همشهری آنلاین: حمله تروریستی در فرانسه، تحریم و ... از جمله موضوعاتی بودند که در ستون سرمقاله برخی از روزنامه‌های شنبه-۲۰ دی- جای گرفتند.

روزنامه ايران با تيتر«سحر غرب، ساحران را بلعید» در ستون سرمقاله خود آورد:روزنامه ایران، ۲۰ دی

حمله دو جوان الجزایری‌الاصل فرانسوی به هفته‌نامه فکاهی «شارلی ابدو» فرانسه در پایان هفته گذشته و در نخستین روزهای سال نو میلادی بار دیگر مهر تأییدی بود بر این واقعیت که کشورهای اروپایی در مدیریت دو گروه از قشرهای این جوامع، یعنی از یک سو گروه‌های راست افراطی و از سوی دیگر گروه‌های مهاجر ناتوان است. هرچند هفته‌نامه‌ای که مورد حمله واقع شد، نشریه‌ای بود که به علت تمسخر و استهزای مقدسات ادیان و حتی مقبولات غرب و شخص شارل دوگل اسطوره فرانسوی، سیاستمداران غرب و کلیسای واتیکان 14 بار علیه آن اقامه دعوا کرده بودند و هیچ‌یک از شکایت‌ها نیز به نتیجه نرسیده بود، اما علاوه بر عملکرد تحریک‌آمیز این نشریه، بی‌تدبیری مقامات فرانسوی در برخورد با مهاجران که هرگز نتوانسته‌اند در جوامع اروپایی نظیر فرانسه، آلمان، ایتالیا و... آمیخته شوند، هم از اصلی‌ترین عوامل بروز حادثه شارلی ابدو و حوادث مشابه در جوامع غربی است.

آنچه مسلم است، بخشی از جامعه رفاه‌زده اروپا به هیچ‌وجه توان درک درست و انسان‌شناسی فرهنگ اسلام و مسلمانان را ندارند و مسلمانان هم فرهنگ لیبرال دموکراسی غرق در رفاه را نمی پذیرند. همین مسأله باعث می‌شود رفتارهای نشریه فکاهی شارلی ابدو که سابقه فعالیت تقریباً 50 ساله دارد، به چنین تزاحم‌ها و تضادهایی منجر شود؛ اما مسأله اینجاست که دو جوان الجزایری‌الاصل در دارالایتام‌های فرانسه بزرگ شده‌اند. این دو برادر جوان برای پلیس و دستگاه امنیتی فرانسه کاملاً شناخته شده بودند و برادر بزرگتر به نام سعید حدود هشت سال پیش به دلیل جمع کردن گروه‌هایی برای پیوستن به القاعده (در سال‌های 1998-1996) توسط دستگاه امنیتی فرانسه دستگیر اما پس از مدتی آزاد می‌شود. این جوان که از قبل از وقوع انقلاب‌های عربی و در دوران حضور نظامی امریکا در عراق با گرایش‌های افراطی درصدد عضوگیری برای القاعده بوده در فرانسه آزادانه فعالیت می‌کرد، همانند عامل گروگانگیری کافه سیدنی استرالیا که کاملاً برای دستگاه امنیتی استرالیا شناخته شده بود.

کنار هم قرار دادن حوادث تروریستی به وقوع پیوسته در روزهای اخیر در اروپا به روشنی بیانگر این مطلب است که در اروپا شاید در حوزه اقتصاد و فرهنگ کشورها توانسته باشند به یک اتحاد برسند اما در حوزه امنیت، سران کشورهای اروپایی بشدت از مبادله اطلاعات با یکدیگر خودداری می‌کنند و همین پنهان‌کاری اطلاعاتی حوادث تروریستی را رقم می‌زند. از سوی دیگر، حادثه حمله به نشریه شارلی  ابدو از این منظر حائز اهمیت است که دو برادر عامل این حمله با برنامه، دست به این اقدام زده‌اند. آنها هم با انتخاب سوژه خود که یک نشریه کاملاً شناخته شده فرانسوی و به نوعی یک مرکز نمادین بود و هم با انتخاب زمان حمله خود که روزهای آغازین سال نو میلادی بود، توانستند موج بسیار سهمگینی را به راه بیندازند به طوری که بزرگ‌ترین اتفاق تروریستی 40 سال اخیر فرانسه رقم خورد و فرانسوا اولاند اعلام کرد عاملان حمله، قلب فرانسه را هدف قرار دادند.

افراط‌گرایان همچنین این حمله را به گونه‌ای انجام دادند که با وجود حضور نیروهای انتظامی در اطراف این نشریه، دستگیر نشدند. آنچه مسلم است، اینکه غرب و اروپا به واسطه مداخله در تحولات دنیای اسلام و به طور ویژه تحولات چند سال اخیر خاورمیانه، اشتباهات مهلکی مرتکب شده که پیامدهای تلخی برای آنها داشته است. به نظر می‌رسد این پیامدها در آینده نیز شدت پیدا کند، زیرا روزانه افرادی از اروپا و امریکا به داعش می‌پیوندند که  این افراد روزی به کشورهای مبدأ خود برمی‌گردند و با همان عقاید افراطی به دنبال احقاق حقوق خود خواهند بود. از ابتدای شکل‌گیری انقلاب‌های عربی نیز این بحث مطرح بود که آیا اروپا باید در این انقلاب‌ها ورود پیدا کند یا خیر؟ اروپا تصور می‌کرد با ورود به این تحولات و سوق دادن جریان‌های افراطی به سوی خاورمیانه از نظر اقتصادی و فرهنگی سود خواهد برد غافل از اینکه افراط‌‌گرایی در مرزهای خاورمیانه نخواهد ماند و حادثه هفته گذشته فرانسه بخوبی نشان داد: «سحر، ساحر را بلعیده است.»

