدخلقي ميآورد.
- شما فكر ميكنيد ميتوانيم با اين شرايط، خودمان به سمت مهرباني برويم؟ مثل همين اتفاقي كه مدتي است شاهدش هستيم كه فردي روي ورودي مغازهاش نوشته با لبخند وارد شويد يا امثال اين؟
قرايي مقدم: نبايد فكر كنيم كه اين مسائل به ما كمكي نميكندميتواند مؤثر باشد و از خشونتي كه ممكن است اتفاق بيفتد كم كند. اگر به آمار رفتوآمدهايي كه به پزشكي قانوني صورت ميگيرد دقت كنيم متوجه ميشويم اكثر درگيريهاي لفظي، نزاعهاي دستهجمعي و... بهدليل اين است كه ما مهرباني را به فراموشي سپردهايم.
ابهري: گاهي اوقات ميشود با يك عذرخواهي ساده همهچيز را حل كرد اما از آنجا كه مهرباني از بين بعضيها رخت بربسته است همه مشكلات به سختترين شكل ممكن حل ميشود و كار به درگيري ميكشد. خشونت باعث ميشود كه فرد به مشكلات رفتاري گرفتار شود، مشكلات رفتاري هم آسيبهاي اجتماعي را رقم ميزند و همين آسيبها باعث زيانهاي مادي و معنوي ميشود كه شايد نتوان آنها را جبران كرد. ما بودجه زيادي را صرف كم كردن اين مسئله ميكنيم كه افراد در زندان تربيت شوند يا مثلا معتادان به سمت بهبود يافتن بروند اما ميتوان اين هزينهها را قبل از وقوع اتفاق انجام داد چون ممكن است فرد با هزينه بهبود پيدا كند اما هيچكس نميتواند 10سال عمر رفته يك معتاد را به او برگرداند.
قرايي مقدم: نمونه ديگر از مهرباني فراموش شده را ميتوان در ادارات ديد. ما سالهاست كه نديدهايم يك نفر بهمعناي واقعي ارباب رجوع باشد، بيشتر نوكر رجوع هستند. طرفي كه پشت ميز نشسته بسياري اوقات رفتار مناسبي ندارد. درحاليكه اگر فرد از روي عشق و مهرباني كار كند، با ديگران برخورد بدي نخواهد داشت.
- براي نهادينه كردن مهرباني در مردم بايد چه كارهايي انجام داد؟
قرايي مقدم: سالها قبل يك انسانشناس درباره عطوفت و مهرباني در 2 قبيله كار كرد. در قبيله اول كه «آراپش»ها نام داشتند مادرها با مهرباني و بهمدت طولاني بچههايشان را شير ميدادند. آنها زمان شير دادن، كودكان را نوازش ميكردند و برايشان شعر ميخواندند. در قبيله دوم يعني در بين اهالي «موندوگومور» مادرها با عصبانيت و طي مدت خيلي كوتاهي به كودكانشان شير ميدادند و همين باعث شد زماني كه اين تحقيق 4ساله به پايان رسيد متوجه شوند بچههاي قبيله موندو گومور بهشدت موذي، عصباني و مغرور هستند و در مقابل، آراپشها، آرام، صبور و مهربان. همانطور كه دكتر ابهري گفتند، نخستين استاد مهر مادر است. مادر بايد به فرزندش ياد بدهد كه مهرباني چيست. در جواب سؤال شما درخصوص اينكه ميتوان مهرباني را از دل مردم شروع كرد يا خير بايد بگويم كه بهنظر من مؤثر است اما نميشود در اين خصوص حكم كلي صادر كرد. مثلا چقدر ميتوان اطمينان داشت فردي كه تابلو زده با مهرباني و لبخند وارد شويد، خودش هم در خارج از محيط كارش فرد مهرباني باشد؟ به همين دليل است كه اعتقاد دارم اين مسئله بايد ريشهاي حل شود.
ابهري: مردم اگر بدانند كه از مهرباني، مهرباني عمل ميآيد و از خشونت، خشونت، شايد كمتر به سمت خشونت بروند و بيشتر سعي در مهرباني داشته باشند.
