گفتوگو با سی دقیقهای تاخیر آغاز میشود و با سی دقیقه تأخیر هم به انتها میرسد. او آراسته و آرام به همه سؤالات پاسخ میدهد و آن قدر لبخند میزند که عکاس قدیمی روزنامه میگوید: تا حالا این همه عکس خندان پورمحمدی نگرفته بودم.
وزیر 46 ساله کشور، متولد قم است. نامش در نیمه اول دهه هفتاد بیشتر به عنوان جانشین وزیر اطلاعات شنیده میشد و تا دو روز قبل از معرفی به مجلس (در مرداد84) هم، وزیر اطلاعات دولت نهم بود. استاد سختگیر دانشگاه امام صادق(ع) است، اما خودش تأکید دارد: «نمره که خوب میدادیم».
او ترمی است که نتوانسته برای تدریس به دانشگاه برود. مصاحبه که تمام میشود، میگوید که اگر خبرنگار بعدی بیاید، باید راجع به آینده سؤال بپرسد، چرا که در این گفتوگو به همه سؤالات درباره عملکرد یک ساله وزارتخانهاش پاسخ داده است.
اگر پارسال همین موقع با توجه به این تجربه پرفراز و نشیب یکساله، به شما پیشنهاد پذیرفتن وزارت کشور میشد، این سمت را قبول میکردید؟
واقعیت آن چیزی بود که اتفاق افتاد. اگر در شرایط مشابه هم قرار بگیریم، تبعاً همان اتفاق میافتد.
یعنی چه؟
سال گذشته به من پیشنهاد وزارت کشور شد و من قبول کردم. دوره مشابه با همان شرایط و وضعیت پیش بیاید، همان اتفاق میافتد.
حجم حرفهایی که درباره شما در مجلس زده میشد نسبت به دیگر وزرا خیلی زیاد بود، علاوه بر آنکه فرض این بود که شما وزیر اطلاعات شوید، چه اتفاقی در آن روزها افتاد و چرا وزارت اطلاعات را قبول نکردید؟
انتخاب وزارت کشور توسط خود من صورت نگرفت. بله، صحبتهای اولیه با من در رابطه با وزارت اطلاعات بود، اما ظاهراً آقای رئیسجمهور برای وزارت کشور فرد مطلوب خود را پیدا نکرد و دو روز مانده به زمان معرفی وزرا از دفتر ایشان با من تماس گرفتند که من برنامهام برای وزارت کشور را بنویسم و آماده کنم.
البته قبل از آن اجمالاً اشارهای شده بود که خودت را برای وزارت کشور هم آماده کن ولی همانطور که گفتم تا دو روز مانده به معرفی، من برنامه وزارت اطلاعات را آماده کرده بودم.
به گذشته برگردیم. در این یک سال عملکرد خود را مثبت میبینید؟
بهتر از اینکه اتفاق افتاده میتوانستیم کار کنیم، دلیل آن هم این علت است که من آشناییام با این حوزه کمتر بود و قبلاً ورودی به این حوزه نداشتم، نکته دوم اینکه من یک سری امکاناتی را مدنظرم بود و تلقیام این بود که زودتر میتوانم تأمینکنم اما نشد و آنچنان که انتظارم بود نتیجه نگرفتیم.
اما ارزیابی من از دو جهت مثبت است، یکی اینکه در کل اقداماتی که صورت گرفت به طور مطلق حکایت از پیشرفت و تحول دارد. از منظر دیگر در مقایسه با کمبودهایی که داریم و توقع داشتیم جبران بشود، عملکرد باز هم مثبت است و این حکایت از پیشرفت بهتر کار دارد. البته اگر امکانات مدنظر تأمین میشود ما حتماً بهتر نتیجه میگرفتیم.
منظورتان از امکانات لجستیک (پشتیبانی) است یا نیروی انسانی؟
هر دو مورد.
شما در ابتدای پذیرش مسئولیت وزارت کشور گفتید که همه استانداران را عوض نمیکنید، اما حالا اکثر استانداران عوض شدهاند، چرا چنین اتفاقی افتاد؟
البته اگر آن موقع هم عوض نمیکردم تا حالا در روند تغییر قرار میگرفتند. ما گفتیم این طور نیست که تا وارد شویم همه را بیرون بریزیم بلکه این تغییرات یک روند دارد. خیلی از استانداران نمره منفی ندارند و قابل تأملاند و میشود آنها را نگه داشت.