به همین خاطر جمهوری اسلامی ایران از روز نخست با حضور غرب در منطقه مخالف بود و اتفاق‌های امروز و فردا نشان می‌دهد که مقامات ایرانی تنها به خاطر منافع کشورهای منطقه نبود که با حضور غربی‌ها در خاورمیانه مخالفت می‌کرد، بلکه نفع خود غربی‌ها هم در آن بود که در چالش‌های منطقه خاورمیانه، مداخله نکنند، زیرا چالش غرب و دنیای اسلام هنوز حل نشده است و دنیای اسلام پذیرای فرهنگ غربی‌ها نیست.

دولت‌های استعاره‌پذیر

روزنامه شرق به قلم احمد غلامي نوشت:روزنامه شرق؛۲۰ دی

در سال‌های اخیر تحت‌عنوان «دولت‌ استعاری» باب‌تازه‌ای در مطالعات علوم‌سیاسی باز شده است که برحسب آن، سیاست‌های کلی هردولتی حول‌ محور استعاره‌ای زبانی شکل می‌گیرد. به بیان ساده‌تر، دولت‌ها برخلاف تصور رایج، از ذات یا جوهره ویژه‌ای برخوردار نیستند. علی‌الخصوص دولت‌های برآمده از رای مستقیم شهروندان، در مقام پاسخگویی مجبورند سیاست‌های عمده خود را به‌صورت تمثیل یا تشبیه بیان کنند. تا چنددهه پیش، زبان استعاری سیاستمداران در عرصه تحلیل عملکرد دولت‌ها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار نبود. معمولا فرض را بر این می‌گذاشتند که مقایسه قول و فعل هردولتی، پیروزی‌ها و شکست‌های آن دولت را عیان می‌کند.

اما اولویت‌های هردولتی در مقام توضیح برای شهروندان خواسته و ناخواسته از آن دولت، «دولتی استعاری» نیز ایجاد می‌کند، مثلا افلاطون در کتاب جمهور، از کشتی حکومت سخن به میان می‌آورد و دقیقا با توسل به همین استعاره، حاکم و ناخدای کشتی را در هم ادغام می‌کند و دولت مطلوب خود را برمبنای این استعاره در ذهن مخاطبان خود به‌اصطلاح «جامی‌اندازد.» در روزگار مدرن و در نظریه‌های گوناگون دولت، این استعاره‌ها تنوع و تکثر پیدا می‌کنند. چه‌بسا دولتی، جامعه را به هتل تشبیه کند و در این‌صورت دولتمردان و تصمیم‌گیران اقدامات قوه‌مجریه را به صورت «هتلداری خوب» جلوه می‌دهند. دولت‌ها استعاره‌های بسیاری را می‌پذیرند. با جست‌وجوی ساده‌ای در فضای مجازی درمی‌یابیم از «آشپزخانه» تا «باغچه»، دامنه استعاره‌های دولت تغییر می‌کند.

از آنجا که شکل و ساختار دولت در جمهوری‌اسلامی ایران پس از بازنگری قانون‌اساسی- و حذف نخست‌وزیری- مبتنی‌بر رای مستقیم شهروندان است، دولت‌ها نیز در قبال توضیح سیاست‌های اجرایی خود، به زبانی استعاری توسل می‌جویند. ظرف دودهه گذشته، دولت‌های ایران بنا بر شرایط داخلی و خارجی، استعاره‌های سیاسی خود را برگزیده‌اند. در مقطع تاریخی خاصی، ضرورت بازسازی کشور در دولت هاشمی چنین اقتضا می‌کرد که دولت به‌صورت «پیمانکاری بزرگ» جلوه کند. در نتیجه بنا بر فرضی که گفتیم، نسبت جزء و کل میان وزارتخانه‌ای خاص و ریاست‌جمهوری- به منزله ذی یک کل منسجم- جا عوض ‌کردند و همه دولت در عین‌یکپارچگی خود، به شکل وزارت اقتصادی و دارایی توسعه‌یافته‌ای درآمد که در مقصد نهایی با بهبود وضع معیشتی شهروندان، ماموریتش خاتمه‌یافته تلقی می‌شد.