- دكتر قرايي مقدم ممكن است تحليلي از شرايط اجتماعي فعلي ايران در اين خصوص و مقايسه آن با گذشته ارائه بدهيد، اينكه مهرباني در آن زمان نسبت به الان در چه وضعي بود؟
سالها پيش پررنگتر بود اما الان هر روز از ميزان مهرباني در جامعه ما كم ميشود. دليلش هم اين است كه معنويات ما كم شدهاند. تقريبا شبيه روبات شدهايم. بروز خشونت را ميتوانيم در صفحه حوادث روزنامهها ببينيم. حوادثي مثل اسيدپاشيهاي سريالي، قتل ميدان كاج و... همه نشان از كم شدن مهرباني دارد و بايد سعي كنيم اين خصيصه را در خودمان پررنگ كنيم. اين مسئله فقط در روزنامههايمان نيست. در سريالها هم همينطور است يا زن و شوهرها با هم دعوا دارند يا پدري به فرزندانش ظلم ميكند و... نميشود يك سريال را ببينيم كه آدمهايش با هم مشكلي ندارند.
- چطور ميشود اين خصيصه را پررنگ كرد؟
ابهري: متأسفانه مدتي است كه ما در كشور خودمان با فلسفه «به من چه»، «به اون چه» و «كلا به ما چه» روبهرو هستيم. مثلا يك نفر تصادف ميكنه، تنها كاري كه از دستمان برميآيد اين است كه موبايلهايمان را در بياوريم و شروع كنيم به فيلم گرفتن. البته گاهي مردم بهدليل قوانيني كه وجود دارد ميترسند شخصي كه تصادف كرده را به بيمارستان ببرند چون ممكن است خودشان هم گير كنند. شايد به همين علت است كه اين خصيصه مهرباني و كمك كردن در بين مردم كمرنگ شده است.
قرايي مقدم: من و همكارانم بارها گفتهايم كه ميشود در سريالها از كساني استفاده كردكه به يكديگر محرم هستند. مثلا سريالي بود كه پدر و دختر بعد از 20سال همديگر را ميديدند اما پدر، همسايهشان را بغل كرد و دختر، زن همسايه را. اين باعث ميشود ما مهرباني را آنطور كه بايد درك نكنيم. خدا را شكر تا دلتان بخواهد خانوادههاي بازيگر داريم كه بدون هيچ مشكلي ميتوانند در اين صحنهها ايفاي نقش كنند و محبت عميق را به بينندگان نمايش بدهند.
دكترجعفر باي: فرهنگ مقولهاي است كه در حال تغيير است. اگر همپاي آن تغيير نكنيم فرهنگ منتظر ما نميماند و خودبهخود تغيير ميكند و ما از آن عقب ميمانيم. مهرباني هم فرهنگ غالب جامعه ماست كه در هر زماني از شكلي به شكل ديگر در ميآيد و ما بايد با آن همراه باشيم.
- آقاي دكتر باي از آنجا كه شما در حوزه پيشگيري از جرم كار ميكنيد، بهنظرتان مهرباني و حس همنوع دوستي چقدر ميتواند در كاهش بزه مؤثر باشد؟
خيلي زياد. يكي از دلايل اصلي آسيبهاي اجتماعي در كشور كه باعث بزه ميشود تنزل فرهنگي جامعه و كمرنگ شدن مهرباني است. جوامع انساني به 3شكل هستند، شكل اول كساني هستند كه اعتقادات مشترك دارند به اين جامعه امت ميگويند، گروه ديگر كساني هستند كه در يك جامعه جغرافيايي زندگي ميكنند، تاريخ مشترك دارند و داراي تعاملات عاطفي هستند به اين گروه ملت ميگويند اما متأسفانه گروهي هستند كه فقط در يك جغرافيا زندگي ميكنند. اينها نه اعتقادات تاريخي مشترك دارند نه حتي عاطفه. همين مسئله نشان ميدهد كه ما از كمرنگ بودن مهرباني رنج ميبريم؛ كمرنگ بودني كه باعث بروز بزهكاري و جرم ميشود. زماني كه مهرباني از جامعه ميرود ضرب و شتمها بيشتر ميشود، طلاقهاي عاطفي شكل ميگيرد و اين يك پديده جدي و خطرناك است. در كشور ما سعي ميشود از زندانيان نگهداري شده و به آنها كمك شود اما بودجهاي كه براي فرهنگسازي در اين خصوص صرف ميشود خيلي كمتر از بودجهاي است كه براي خوراك و جاي خواب زندانيان است. به همين دليل بهتر است با رشد مهرباني كاري كنيم كه پاي آدمها به زندان كشيده نشود كه بعد بخواهيم براي بهبود وضعيتشان هزينه كنيم.