اما بعضیها به دلیل انتظارات و سطح توقعات باید کنار گذاشته شوند. از آنجا که سطح انتظارات مردم بسیار بالا بود و مردم پس از انتخاب گزینه مدنظر خودشان در انتخابات ریاست جمهوری انتظار داشتند که همین نگاه در سطوح مدیریتی اعمال شود با صحبتی که با رئیس جمهور داشتیم قرار شد که تغییر استانداران در یک دوره زمانی اتفاق بیفتد البته این هم باز آن طور که خودمان میخواستیم اتفاق نیفتاد، انتظارات مردمی این فرآیند را کمی تسریع کرد.
در بعضی از موارد هم تعلل احساس میشد مثلاً استاندار کردستان که در یک مرحله قرار شد تثبیت شود اما بعد...
در کردستان تلقی این بود که فعالیتهای استاندار قابل قبول است و میتواند باقی بماند. به خودش هم اعلام کردیم اما جمعی از نمایندگان و فعالان مردمی احساس کردند که دولت بیتوجهی میکند و همانطور که کردستان استانی محروم است یکی از دلایلش همین است که به مدیریتش کاری ندارند. ما دیدیم این موضوع به نقطه منفی تبدیل میشود به همین دلیل باز ناچار شدیم استاندار کردستان را هم عوض کنیم.
اعلام کرده بودید که برای انتخاب استاندار تا حد امکان با نمایندگان مجلس مشورت خواهید کرد و با رضایت آنان فردی را انتخاب میکنید اما در بسیاری از موارد نمایندگان مجلس از عدم مشورت و رضایت در خصوص انتخاب استانداران گله کردند. فکر میکنم در حد زیادی به آنچه که اعلام کرده بودم عمل کردیم.
اما خب، شما ببینید در یک استان که 10، 15 و 20 (یا بیشتر) نماینده دارد، من میتوانم نظر همه آنها را جلب کنم؟
اما در مورد استاندار تهران، یادتان هست که مجمع نمایندگان تهران اعتراض کردند و گفتند که در انتخاب استاندار با نماینده شهریار و ورامین هماهنگ شده ولی با هماهنگی صورت نگرفته است؟
بله، من در مورد استاندار تهران اصلاً با هیچ یک از نمایندگان شهر تهران صحبت نکردم چون تعدادشان زیاد است و از طرفی دیدم که نمایندگان تهران در سطح ملی فعالیت دارند و معمولاً کمتر درگیر مسائل استان هستند. تعدادشان هم به حدی است که هماهنگی با همه آنها بسیار سخت است.
من استنتاج کردم که آقای دانشجو مورد قبول تعدادی از نمایندگان است. پس از آن هم با نمایندگان استان تهران (به غیر از شهر تهران) نشستیم و صحبت کردیم ولی همانطور که شما اشاره کردید تنها جایی که نتوانستم صحبت و مشورت کنم، نمایندگان شهر تهران بود.
به نظر شما مخالفت نمایندگان استانها تأثیری در کار استانداران ندارد؟
من مکتوب بسیاری از نمایندگان را در مورد موافقت با استانداران انتخاب شده دارم ولی باز هم معنی آن این نیست که با همه نمایندگان یک استان هماهنگ کرده باشم و رضایت همه آنها جلب شده باشد. بالاخره منطق دموکراسی و مردمسالاری، جهتش اکثریت است. در میان 20 نماینده یک استان، بالاخره ممکن است تعدادی از آنها مخالفت هم بکنند که اشکالی ندارد.
آیا در یک سال گذشته استانداری استعفا کرده است؟
تا به حال استعفای رسمی به دست من نرسیده است.
قضیه استاندار یزد چه بود؟
یک دفعه یادداشتی به من داد. من هم گفتم که اگر تجدیدنظر شود بهتر است، بعد هم ایشان نظرش را پس گرفت.
در مورد جابهجایی استانداران مثلاً مازندران با یک استان دیگر.
در این مورد هنوز هیچ تصمیمی در وزارت کشور اتخاذ نشده است.
شما به استانداران خود نمره قبولی میدهید؟
تعداد قابل توجهی از استانداران نمره قبولی میگیرند، برخی هم شاید و باید کار بیشتری بکنند.
پس هنوز برنامهریزی دقیقی بر تغییر استانداران ندارید؟
هنوز هیچ استانداری یک ساله نشده که ما آنها را ارزیابی کنیم.
ما عمر یک ساله دولت را در نظر گرفتیم.
برخی از وزیران هم هنوز یک ساله نشدهاند. البته هر گاه ما در ارزیابیهایمان دریابیم که مصلحت استان ایجاب میکند که تجدید نظری صورت بگیرد، این کار را خواهیم کرد.