در دولت اصلاحات، دولت بیشتر از هرزمان استعاری‌ شد و به شکل وزارت فرهنگ‌وارشادی وسعت‌یافته درآمد. بر این منوال، دولت احمدی‌نژاد وزارت کشوری بسط‌یافته بود که با نگاهی امنیتی در سطح داخل و بین‌الملل به مدت هشت‌سال، اقدامات و تصمیمات خود را توجیه‌پذیر می‌کرد. از وصف دولت‌های پیشین که بگذریم، بحث بر سر این است که دولت روحانی، چه استعاره‌ای را برای توجیه‌پذیری سیاست‌های خود برگزیده است؟ پیش از این، لازم به توضیح است که استعاره‌های دولت، اموری دلبخواهی، حسی یا زیبایی‌شناختی نیستند. این استعاره‌ها در حدفاصل وعده‌های دولت و شرایط واقعی جامعه سر بر می‌کنند. به عکس آن دسته از تحلیلگرانی که به سابقه فعالیت‌های امنیتی روحانی و تنی چند از وزرای کابینه‌اش اهمیت ویژه‌ای می‌دهند، چنین که برمی‌آید، دولت روحانی عملکردی شبیه به «بیمارستانی بزرگ» خواهد داشت. این دولت با شکلی از زیست- سیاست مواجه است؛ سیاستی که با خود مفهوم حیات سروکار دارد، نه بهبود حیات؛ دولتی است که نمی‌تواند مظاهر بی‌نظمی را به نظم تبدیل کند، بلکه صرفا بی‌نظمی‌ها را کنترل می‌کند و به همین منوال نمی‌تواند تورم را مهار کند، بلکه درصدد است تا همزمان، مظاهر بی‌نظمی تورم و رکود را کنترل کند.

به عبارتی این دولت وارث مشکلات لاینحل دولت پیشین است. اما برای حل این مشکلات مجموع همه امکانات دولت بسیار ناچیز است. بنابراین دولت روحانی، هم در رهیافت‌ها و هم در چالش‌هایش در دوساحت زیست- محیطی و بهداشتی- پزشکی معنا پیدا می‌کند. بی‌دلیل نیست که قاضی‌زاده هاشمی، وزیر بهداشت موفق‌ترین وزیر دولت روحانی است و ملموس‌ترین دستاوردهای دولت هم کاهش قیمت دارو و مهم‌ترین وعده دولت هم ساماندهی وضع بهداشت و درمان است؛ دولتی که می‌کوشد با مشکلات راهی همچون رفتار پزشک با بیماری‌ها را در پیش بگیرد. مشکلات را تشخیص دهد و با اتکا به تشخیص‌هایش درمان‌های مناسبی را تجویز و با مسایل نیز مثل یک‌درمانگر برخورد کند. در گفتمان پزشکی بین علت‌ها و علایم اختلاف شدیدی وجود دارد. روحانی نیز با علت‌ها و علایم سروکار دارد فراموش نکنیم که در گفتار استعاری طبیب با بیمار، علایم بیماری لزوما مترادف با علل بیماری نیست. علاوه‌بر این به اقتضای رنج بیمار، طبیب ناچار است که هم درد را تشخیص دهد و هم درصدد درمان قطعی برآید.

جغرافياي تروريسم و مسووليت دولت‌ها

جاويد قربان‌اوغلودر روزنامه اعتماد آورد:روزنامه اعتماد؛۲۰ دی

حادثه هولناك پاريس بار ديگر چهره كريه و خطر تروريسم را در مقابل ديدگان جهانيان قرار داد. اين حادثه نشان داد تروريسم مرز و جغرافيايي را به رسميت نمي‌شناسد و تروريسم‌ها به سهولت قادر به شكستن حصارهاي به ظاهر امن كشورها حتي در قلب اروپا هستند و هيچ كشوري در برابر اين خطر مصونيت ندارد. غربي‌ها تصور نكنند اين پديده مختص جهان سوم، خاورميانه و كشورهاي عقب‌افتاده است.مضحك است كه يكي از مسوولان فرانسوي در اعتراض به وقوع اين حادثه در فرانسه اين كشور را به خاورميانه تشبيه كرده است. گو اينكه مرگ خوب است ولي فقط براي همسايه. براساس شواهد مسلم بهانه تروريست‌ها در به خاك و خون كشيدن مديرمسوول و كاركنان مجله شارلي ابدو توهين اين نشريه به رهبر داعش و درج كاريكاتوري از او بود. ولي تلاش‌هايي صورت گرفته تا اين اقدام را انتقامجويي مسلمانان از توهين سه سال قبل اين مجله به پيامبر اسلام(ص) جلوه دهند. فارغ از بهانه تروريست‌ها اين اقدام با هر انگيزه‌يي كه صورت گرفته باشد محكوم است و هيچ‌كس نمي‌تواند اين قتل‌عام را توجيه كند.

در نهايت تاسف اين حادثه مقارن با ميلاد رسول رحمت صورت گرفت، پيامبري كه سمبل عفو و گذشت و رحمـ[‌اللعالمين است؛ پيامبري كه در بعد سياسي پس از فتح مكه، ابوسفيان نماد شرك را بخشيد و خانه او را پناهگاه شكست‌خوردگان قرار داد و در بعد شخصي براي كسي كه به وقيحانه‌ترين شكل ممكن به او توهين مي‌كرد، دعا كرد.از اين منظر بايد چهره رحماني دين مبين اسلام را بري از اين حادثه و تروريسم در شكل  گسترده آن و كشتن انسان‌هاي بي‌گناه دانست؛ ديني كه به توصيه آن حتي در مقابل گناهكاران نيز هيچ‌كس حق ندارد خود هم قاضي و هم مجري حكم باشد. واقعه تروريستي پاريس اما نشان داد كه دولت‌ها فارغ از جغرافياي سياسي و ميزان توسعه‌يافتگي و دسته‌بندي‌هاي جهان اول و دوم و سوم در مقابل خطري كه جهان را تهديد مي‌كنند مسووليت دارند.اول اينكه آزادي‌بيان و انديشه و آزادي در مفهوم گسترده آن نمي‌تواند و نبايد بهانه‌يي براي توجيه توهين به اعتقادات، فرهنگ و رسوم ديگر اديان، قوميت‌ها و كشورها باشد.