ابهري: علاوه بر اين اعتماد اجتماعي هم در كشور ما رو به كمرنگ شدن رفته است كه خودش جاي برگزاري يك ميزگرد دارد اما همين را بگويم كه اين مسئله بهشدت روي عاطفه افراد تأثير ميگذارد.
- ميشود اين مهرباني را به آدمها ياد داد؟
باي: مهرباني چيزي نيست كه بشود در سر كسي تزريق كرد. فرد خودش انتخاب ميكند مهربان باشد يا نباشد. دقيقا مثل كسي كه انتخاب ميكند خشونت در زندگياش حرف اول را بزند. با حرف و تكرار نميشود اطمينان پيدا كرد كه فرد حتما به سمت مهرباني ميرود. مهرباني بايد نشانههايش گسترش داشته باشد تا فرد آن را فرا بگيرد يا حداقل اينكه چارهاي به غيرمهرباني نداشته باشد اما متأسفانه الان چنين شرايطي وجود ندارد.
- يعني ميگوييد اين تابلوها و حركاتي كه از دل مردم ميجوشد نميتوانند مؤثر باشند؟
قرايي مقدم: مگر ميشود عملي واقع شود اما تأثيري نداشته باشد؟ تأثير دارد اما اينكه اين نشانهها چقدر كم است هم مؤثر است. اين نشانهها فقط در مغازه يا يكيدو تا تاكسي نبايد ديده شود. بايد در تمام سازمانها و ادارات و بدنه جامعه هم جاري باشد. بايد كارمندهاي ادارات و وزارتخانهها بهدليل عدممهرباني يا نداشتن روي خوش با مردم جريمه شوند. اين شكلي همه مقيد به لبخند و گشادهرويي ميشوند و آن وقت جامعه هم تأثير ميپذيرد.
باي: الان مدتي است شهرداري كارهايي در سطح شهر انجام ميدهد كه باعث آرامش شهروندان شده است. زماني كه يك نفر آرامش داشته باشد، قطعا از فشار روحي كه به او وارد شده، كم ميشود و ميتواند زندگي سالمتري داشته باشد. ديدن جملههاي زيباي كوتاه و تأثيرگذار، در ذهن افراد ميماند. همين همشهري دو را هم من پيگيري ميكنم. واقعا ترويج مهرباني كه شما در دستور كار داريد اثرش را ميگذارد. امروز نه، فردا حتما تأثيرش را ميبينيد. اين كارها بياجر نميماند.
ابهري: شهرداري اين روزها دارد تاوان كم كاري خيلي از ارگانها را ميپردازد. از يك طرف زيباسازي محيط را دارد، از طرف ديگر در زمينه سلامت و بهداشت قدم برميدارد، به فكر مبلمان شهري است، براي بيخانمانها سامانسرا راهاندازي كرده است و... اگر بقيه ارگانها هم مثل شهرداري كار كنند، با مشكلي مواجه نخواهيم شد. زماني كه اين مسائل حل شوند، مهرباني شكل تازهاي بهخودش ميگيرد و مردم به سمت آن ميروند. ما همه اميدواريم روزي مهربانترين جامعه دنيا را داشته باشيم و اين زماني امكان دارد رخ دهد كه همه مردم با همه وجودشان درك كنند مهرباني چقدر نيروي شگفتانگيزي در آنها براي ايجاد يك زندگي آرام و بهتر ايجاد ميكند.
نظر شما