یکی از انتصابات شما، علی جنتی به عنوان سیاسی وزارت کشور بود. از همان ابتدا هم یک موج مخالفتی ایجاد شد. آیا نیاز هست که شما برای معاونت سیاسی، با رئیس جمهور هماهنگ کنید؟ و اگر هماهنگی میخواست، آیا این هماهنگی صورت گرفته بود؟
پستهای بالایی مانند معاونت سیاسی باید با رئیس دولت هماهنگ باشد تا بتواند سیاستهای دولت را تعقیب کند. در این مورد هم من فکر میکردم که باید چنین تفاهمی وجود داشته باشد و این را انجام دادم.
در ابتدا مورد قبول رئیس جمهوری قرار گرفت اما بعداً همانطور که گفتید هم نزدیکان رئیس جمهور و هم دیگران مخالفتهایی داشتند که ما مخاطبش بودیم. به هر حال تمام اقداماتی که ما کردیم براساس تفاهم با رئیسجمهور بود. اما مخالفتها به هر حال تا جایی پیش رفت که حوزه فعالیت آقای جنتی تغییر پیدا بکند و اینطور هم شد و در آینده بسیار نزدیک ایشان وزارت کشور را ترک خواهد کرد.
چه کسانی بیشتر مخالفت کردند و فشار آوردند؟
خوب یک عدهای توقع و انتظار بیشتری داشتند فشار بیشتری هم میآوردند که طبیعی هم هست ولی خوب من وظیفه دارم با رئیسجمهور هماهنگ کنم نه با دیگران.
مثلا دفتر رئیس جمهور؟
به هر حال خیلیها، نمیخواهم اسم ببرم. اتفاقاً از دفتر رئیس جمهور فشار آنچنانی نبود.
علت اصلی این فشار چه بود؟
دلایل متعددی داشت که مهمترین آنها سه چیز بود. اول ایشان در ستاد انتخاباتی غیر از رئیس جمهور فعالیت داشت و به این علت دولت همگرا نیست دوم دیدگاههای شخصی وی با دولت فعلی و رئیس جمهور هماهنگ نیست و سوم به هر حال ایشان میخواهد مسئول اجرای انتخابات باشد و با وجود پدر بزرگوارشان که دبیر شورای نگهبان است این قرابت سبب خواهد شد که انتخابات شبههناک بشود.
شما این دلایل را قبول داشتید؟
من فکر میکنم از لحاظ روانی دلیل سوم درست است اما از نظر واقعی. من با شناختی که نسبت به آقای جنتی و پسرشان دارم معتقدم که خلاف تحلیلهای دیگر اتفاق میافتاد ولی حالا جو عمومی چنین برداشت و ذهنیتی میتوانست پیدا کند. من هم در مجموعه این استدلالات خصوصا مسئله سوم، به این نتیجه رسیدم که برنامه را طوری تنظیم کنیم که این جابجایی صورت بگیرد.
راه دیگری وجود نداشت که این جابجایی با هزینه کمتری صورت بگیرد؟
یعنی زمان کمتری سپری میشد تا به این نتیجه برسید. راههای دیگری وجود داشت ولی در انتخاب ایشان تاثیری نداشت. یعنی با وجود همه این حرفها به این جمعبندی رسیدیم که ایشان فردی مناسب است و انتخاب شد اما پس از انتخاب این بحث اجرای انتخابات و موضوع پدرشان برجسته شد.
البته این شبهه از همان روزهای اول مطرح بود.
بله ولی به هر حال ایشان انتخاب شده بودند یعنی من معارفه را انجام داده بودم. شما خوبست یک مروری بر رسانهها بکنید. آیا پیش از آن هیچکس به این مسئله پرداخته بود؟ حداقل من یادم نمیآید.
شاید دلیلش این بود که کمتر کسی فکر میکرد شما ایشان را انتخاب کنید!
به هر حال ... خودم این مشکل اجرای انتخابات به ذهنم خطور نکرده بود اما بعد از آنکه این قضیه در رسانهها مطرح شد و به آن دامن زده شد دیدیم که دنبال آن هستند که انتخابات را زیر سؤال ببرند. این بحث انتخابات و صحت آن است که از مصالح کلی نظام است و نمیشود از آن گذشت. این بود که تسلیم این نگاه شدیم و آن بخشهای دیگر را میشد با تمهیداتی پشت سر گذاشت و کنار آمد.