دولت‌هاي پيشرفته جهان همچنان كه براي امنيت كشورشان و مقابله با حوادث تروريستي هزينه مي‌كنند بايد حد يقفي براي آنارشيسمي كه به اسم آزادي خود را براي توهين ولو به كتاب مقدس يا نماد ٥/١ ميليارد مسلمان يا ديگر اديان مبسوط‌اليد مي‌داند، قرار دهند. دوم اينكه جهان بايد استانداردهاي دوگانه در مقابله با تروريسم را كنار بگذارد. نمي‌توان در يكجا تروريست‌ها را با پول و اسلحه و آموزش تجهيز كرد تا آنان مرتكب فجيع‌ترين جنايت‌ها در سوريه، لبنان، عراق، افغانستان و... شوند و سپس اين كشورها نسبت به صدها و هزاران مسلمان بيگناه قرباني تروريست‌هايي كه از جانب آنان (كشورهاي پيشرفته) تسليح مي‌شوند بي‌تفاوت بمانند ولي براي كشته شدن يك يا چند نفر از افراد كشور خود فرياد برآورند و زمين و زمان را به هم بدوزند.رييس‌جمهور ايران در اجلاس سال گذشته سازمان ملل متحد ايده جهان عاري از خشونت و افراطي‌گري را مطرح كرد.استقبال جهان از اين ايده نمايانگر نياز عاجل به نهادينه كردن آن و تشكيل ائتلافي جهاني براي مقابله با تروريست در همه اشكال آن است.اقدام غرب به رهبري امريكا در تشكيل ائتلاف براي مقابله با داعش در بهترين شكل آن برداشتي گزينشي براساس منافع يك يا چند كشور در مقابله با خطر تروريسم است. جهان امروز نيازمند عزم جدي و مسووليتي همگاني از سوي كشورهاي عضو ملل متحد براي تشكيل ائتلافي عليه تروريست و خشونت و افراطي‌گري در همه اشكال آن و فارغ از تقسيم‌بندي جغرافيايي جهان به كشورهاي توسعه‌يافته خاورميانه يا جهان سوم است.

سرطان پترو دلار

محمد صرفی در روزنامه كيهان نوشت:روزنامه کیهان؛۲۰ دی

11 سپتامبر سال 2014 (4 ماه پیش) پادشاه عربستان در کاخ خود در ساحل دریای سرخ میزبان وزیر امور خارجه آمریکا بود. اگرچه جزئیات چندانی از محتوای این نشست منتشر نشد اما برخی منابع خبری اعلام کردند توافقاتی خاص میان واشنگتن و ریاض انجام شد. این نشست در حالی برگزار شد که آمریکا با دو مسئله مهم دست به گریبان بود. جمهوری اسلامی و فعالیت‌های هسته‌ای و روسیه و بحران اوکراین.

چندین دور مذاکرات هسته‌ای در حالی برگزار شده بود که جمهوری اسلامی همچنان بر خطوط قرمز خود پافشاری می‌کرد و حاضر به پذیرش شروط تحمیلی و زیاده خواهانه آمریکایی‌ها نبود و دورنمای روشنی هم برای واشنگتن در این زمینه وجود نداشت.  روس‌ها نیز در بحران اوکراین، هژمونی آمریکا را عملاً به چالش کشیده، کریمه را بازپس گرفته و جنگ سرد جدید را کلید زده بودند.

رفتار آمریکا در برابر این دو موضوع از الگویی یکسان پیروی می‌کند. ابتدا مقداری سخنرانی و تهدید به مداخله نظامی و تحرکاتی ایذایی در این زمینه و سپس حرکت به سوی تحریم و فشار اقتصادی برای امتیاز گیری و به عقب راندن حریف. هیچیک از این دو حرکت آمریکایی‌ها در این موارد به نتیجه دلخواه نرسیده بود. نه روس‌ها از کریمه و منافع خود در اوکراین چشم پوشی کردند و نه جمهوری اسلامی حاضر شد به توافق دلخواه کاخ سفید تن دهد. تکلیف تهدیدهای نظامی هم که از آغاز مشخص بود؛ بلوف‌های گزاف و طبل‌های توخالی!

ایران و روسیه یک ضعف مشترک دارند؛ اقتصادشان زیادی وابسته به نفت است. پس برای آمریکایی‌ها چه کسی بهتر از رفقای سعودی؟ در نشست 11 سپتامبر، ریاض تضمین داد که جهان را در نفت ارزان قیمت غرق خواهد کرد. البته سعودی‌ها قولی هم از واشنگتن گرفتند؛ «اسد باید برود.»

البته سقوط قیمت نفت، پیش از اینها آغاز شده بود و نشست جان کری و ملک عبدالله را نمی‌توان سرآغاز این ماجرا دانست. شاید دقیق‌تر آن باشد که این نشست را در راستای هماهنگی جزئیات طرح جنگ با ایران و روسیه با سلاح «پترودلار» یا همان دلارهای نفتی (پس از جنگ جهانی دوم دلار آمریکا به دلیل داشتن بیشترین ذخیره طلا در این کشور، تبدیل به ارز جهانی شد. در سال 1973 تجارت نفت جایگزین پشتوانه طلا شده و پترودلار بر اقتصاد دنیا حاکم شد.) ارزیابی کرد. فارن پالیسی اخیراً در گزارشی به جلسه ترکی فیصل -رئیس سابق دستگاه امنیتی عربستان- با مقامات بلندپایه انگلیسی و آمریکایی در یک پایگاه عملیاتی سازمان کشورهای آتلانتیک شمالی (ناتو) اشاره کرده است. فیصل در این نشست از افزایش نفوذ جمهوری اسلامی در پی انقلاب‌های عربی ابراز نگرانی کرده و می‌گوید: «اقتصاد ایران با کاهش سود ناشی از درآمدهای نفتی به شدت با مشکل مواجه می‌شود؛ اقدامی که سعودی‌ها قادر به انجام آن هستند.»

