اولین نشانه از وجود انسان در این منطقه با حضور یک دکل آزمایشات زمینشناسی ویژه اکتشاف نفت به منصه ظهور رسید و به دنبال آن کمی دورتر یک دکل فولاد حفر چاه در افق قرار داشت.
چاد به لحاظ جغرافیایی کشوری پرت است. این کشور از فقیرترین کشورهای قاره سیاه و یکی از بیثباتترین آنها ست که همیشه پس از کسب استقلال در سال 1960 میلادی صحنه جنگهای داخلی پیاپی و عرصه تاخت و تاز مهاجمان خارجی بوده است.
یک دنیا مشکل هم نتوانسته چینیها را از توجه به چاد منحرف کند. ماه ژانویه سال جاری میلادی بود که چینیها حق اکتشاف نفت در منطقهای وسیع در شرق چاد را خریداری کردند و با این کار این منطقه صحرایی دور افتاده عاری از راههای مواصلاتی، برق و تلفن را به آخرین جبهه برای رفع عطش خود به نفت و دستیابی به جاهطلبیهای پکن در عرصه جهانی تبدیل کردند.
این روالی است که در کشورهای آفریقایی یکی پس از درگیری به وقوع میپیوندد. چین در کشورهای بزرگ صادرکننده نفت آفریقا چون آنگولا و نیجریه در حال احداث خطوط راهآهن، ساخت جاده و ایجاد سایر زیرساختها است و با کنگو و گینه قراردادهای بزرگی برای انجام فعالیتهای اکتشافی منعقد کرده است.
در کشورهای غنی از منابع طبیعی که از سوی سرمایهگذاران خارجی به علت ناآرامی و فساد مورد بیتوجهی قرار گرفتهاند شرکتهای چینی در حال استحصال کبالت و بوکسیت هستند. شرکتهای چینی به تولید کننده محصولات کشاورزی و بهرهبردار اصلی مزارع یک پارچه در کشورهایی چون ساحل عاج که زمانی جواهر مستعمرات فرانسه بود، تبدیل شدهاند.
علاقه نوظهور چینیها بهقاره سیاه موجب شده بسیاری از آفریقاییها به این استنتاج برسند که نقطه عطفی در تاریخ این قاره در حال به وقوع پیوستن است اما این علاقه نوظهور رنگ خواهد باخت همانطور که اشتیاق طرفهای غربی به فعالیت در آفریقا در گذشته رنگ باخت.
غربیها همیشه از فساد مزمن، ناکارآمدی دولتها و بدعهدی طرفهای قرار دادشان در آفریقا مینالیدند. در چنین شرایطی چین قدم به صحنه فعالیتهای اقتصادی در آفریقا گذاشته است. آنان به کشورهایی چون چاد سرازیر شدهاند که دولت با جیبی خالی سعی دارد کشور را اداره کند و راهی برای حل مشکلات جامعه بیابد.
وانگ دینگدو، سفیر چین در نجامنا، پایتخت چاد که همیشه با مشکل قطع مکرر برق دست به گریبان است، میگوید: ما محصولات چاد را از پرداخت عوارض گمرکی برای ورود به چین معاف کردهایم. وقتی به او یادآوری میشود چاد در عمل هیچ چیز برای صادرات ندارد، میافزاید: اگر آنها امروز چیزی برای صدور ندارند حتما در آینده خواهند داشت.
برای تحقق این هدف چین در حال ساخت اولین پالایشگا نفت چاد است، چینیها در چاد خط آهن میکشند، ادوات کشاورزی به این کشور صادر میکنند و مراحل نصب شبکه تلفن همراه چاد به همت شرکتهای چینی مراحل نهایی را پشتسر میگذارد.
با چنین گستره عظیمی از فعالیتهای اقتصادی چینیها در قاره سیاه حجم مبادلات تجاری چین و کشورهای آفریقایی در 2006 از مرز 55 میلیارد دلار گذشت در حالی که مراودات تجاری دوطرف در دهه 1980 از 10 میلیارد دلار نمیگذشت.
برای تحقق این هدف چینیها همه قواعد و قوانین نوشته و نانوشته نهادهای بینالمللی چون صندوق جهانی پول و بانک جهانی را نادیده گرفتهاند.
از برخی وجوه این شکل همکاری مشابه همان سیاستی است که در گذشته بین دولتهای آفریقایی و شرکتهای غربی رواج داشت. در آن دوره کشورهای قرضگیرنده به طور متعارف باید با شرکتهای کشور اعطاکننده وام در محیطی غیررقابتی همکاری میکردند.
بین دو طرف قراردادهای درازمدت بهرهبرداری از منابع معدنی به امضا میرسید و به کشورهایی که اساساً حایز شرایط اخذ وام نبودند در برابر دریافت حق بهرهبرداری از منابع طبیعی و معدنی وامهای کلان پرداخت میشد.
ادریس دبی، رئیس جمهوری چاد با انتقاد از نوع برخورد غربیها با کشورهای فقیر و بیثبات آفریقا میگوید: روابط با غرب برای ما چه دستاوردی داشته است؟ او میافزاید: همکاری با دوستان قدیمی ما موجب شد عملا هیچ پیشرفتی نداشته باشیم.با این حال تا آنجا که به علاقه نوظهور چین به آفریقا مربوط میشود تردیدهای زیادی وجود دارد.
آیا اشتیاق چینیها به تامین مواد خام به قاره سیاه برای آغاز حرکتی دوباره به سمت توسعه و پیشرفت کمک میکند؟ یا این که علاقه پکن به تامین نیازهایش از آفریقا بدون در نظر گرفتن مسائلی چون دموکراسی، شفافیت مبادلات مالی و حقوق بشر صرفا به تکرار تجربیات گذشته منجر خواهد شد. ثروتمندان محلی ثروتمندتر میشوند و فقرا، فقیرتر.
محیطزیست نابود میشود و منابع طبیعی بدون آن که نفعی برای مردم عادی داشته باشد، تخلیه خواهد شد.
آبزرور - 13 آگوست