در برخی سایتها گفته میشد که عدهای از نزدیکان رئیس جمهور به دلیل انتخاب علی جنتی علیه شما حرفهایی زده بودند. چرا این تغییر بیش از 4 ماه (از نیمه دوم اردیبهشت تا امروز) طول کشیده است؟
قرار شد زمانی که محل ماموریت جدید وی مشخص و قطعی شد ما هم تغییر را اعلام بکنیم.
فعالیتهای معاونت سیاسی دچار اخلال نمیشد؟
نه، امروز هم کارهای خیلی مهمی در حال انجام است.
شایع شده که معاون سیاسی در دفتر کارش حضور ندارد.
ایشان هر روز در دفتر کارشان هستند. میزان سفرها، نشستها، جلسات و ... همه بیانگر میزان حضور منظم ایشان در محیط کار است. به جرأت میگویم که آقای جنتی از مدیران منظم و پرکار ما بودند.
گزینه بعدی کیست؟
خیلی طول نمیکشد و به زودی این اتفاق میافتد.
اما انتصاب دیگر شما یعنی معاون امنیتی – انتظامی و قائم مقام وزارت کشور، اخیراً در رسانهها اخباری مبنی بر وجود اختلاف میان شما و ایشان منتشر میشود. تایید میکنید یا تکذیب؟ البته توقع تایید کردن هم نداریم.
این شایعات از آنجا ناشی میشود که برخی از همان سایتها میگویند که من استعفا دادم یا از ادامه فعالیت منصرف شدم بعد از آن نتیجه میگیرند که من با قائم مقام مشکل دارم. خوب وقتی دلیل و مقدمهاش درست نباشد، موخرهاش هم درست نخواهد بود. روابط من با آقای ذوالقدر بسیار صمیمی و خوب است.
من در جهات مختلف با ایشان همفکر و همنظرم. این را هم به شما بگویم که من از هیچکس دغدغهای ندارم تا به حال سابقه نداشته که در مدیریت نسبت به همکارانم احساس ضعف و دغدغه بکنم.
آقای ذوالقدر را خودتان انتخاب کردید؟
من وی را با اصرار متقاعد کردم. چند جلسه هم با رئیسجمهور داشتم و نظر ایشان را هم جلب کردم. با مراجع دیگر کشور هم که میدانستم موثرند و نظرشان تعیین کننده است صحبت کردم و موافقتشان را جلب کردم.
شاید شائبه اختلاف میان شما و قائم مقامتان موضوع معاون سیاسی و برکناری وی باشد. یعنی همان مشابهسازی در افکار عمومی.
در مورد آقای جنتی بحث دیگری مطرح بود و مورد نگاهها و انتقادات خاصی قرار داشت اما آقای ذوالقدر چنین نبود. وی بیشتر از جانب جبهه دوم خرداد مورد نقد و فشار قرار میگرفت مثلا میگفتند محیط وزارت کشور امنیتی میشود.
من که خودم در صدر امنیتیها هستم دیگر نیازی نیست کس دیگری بیاید من را امنیتیتر کند. من از شما به عنوان فعال رسانهای سوال میکنم که آیا وزارت کشور و فعالیتهایش امنیتی شده؟
امنیتی نشده ولی این تلقی در فضای جامعه ایجاد شده که زاویه دید وزارت کشور مسائل امنیتی است مثل انتخاب استانداران که اکثرشان دارای سابقه امنیتی و اطلاعاتیاند.
کدام یک از استانداران امنیتی یا اطلاعاتیاند؟
منظور ما از امنیتی تنها سابقه فعالیت در وزارت اطلاعات نیست. مثلا نیروهای باسابقه نظامی در سپاه، ارتش یا جای دیگر.
من جهت اطلاع شما میگویم که ما از کل مجموعههای نظامی نظیر سپاه و ارتش تنها 6 نفر از میان استاندارها را انتخاب کردیم. حالا شما ببینید بعضی از رسانهها چقدر روی این مسئله کار کردند. در حالی که این افراد از مدیران زبده، کارشناس و توانا در مسایل مختلف کشور و خوشبختانه از مقبولترین افراد محیط خودشان هستند.
شما نظر مردم را میخواهید یا اینکه میخواهید نظر روزنامههای تهران را رعایت کنم. من باید در استانها آدمهای خوب را انتخاب کنم.
سابقه امنیتی و نظامی در قضاوت مردم هیچ تاثیری ندارد؟
مردم یک قضاوتی دارند حتی نسبت به من. الان نه به اعتبار اینکه بنده سابقه اطلاعاتی، فرهنگی، قضایی یا روحانیتی دارم بلکه قضاوت مردم براساس رفتار فعلی من است. من پورمحمدی میتوانم ظرف این یک سال نظر مردم را جلب کرده باشم و میتوانم جلب نکرده باشم. پس شرایط کاملا متفاوت است. گذشته و سابقه افراد به جای خود و عملکرد و مدیریت در زمان حال هم همینطور.