گذشت زمان بیش از پیش نشان داد که کاهش قیمت نفت به هیچ عنوان بر مبنای عرضه و تقاضا و نوسانات مرسوم بازار نفت نیست و انگیزه‌های سیاسی است که قیمت بشکه‌های نفت را تعیین می‌کند. تا جایی که وزیر نفت عربستان رسماً اعلام کرد جهان باید با نفت 100 دلاری خداحافظی کند و قیمت باز هم کاهش خواهد یافت.

پوتین وضعیت فعلی را توطئه‌ای سیاسی با ابزار اقتصادی علیه مسکو و تهران عنوان کرده و واکنش کرملین به این توطئه نزدیکی بیشتر به چین بوده است. روسای جمهور دو کشور در کمتر از دو سال، 9 بار با یکدیگر ملاقات داشته‌اند. بانک‌های مرکزی چین و روسیه قراردادی سه ساله به ارزش 150 میلیارد یوآن امضا کرده‌اند. دو کشور حذف دلار از مبادلات خود را در دستور کار قرار داده و شرکت گازپروم روسیه یک قرارداد گازی معادل 400 میلیارد دلار با چین منعقد کرده است. اما مهم‌تر از این همکاری‌های اقتصادی، وضعیت فعلی این امکان را در اختیار پکن قرار داده تا به پیشرفته‌ترین تسلیحات روسی نیز دست یابد. موشک‌های S400 ، جنگنده‌های سوخو 35 و زیردریایی آمور 1650 از جمله این تسلیحات هستند که به زودی چین دریافت خواهد کرد. یکی از رسانه‌های غربی اخیراً در پیش بینی سال 2015 نوشته بود؛ پوتین در این سال به دلیل فشارهای اقتصادی و نارضایتی عمومی مجبور به استعفا خواهد شد. ارزیابی خود غربی‌ها نشان می‌دهد، تحولات اخیر نه تنها منجر به کاهش محبوبیت وی نشده بلکه حمایت ملی از پوتین افزایش نیز یافته است.

اما موضوع درباره جمهوری اسلامی چگونه است؟ آمریکایی‌ها به خوبی می‌دانند که کفگیر تحریم به ته دیگ خورده و بیش از این نمی‌توانند روی آن مانور دهند. واشنگتن پس از توافق موقت ژنو، ده‌ها شرکت و فرد ایرانی را مورد تحریم قرار داده است. واکنش ضعیف و نمایشی دستگاه دیپلماسی در برابر این تحریم‌ها ناشی از ضعف‌های آشکار توافق ژنو است. اما تحریم افراد و شرکت‌ها با تحریم‌های فراگیر متفاوت است. واشنگتن عملاً قادر و مایل به تحریم‌های جدید نیست. چرا که به خوبی می‌داند تحریم جدید یعنی پایان توافق ژنو و خروج از اتاق مذاکره. در چنین حالتی تحریم‌های پیشین نیز عملاً به سوی فروپاشی خواهد رفت چرا که دنیا آمریکا را مسئول این بن بست خواهد دانست. شاید واشنگتن بتواند کشورهای کوچک و ضعیف را با تهدید و تحریم از همکاری اقتصادی با ایران منع کند اما آیا این چماق در برابر چین که برای نخستین بار بر سکوی نخست اقتصاد دنیا ایستاده نیز کارایی دارد؟ هرگز. اینجاست که آمریکایی‌ها سعی دارند بدون پذیرش مسئولیت رسمی، از کارت نفت ارزان قیمت برای فشار به ایران استفاده کنند. نشریه آمریکایی هیل در این مورد می‌نویسد؛ زیبایی این نوع از فشار این است که نمی‌تواند اقدامی حاکی از نیت بد آمریکا تلقی شود!

اوایل آذر ماه -زمانی که مشخص شد جمهوری اسلامی حاضر به تسلیم شدن در برابر زیاده خواهی واشنگتن نیست- موسسه بروکینگز نشستی را با حضور برخی از تحلیل‌گران پرسابقه و تصمیم‌ساز در مورد موضوع هسته‌ای ایران برگزار کرد. در این نشست مجری از گری سیمور می‌پرسد؛ آیت‌الله خامنه‌ای حاضر به عقب نشینی از خطوط قرمز هسته‌ای نیست. چه باید کرد؟ سیمور - هماهنگ‌کننده سابق کاخ سفید در امور کنترل تسلیحات و تسلیحات کشتار جمعی در فاصله سالهای 2009 تا 2013- در پاسخ تاکید می‌کند مذاکره کنندگان آمریکایی نباید پیشنهاد جدیدی به ایران بدهند و بلافاصله می‌افزاید؛ « ما نیازمند آن هستیم که با همپیمانان خود گفت‌وگو کنیم یعنی هم با مصرف‌کنندگان و هم با تولیدکنندگان نفت درباره آماده بودن برای ضرورت احتمال شکست طرح اقدام مشترک، مشورت کنیم. ما از این همپیمانان مصرف‌کننده نفت مثل ژاپن، کره و هند می‌خواهیم که همچنان به تلاش‌های قدیمی خود برای کاهش خرید نفت از ایران ادامه دهند. ما از تولید کنندگان نفت مثل عربستان سعودی و اماراتی‌ها می‌خواهیم که تولید بالای نفت را حفظ کنند. ایرانی‌ها البته می‌دانند که ما درحال آماده کردن این توافق هستیم. شاید این مسئله آنها را متقاعد کند که باید امتیاز بدهند.»!

