برنامهريزي از جمله مفاهيم مهم اقتصادي است كه مكاتب مختلـف رويكردهـاي متفـاوتي نـسبت بـه آن داشـتهانـد. كلاسيكها به عنوان اولين مكتب اقتصادي، با اعتقاد به وجود دست نامرئي در اقتـصاد، لزومي بـه دخالـت دولـت در اقتصاد نميديدند.
در نتيجه، برنامهريزي در مكتب كلاسيك جايي نداشت. پس از جنگ جهاني اول و بـه دنبـال آن بحران بزرگ اقتصادي در سالهاي 1932- 1929 كه ركود و بيكاري بر اقتصاد جهـان سـايه افكنـده بـود، دولـتهـا درصدد بازگرداندن رونق به اقتصاد بودند.
در اين راستا مديريت كوتاهمدت اقتصاد شكل گرفت، اما پس از مدتي نياز به تجهيز تمامي منابع موجود، هماهنگي ميان وظايف، تعيين اهداف، افقها و آينده كشور، سبب شد كه گرايش عمـومي تمامي كشورهاي جهان در دهه 1950 به سمت برنامهريزي معطوف شود.
با اين حال، به تبع حاكميت شرايط مختلـف در اقتصادهاي جهان، برنامهريزي در هر كشور از نظر حوزههاي مورد تاكيـد و نحـوه اجـرا متفـاوت بـوده اسـت و نتـايج متفاوتي را نيز در بر داشته است.
برنامهريزي اقتصادي در هر يك از مقاطع تاريخي، متضمن اتخاذ تصميمات عمده بر اساس اصول نظام اقتصادي حاكم، جدا از مباني عقيدتي و ارزشي، براي پاسخ به چهار سوال اساسي هر جامعه بوده است: چه توليد كنيم، چقدر توليد كنيم، چگونه توليد كنيم، براي كي توليد كنيم.
در پاسخ به اين سوالات است كه اساس برنامهريزي شكل ميگيرد. تجربيات برنامهريزي در جهان نشان ميدهد كه اصول معيني بايد در تدوين برنامه رعايت شود:
بايد آگاهانه و حسابشده در جهت يك هدف معين باشد.
براي انجام آن بايد تنها يك تشكيلات منسجم وجود داشته باشد و آن تشكيلات بهتنهايي مسئوليت برنامهريزي و هماهنگي بين فعاليتهاي مختلف را به عهده داشته باشد.
برنامهريزي بايد تمام بخشهاي اقتصاد را پوشش دهد و نبايد جزئي باشد و فقط به برخي از بخشها بپردازد.منابع محدود را بايد به گونهاي بين مصارف مختلف توزيع کند كه شرط تامين حداكثر رفاه اجتماعي رعايت شود.برنامهريزي نبايد تنها به مفهوم برنامهريزي توليد باشد بلكه بايد توزيع را هم در نظر داشته باشد.
منبع: همشهري اقتصاد
نظر شما