به نظر شما انتخاب این افراد با آن سوابق تاثیری بر فعالیتهای تحت نظر وزارت کشور نظیر کارهای سیاسی و یا اجتماعی ندارد؟ آیا در این یک سال فعالیتهای سیاسی افت محسوسی نداشته است؟
آیا واقعا فعالیتهای سیاسی کاسته شده؟ نشست احزاب، تجمعات، همایشها، مطبوعات و دیگر فعالیتهای سیاسی آیا تحت تاثیر قرار گرفته؟ کجا درخواست تجمع کردهاند و ما مخالفت کردیم؟ هر کسی درخواست کرده و با مخالفت صریح و قاطع وزارت کشور روبهرو شده، گزارش بدهد.
بله! ممکن است جایی درخواست کردند، ما هم گفتیم که اینجا مشکل ترافیکی ایجاد میشود و در محل دیگری برگزار کنند. موضوع دیگر این است که یک سال گذشته، فصل تحرکات سیاسی نبوده.مثلاً ایام انتخابات. مگر بعد از دوم خرداد، گروههای اصولگرا برای یک مدت طولانی در محاق نبودند؟ ولی کسی صدایش در نیامد. شما دو سال 84 و 76 را مقایسه کنید.
ببینید نشاط سیاسی از طرفین در کدام سال بیشتر است؟ من به شما با اطمینان عرض میکنم که نشاط سیاسی در سال گذشته بیشتر بوده است. ما خفه نکردیم و طرف مقابل را اینجور زیر ضربه نبردیم. شما یادتان هست بعد از دوم خرداد، روزنامههای طرف پیروز همچنان تا یک مقطع طولانی با تحلیلهای مختلف، علل دوم خرداد را مورد بررسی قرار میدادند و اصلاً به کسی اجازه نمیدادند وارد این عرصه شود. آنموقع مثل امروز این قدر سایت نبود ولی به هر حال، امروز این همه سایت و روزنامه دارند حرف میزنند. خانه احزاب قبل از اینکه ما بیاییم، با هم دعوا کردند و نتوانستند مشکلشان را حل کنند.
حالا ما باید تاوانش را بدهیم؟ خودشان باید تاوان بدهند. وقتی که با هم دعوا دارند و به توافق نمیرسند، تحرکاتشان محدود میشود و این طبیعی است. شاید آنها بعد از دوم خرداد برای طرفدارانشان عرصه را خیلی بیشتر باز کردند اما ما هنرمان این بود که عرصه را برای هیچ طرفی نبستیم و به یک نسبت متعادل، برای طرفین عرصه فعالیت را باز گذاشتیم.
پس شما امنیتیشدن فضا را قبول ندارید؟
خیر! ارزیابی ما این است که با آرامشی که در جامعه برقرار شده و رشد شاخصهای فراوان پذیرفته نظیر امید به آینده و مشارکت آرامش در فضای کلی جامعه رو به بهبود است.
منظور شما از آرامش، دقیقاً چیست؟
یعنی عدم آزردگی خاطر در فضایی سیاسی کشور و اینها، همه از امیدواری بیشتر حکایت میکند. سفرهای استانی دولت، نشستهای عمومی که داریم و اقبالی که از مجامع عمومی دریافت میکنیم، نظرسنجیها و میزان شکایتها، همه شاخصهایی است که این موضوع را تأیید میکنند که الان احساس رضایت مردم از مدیران بیشتر است.
شما به عنوان وزیر کشور فکر میکنید اوضاع امنیتی کشور چگونه است؟
بعد از 4سال که متأسفانه نمودار حوادث ضدامنیتی به طور پیوسته، رشد را نشان میداد و صعودی بود، برای اولین بار در 5 ماه اول امسال، این منحنی سیر نزولی پیدا کرد؛ یعنی تمام وقایع ضدامنیتی غیر از قتل، کاهش داشته است. ما این را یک موفقیت میدانیم اما برایمان رضایتبخش نیست.
احساس امنیت؟
احساس امنیت حرف دومی است. ما الان از آمار صحبت میکنیم. در تمام سنوات گذشته، ما رشد داشتیم اما همانطور که گفتم، امسال این آمار کاهش یافت.