اگر به توصیه و هشدارهای دو دهه پیش رهبر معظم انقلاب درباره نفت و ارتباط آن با مسائل سیاسی توجه می‌شد، بدون شک آمریکایی‌ها امروز به بشکه‌های نفتی به عنوان ابزاری برای سد راه پیشرفت کشورمان نگاه نمی‌کردند. رهبر معظم انقلاب 13 اردیبهشت سال 1373 با اشاره به تبدیل شدن نفت به اهرمی سیاسی در دست غارتگران بین‌المللی و همراهی برخی کشورهای وابسته و خائن در این بازی، فرموده بودند؛ «آرزوی واقعی من- که البته ممکن است به این زودیها قابل تحقّق نباشد- این است که ما درِ چاههای نفت را ببندیم و اقتصاد خود را براساس کالاها و محصولات غیرنفتی بنیاد نهیم. یعنی فرض کنیم این کشور، کالایی به نام نفت ندارد...روزی باید این کار بشود و آن روز، روزی است که ملت ایران بدون اینکه سرمایه‏های خود را مفت و مجّانی به دست کسانی بدهد که با کمال خباثت از ثروت ملی کشورها استفاده می‏کنند، با تکیه بر امکانات ذاتی، روی پای خودش بایستد.»

دو دهه از این هشدار راهبردی گذشت. دولت‌های مختلف، هر کدام با تابلویی آمدند و رفتند. رهبر معظم انقلاب تقریباً هر سال این هشدار را تکرار کردند و در سخنرانی اول فروردین سال گذشته فرمودند؛ «من هفده هجده سال قبل به دولتی که در آن زمان سر کار بود و به مسئولان گفتم کاری کنید که ما هر وقت اراده کردیم، بتوانیم درِ چاههای نفت را ببندیم. آقایانِ به قول خودشان «تکنوکرات» لبخند انکار زدند که مگر می‌شود؟! بله، می‌شود؛ باید دنبال کرد، باید اقدام کرد، باید برنامه‌ریزی کرد. وقتی برنامه‌ اقتصادی یک کشور به یک نقطه‌ خاص متصل و وابسته باشد، دشمنان روی آن نقطه خاص تمرکز پیدا می‌کنند.» جالب آنکه ایشان در بیانات چهارشنبه هفته گذشته خود نیز بار دیگر به این موضوع اشاره کردند.

توقع گذشتن بودجه از نفت 140 دلاری زیادی خوش بینانه است. اما شرایط فعلی را می‌توان مناسبت‌ترین زمان برای خلاصی از شبح پترودلار دانست. این روزها زمزمه‌هایی ضعیف از مجلس برای جراحی بودجه و بیرون کشیدن آن از چاه نفت شنیده می‌شود اما ناگفته پیداست که این حرکت تاریخی بیش از همه نیاز به عزم و همت دولت دارد چرا که اقتصاد نفتی یک بیماری دولتی است و البته منحصر به دولت کنونی هم نیست. شاید مشکل اینجاست که در این مورد خاص بیمار و جراح یکی هستند. آیا دولت یازدهم نام خود را به عنوان جراح سرطان پترودلار در تاریخ سیاسی-اقتصادی ایران ماندگار خواهد کرد؟ یک بار جراحی و تحمل درد و خونریزی بهتر از درد مزمن توده سرطانی است. البته بستگی به شجاعت بیمار هم دارد!

فروش استقلال براي رفع تحريم

روزنامه رسالت در سروزنامه رسالت؛۲۰ دیتون سرمقاله خود نوشت:

هزينه و فايده كردن، نه تنها يكي از بديهيات و اصول اوليه در علم اقتصاد، بلكه در تمامي امور زندگي است و هر فردي هنگام اتخاذ تصميم در زندگي، نخستين و مهم‌ترين معامله‌اي كه به ذهنش خطور مي‌كند همين مقايسه است كه چه چيزي هزينه مي‌كند و چه چيزي به دست مي‌آورد.