در خصوص حوادث تروریستی خوزستان و شناسایی هستههای این فعالیتها چه اقداماتی صورت گرفت؟
احتمال اینکه یک گروه تروریستی دیگر هم در این نقطه از کشور موجود باشد بعید نیست و ممکن است شناسایی شود اما اینکه شاکلهاش، تشکیلاتش، مرکزیتش را و بخش بزرگی از فعالان آن شناخته شده و دستگیر شدهاند، شکی نیست و موضوعی کاملاً روشن است.
در خصوص ارتباط این گروهها با بیگانگان به چه نتایجی رسیدهاید؟
این ارتباط، قطعی است. البته این موضوع را باید وزارت اطلاعات اعلام کند که کرده است.
این کشورها کداماند؟
دو سه کشورند که ما قبلاً هم گفتیم. هم آمریکاییها، هم انگلیسیها و هم اسرائیلیها، در نقاط مختلف کشور- بهخصوص در خوزستان- از گروههای تروریستی در قالب آموزش، تقویت و تجهیز، حمایت میکنند.
در رابطه با موضوع گرونگیریهای شرق کشور که به نظر میرسد کمی پیچیده شده است، در مورد «عبدالمالک ریگی» که گاهی اعلام میشود کشته شده اما بعد میگویند زنده است و مسائلی از این دست، کمی توضیح بفرمایید.
در مورد عبدالمالک ریگی ما هیچ وقت اعلام نکردیم که کشته شده. در برخی سایتها و روزنامهها از یک منبع آگاه که مایل نبود اسمش فاش شود مطرح شد، بعد هم که معلوم شد زنده است. ایشان از کشور فرار کرده ولی خب، تحت تعقیب است.
آنچه مهم است اینکه ما وضعیت کشور را نسبت به گذشته خیلی تغییر میدهیم. حالا بحث احساس امنیت را مطرح میکنم. دغدغهها و نگرانیهای حادی که متأسفانه اواخر سال گذشته و اوایل امسال وجود داشت خوشبختانه تا حد زیادی کاهش پیدا کرده است و ما در تلاشیم که باز این احساس امنیت را افزایش بدهیم.
درست است که دغدغههایی که شما از آن صحبت میکنید در آمار کاهش یافته ولی به نظر میرسد در بعضی موارد، عمق آن افزایش پیدا کرده باشد. مثلاً قصد گروگانگرفتن یک استاندار یا حوادث بمبگذاری و...
به هر حال کشور ما دشمنان بسیار کینهتوزی دارد که صریحاً اعلام دشمنی میکنند و در این موضوع، کسی تردید ندارد. آمریکاییها به جز تحریم و تهدید، عملاً اقدامات تضعیفکننده و بنیادکنی را در جهت تحریک، حمایت و پشتیبانی از گروههای ضدامنیتی بهاصطلاح خودشان، «برانداز» دنبال میکنند و این کاملاً مشخص است. اسرائیل هم همینطور.
پس اینها واقعیاتی است که وجود دارد. شما اروپا را ببینید که پس از سالها که اعلام کرد منافقین گروهی تروریستی هستند، دوباره به آنها اجازه فعالیت میدهند و دوباره در عراق، حتی تجهیزشان میکنند. اما علیرغم این اوضاع، شما میبینید که اوضاع امنیتی ما خوشبختانه و به لطف خدا کاملاً کنترلشده است.
با توجه به آن صحبت اولیهتان درباره تجهیزات، به نظر شما با امکاناتی که در اختیار شماست، آیا امنیت به طور کامل محقق میشود؟
حتماً نه! ولی ابزار، نقش بسیار زیادی دارد. امکاناتی که میخواستیم، عموماً برای چه میخواستیم؟ اول برای مسدودکردن مرزها اما در اینجا امکاناتی را برای بستن مرز دریافت نکردیم؛ مرزی که تأثیر مستقیم در حوزه امنیتی که ما تعریف میکنیم دارد. یا برای تقویت نیروی انتظامی چرا که امنیت اجتماعی بر عهده نیروی انتظامی است.
اغلب نمایندگان مجلس به من معترضند که چرا تعداد نیروها در پاسگاهها کم است؟ چرا در نقاط بسیاری در کشور، پاسگاه تصویب شده ولی راهاندازی نمیشود؟ چرا وسایل نقلیه مناسب نیست؟ چرا بسیاری از امکانات نیروی انتظامی فرسوده است و تعویض نمیشود؟ پاسخ، کاملاً روشن است. ما از لحاظ نرمافزاری و برنامهریزی و داشتن سیاست امنیتی و نیروهای مجرب، خوشبختانه در وضعیت مناسبی هستیم. اگر ما امکانات پشتیبانی را در حد کفایت داشته باشیم، بلاتردید ضریب امنیتی را افزایش خواهیم داد.