علم‌الهدي به بازخواني جريان اصولگرايي پرداخت و توضيح داد: در گذشته جامعه روحانيت و جامعه مدرسين در رأس قرار داشتند و نخبگان براساس تجربه تصميم‌گيري مي‌کردند و در ادامه نيز نيروهاي متدين در ميدان حرکت به عنوان پيرو و پياده‌نظام عمل مي‌کردند که در نهايت اصولگرايي فاتح مي‌شد.عضو مجلس خبرگان رهبري ادامه داد: اين مربوط به اصولگرايي است و در 35 سال گذشته آن پياده‌نظام‌ها پيرو بودند اما امروز خودشان بزرگان قوم شده‌اند و نمي‌توان گفت بايد امروز هم پياده‌نظام باشيد و هرچه ما مي‌گوييم قبول کنيد چرا که بايد بپذيريم اينها بزرگ شده‌اند در محيط آکادميک و روحانيت صاحب انديشه هستند لذا بايد در تصميم‌گيري‌ها سهيم شوند.وي در ادامه به تشريح عنصر سوم همگرايي اصولگرايان اشاره کرد و اظهار داشت: عنصر سوم ماهيت وحدت تکليف‌محوري است؛ تفاوت اصولگرايي با جريانات لائيک در همين تکليف‌محوري است و اصولگرايي به دنبال قدرت و وکالت نبوده و نيست و تا پاي جان از حاکميت اهل بيت که در انقلاب اسلامي متجلي است، حمايت مي‌کند.علم‌الهدي با تأکيد براينکه در پاي ولايت اگر تکه‌تکه هم شويم بايد اين پرچم را جهاني کنيم و اين نقطه آخر است، افزود: با تکليف‌محوري وحدت تضمين مي‌شود.علم‌الهدي در حاشيه همايش همگرايي اصولگرايان در جمع خبرنگاران و در پاسخ به سئوال خبرنگار فارس در خصوص تلاش جريان نفوذي جهت حاشيه‌سازي براي دولت اظهارداشت: برخي افراد که در فتنه 88 دچار مرگ سياسي شدند اين دولت را براي تجديد حيات سياسي خود ابزار کرده‌اند.وي تاکيد کرد: شخص رئيس دولت و دولتمردان بايد روي اين مسئله فکر کنند و گُرده خود را زير قدم‌هاي اين جريان‌ها ندهند.

حدادعادل:اصولگرايان با درک شرايط تصميم مي گيرند

رئيس فراکسيون اصولگرايان مجلس نيز در اين همايش با تأکيد بر اينکه ما بايد به استقلال کشور در همه دوره‌ها بينديشيم، تصريح کرد: براي اين استقلال يک روز در جبهه‌ها و در مقابل صدام بعثي در حال دفاع بايد بود و يک روز هم اصرار بر سر حقوق حقه ملت ايران در استفاده از انرژي هسته‌اي و داشتن سانتريفيوژ؛ اين استقلال بايد همواره محفوظ بماند.

وي ادامه داد: رهبري تأکيد دارد که اگر در جمهوري اسلامي ذره‌اي عقب‌نشيني براي مخالفت با استکبار وجود داشته باشد استکبار به هيچ عقب‌نشيني قانع نخواهد شد بنابراين همه بدانيم که انقلاب تمام نشده است بلکه استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي يک امر دائمي است و داراي درجات است و ما بايد براي رسيدن به درجات بالاتر تلاش کنيم.

ملت ايران هم از روزي كه درميدان مبارزه با رژيم پهلوي گام نهاد، پياپي و در مواجهه با سختي‌ها و مشكلات، بر همين اساس راه عزت خود را انتخاب و پيشرفت كرد تا بدانجا رسيد كه امروز به عنوان قدرت تعيين كننده منطقه، دوستان و همراهان فراوان يافته است و در عرصه بين‌المللي نيز سر آن دارد كه هندسه كنوني قدرت را در جهان برهم زند و در معادلات آينده سهمي تاثيرگذار به خود اختصاص دهد.

روشن است كه براي دستيابي به اين جايگاه غرورآفرين، مردم ايران رنج‌ها و مرارت‌ها كشيده‌اند و براي برداشته شدن هر يك از بندهاي اسارت و هر مرحله خروج از سيطره استكبار جهاني، هزينه‌اي سنگين پرداخته‌اند و اين همه را با اين باور تحمل كرده‌اند كه فايده‌اي عظيم نصيب‌شان شده است و مي‌شود. تهديدها، زندان‌ها، شكنجه‌ها، تبعيدها، شهادت عزيزترين فرزندان اين مرز و بوم، همه و همه هزينه گرانبهايي است كه ملت ايران پرداخته است تا به آرمان خويش يعني استقلال، آزادي و حاكميت جمهوري اسلامي دست يابد.

البته دشمن سرخورده، همچنان براي سيطره مجدد كمين كرده است و هيچ فرصتي را براي گرفتن استقلال ملت ايران از دست نمي‌دهد و اگر ديروز با تجاوز نظامي، نتوانست به مقصود خويش برسد، امروز با ترفندهاي فرهنگي، سياسي، اقتصادي، همچنان انديشه شوم خود را دنبال مي‌كند و اين روزها با تشديد تحريم اقتصادي، تصور مي‌كند خواهد توانست ملت ايران را وادار به تمكين در برابر نظام سلطه جهاني نمايد و مجبور كند تا گام به گام از آرمان‌هاي انقلاب خويش دست بردارد و به عنوان يكي از رعاياي دهكده جهاني در برابر كدخدايي آمريكا تسليم شود. تفسير ساده اين معادله يعني هزينه كردن استقلال ملت ايران، در مقابل دريافت رفع تحريم به عنوان فايده، البته به شرط آنكه بتوان به تعهد دشمن اعتماد كرد! و پرواضح است كه اگر صورت مسئله با همين شفافيت براي افكار عمومي مطرح شود، غيرت ملي و ديني ايرانيان و بلكه هيچ ملتي حاضر به پذيرش اين معامله خفت بار نخواهد شد. اينكه آمريكا در موقعيت استكباري كنوني، اين چنين از موضع تكبر و توهم با ملت ايران برخورد كند، جاي شگفتي نيست چرا كه تكبر زايل كننده عقل است وگرنه عاقل كسي است كه از تجربيات زورآزمايي با ايران و از جمله شكست در عراق، سوريه، لبنان و فلسطين پند بگيرد اما جاي شگفتي از موضع‌گيري كساني است كه ساده‌انديشانه، فريب دشمن را مي‌خورند و در قالب تعابير فريبنده و از زبان دوست، كلام دشمن را رواج مي‌دهند.