برای افزایش ضریب امنیتی میتوانید یک نماد یا درصد اعلام کنید؟
اعلام کردیم به میزانی که نیازمان تأمین شود، به همان نسبت افزایش درصد امنیتی خواهیم داشت. البته هیچ وقت و در هیچ شرایطی ضریب فضای امنیتی صددرصد نخواهد شد ولی به یک حد قابلقبول خواهد رسید.
ما الان و در وضعیت فعلی به رغم بسیاری از مشکلاتی که با آنها روبهرو هستیم در خارج، مرزها و داخل کشور باز نرم امنیتیمان جزو درصدهای خوب در دنیاست.
میزان دقیق برآورد شما برای هزینههای امنیتی چقدر است؟
ما برای 5 سال به طور میانگین و برای هر سال حدود 250-240 میلیارد تومان تقاضا کردیم تا امکانات مورد نیاز تخصیص یابد، چرا که نیروی انتظامی باید تقویت بشود که ما هم مرزها را کنترل کنیم و هم واحدهای داخل کشور مجهز بشوند و امکاناتشان افزایش پیدا کند. تجهیزات و نیروهایی که میخواهند به آنها بدهیم و برسیم به آن حدی که برای خودمان مطلوب میبینیم.
برخی گاهی این نظر را مطرح میکنند که میتوانیم ما مسیری را برای عبور و مرور در کشور باز کنیم و اساساً خودمان را از این سیر مجادلات بیرون بکشیم.
یعنی چه؟
به این معنا که قاچاقچیان مواد مخدر بتوانند رد بشوند و ما را از این گزند خودشان بیرون بگذارند.
اینکه ما اجازه بدهیم مسیر کشور ما محل امن برای ورود و تردد و ترانزیت مواد مخدر باشد یک اشتباه بزرگ و مخالف جدی سیاستهای نظام است. ما فساد و انحراف آدمها را در هیچ جای دنیا نمیپذیریم؛ نه فقط برای مردم خودمان.
ما برای هیچ کس نمیپسندیم و نمیخواهیم که ابزار انحراف آنها بشویم. ما با سردمداران آمریکا هم اگر مخالفت و دشمنی داریم، این موارد مخدر نمیرود مقامات آمریکایی را از بین ببرد. این مواد یک عده جوان بدبخت در اروپا و آمریکا که آنها هم قربانی سیاستهای استکباری آنها هستند را از بین میبرد. دلیلی ندارد ما روی مواضع خودمان پا بگذاریم و علیه آن عمل کنیم.
ما با فساد انسانها و از بین بردن سرمایه انسانی جوانان به شدت مخالفیم چه برای ملت خودمان و چه برای سایر ملتها. ما با این پدیده شوم مبارزه میکنیم و داریم تاوانش را هم میدهیم. آنها هم که میگویند سازش، کدام سازش؟ کجا سازش؟ ما هر روز دستگیری و تعقیب و گریز داریم.
امروز پس از گذشت 150 روز از سال جدید تقریباً بیش از 150 تن مواد مخدر کشف شده است. در ضمن درگیریهای زیادی با اشرار داشتیم و در این راه هزینههای فراوانی هم کردیم. اینها همه بیانگر آن است که ما هیچ وقت بر سر این مسئله کوتاه نمیآییم.
کمی در خصوص پروسه تعویق انتخابات و رفت و برگشتهای آن توضیح بدهید.
چون ما پیشنهاد تجمیع انتخابات را داده بودیم و الان هم در لایحه جامع نظام انتخاباتیمان این را گفتیم و پیشنهاد دادیم که طبعاً یک نگاهی هم به امسال داشتیم. گفتیم خب، امسال هم دو تا انتخابات داریم گرچه این دو از یک جنس نیستند و قرابتی هم خیلی با هم ندارند بیاییم و اینها را تجمیع کنیم.
تجمیع دو انتخابات که با هم قرابت ندارند، ضرر ندارد؟
ما به خاطر مسائل اجرایی برگزاری دو انتخابات با فاصله اندکی از یکدیگر این پیشنهاد را دادیم هر چند که این دو انتخابات جنسشان هم یکی نبود. در دولت مطرح کردیم، اما دولت موافقت نکرد. ما این پیشنهاد را از لایحهمان برداشتیم.
عملاً ما هم این را به مجلس پیشنهاد نکردیم، ولی یک عدهای در مجلس آمدند و روی این موضوع کار کردند و به رغم اعلام نظر دولت و مشکلات اجرایی آن، مجلس رای داد و شورای نگهبان هم تصویب کرد. وقتی تصویب شد دیگر ما باید قانون را اجرا میکردیم. وقتی که زمان اجرا شد دیدیم که دو انتخابات با زمان سرشماری نفوس و مسکن همزمان شده و اجرای هر سه اینها خیلی سخت است.
ما مجبور شدیم که درخواست کنیم به تعویق بیفتد. البته به این نکته هم توجه کنید که ما انتخابات شوراها را خیلی جلو آوردیم، چون انتخابات شوراها خیلی زود میخواست برگزار شود در اسفند ماه بود.
ولی انتخابات خبرگان یک ماه عقب افتاد. آن شبههای که در مورد کوتاه شدن دوره خبرگان مطرح میشود.
نه، آن شبهه الان دیگر وجود ندارد. دوره گذشته پیشنهادی بود که دوره خبرگان مدتی عقب بیفتد و این با مشکل قانونی مواجه شد به خصوص مقام معظم رهبری فرمودند مردم به 8سال رای میدهند، دلیلی ندارد خبرگان 8 سال و یک روز فعالیت داشته باشد.
آن پیشنهاد هم دیگر انجام نشد، اما ما برنامه زمان برگزاری انتخابات را عقب انداختیم. یک روز هم دوره خبرگان کم و زیاد نخواهد شد، یعنی مجلس خبرگان دقیقاً راس 8سال تمام میشود.
پس برای این یک ماه خلاء قانونی وجود ندارد؟
مجلس خبرگان یک قانونی دارد که 3 ماه قبل از شروع دوره جدید باید تکلیف انتخابات مشخص شده باشد. این دست ما را بسته بود. در هیچ انتخابات دیگری وزارت کشور این تکلیف را ندارد، یعنی ما تا 3 ماه پیش از پایان هر دورهای مجازیم انتخابات را برگزار کنیم و نتیجه را اعلام کنیم و تا روزی که دوره تمام میشود میتوانیم جواب بدهیم.
گفته میشد که پورمحمدی در حاشیه جلسه مجمع تشخیص مصلحت نسبت به سفرهای استانی رئیسجمهور اظهار گلایه کرده است و یا اینکه گفته که معاون سیاسی شما عوض میشود به خاطر اینکه برخیها و یا رئیسجمهور در کار شما دخالت میکردند. آیا خودتان هم قبول دارید که اختلافنظرهایی میان وزیر کشور و رئیسجمهور هست؟
رئیسجمهور به عنوان یک چهره شاخص اصولگرا مورد اقبال و انتخاب مردم قرار گرفتند. بنده هم به عنوان یک عنصر فعال در مجموعه اصولگرایان حضور داشتم و بر این مسیر وفادارم. خوشبختانه دیدگاههای مشترکمان هم فوقالعاده زیاد و گسترده و تا الان هم این وضعیت ادامه داشته است.
معنای این مطلب این نیست که ما در هیچ سیاست اجرایی یا برنامهای هیچ گاه هیچ اختلاف سلیقهای نداریم. هر کس دیگر حتی مشاوران آقای رئیسجمهور و دفتر ایشان، حتی من با معاونان و همکارانم در وزارت کشور در بسیاری از موارد دیدگاههای متفاوت داریم.
انتقاد از سفرهای استانی هم از همین اختلاف دیدگاههاست؟
وقتی من چند بار اعلام کردم که سفرهای استانی بسیار مفید است و من جزو مدافعانش هستم، البته ایدههایی برای اینکه شاید بهتر برگزار شود داشته باشم، ولی اساس این سفرها مورد تایید، حمایت، پشتیبانی و استقبال بنده است. علناً هم اعلام کردم. شما حالا آمدید یک حاشیهای که در سایتی میآید را مبنا قرار میدهید.
این میشود فضاسازی رسانهای که متاسفانه عدهای دنبالش هستند. ما هم حرفی نداریم این قدر مجال را برای رسانه قبول داریم و نمیخواهیم با بداخلاقی و محدودسازی برخورد کنیم، ولی واقعیتش این است که عرض میکنم.
به هر حال کلیات و تفاهمات فوقالعاده قابل توجه است. در مجاری اجرایی هم اختلاف سلیقه و اختلاف مشرب اجرایی طبعاً وجود دارد و این هم طبیعی است، یعنی اگر کسی ادعا کند هیچ زمینه اختلافی حتی در امور جزئی هم وجود ندارد یک مقدار به نظر من اغراقگویی است.
از شرکت شما در این گفتوگو سپاسگزاریم.