غالبا اساس تفكرات اين‌گونه افراد آن است كه به دليل مرعوب شدن در برابر دشمن، نه به خود اعتماد دارند و نه به قدرت ملت و نه با اعجاز و وعده خداوند كه پيروزي مومنان را تضمين فرموده است و به همين سبب به راهبرد:

«تكيه بر نيروهاي داخلي براي گرفتن حربه تحريم از دشمن»

اعتماد ندارند و صرفا راهكارهايي را مي‌پذيرند كه متكي بر جلب نظر كدخداي مستكبر جهان باشد و به دليل همين ضعف روحيه و خود باختگي در برابربيگانه است كه به دستاوردهاي ملت ايران هم با ديده‌ ترديد مي‌نگرند و به نهادهاي انقلابي، گوشه و كنايه مي‌زنند و گاه با جملات استهزاآميز از افتخاراتي نظير فناوري هسته‌اي و صنايع موشكي ياد مي‌كنند و هنگام نام بردن از اين سرمايه‌هاي ملي كه همانند دستاوردهاي دفاع مقدس، نوعي تقدس يافته و حاصل خون عزيزترين شهداي كشور است و نقش راهبردي و بازدارنده آن آمريكا و اسرائيل را نگران ساخته است، واژه‌هايي سخيف به كار مي‌گيرند.

همچنين اين سياست پيشگان ناباور اين چنين مي‌پندارند يا چنين وانمود مي‌كنند كه نوعي تعارض بين آرمان‌هاي ملت ايران و حل مشكلات روزمره آنان از جمله مسائل اقتصادي و معيشتي وجود دارد البته با زباني خيرخواهانه! نظير وانمود كردن تقابل بين چرخ سانتريفيوژ و چرخ زندگي مردم يا تعارض نشان دادن بين ارتقاي معنويت مردم و سطح معيشت آنان!

پيام اين تحليل و تعارض نمايي آن است كه مردم قدري از معنويات خود دست بردارند و تا اندازه‌اي هم دستاوردهاي فناوري هسته‌اي خويش را به فراموشي بسپارند تا شايد نظام سلطه جهاني عنايتي بكند. به تعبير حافظ:

گر مي‌فروش حاجت رندان روا كند

ايزد گنه ببخشد و دفع بلا كند!

نمونه ديگر، وانمود كردن وجود تعارض بين حل مشكلات اقتصادي با سياست خارجي است و كليد حل مشكلات اقتصادي را در حل مسائل سياست خارجي دانستن، بدون آنكه روشن كنند ملت ايران از كدام يك از اصول سياست‌ خارجي خود و چرا بايد عقب‌نشيني كند و چه تضميني وجود دارد كه در صورت عقب‌نشيني، آمريكا به تعهدات خود عمل خواهد كرد؟ حال آنكه

هم اكنون مقامات آمريكا به صراحت و با وقاحت اعلام مي‌كنند كه حتي در صورت عقب‌نشيني ايران از مسائل هسته‌اي، تحريم‌ها برداشته نخواهد شد.

برخي ديگر از اصحاب اين تفكر هم بي‌آنكه صريحا اعلام كنند كه از اصول انقلاب دست كشيده‌اند در قالب دلسوزي براي مردم مي‌گويند انقلاب اسلامي، حادثه‌اي بوده كه در گذشته اتفاق افتاده است و بايد پرونده آن بسته شود و مردم به جمهوري اسلامي راي داده‌اند نه به انقلاب اسلامي.

صاحبان اين تفكر وابسته، هنگامي كه در عمل مشاهده مي‌كنند ديدگاه‌هاي آنان به دليل ناهمگوني با ساختار نظام اسلامي، قابليت تحقق و اجرا ندارد و نمي‌توانند مراجع عالي و قانوني را وادار به عقب‌نشيني از اصول انقلاب و فروش بخشي از سرمايه استقلال ملي، كنند، به شيوه‌هاي ساختارشكنانه متوسل مي‌شوند به گمان آنكه با كشانيدن مسئله به مردم كوچه و بازار و ايجاد ترديد و ابهام و دو دستگي در جامعه، بستري براي كمرنگ شدن آرمان‌ها و چرخش از اصول انقلاب فراهم آورند و در هر صورت با دامن زدن به تنش‌هاي سياسي در جامعه، صورت مسئله اصلي يعني حل مشكلات اقتصادي مردم تحت‌الشعاع قرار گيرد.

اما تجربه‌هاي متعدد گذشته نشان داده است كه صبوري ملت ايران را نبايد به معناي عقب‌نشيني از آرمان‌ها تصور كرد بلكه در موقعيت مناسب و با بصيرت كامل و قاطعيت از راه امام خميني (ره) و مقام معظم رهبري و اصول انقلاب اسلامي و دستاوردهاي شهيدان دفاع خواهد كرد و بيگانه را مايوس و دلبستگان به بيگانه را منزوي خواهد ساخت.

کد خبر 283637

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha