فرماندهی آفریقا یا Africom به عنوان جدیدترین فرمانده منطقهای پنتاگون در اشتوتگارت آلمان کار خود را آغاز کرد، زیرا لیبریا تنها کشوری بود که پیشنهاد کرد فرماندهیAfricom در این کشور مستقر شود.جرج بوش (رئیس جمهور آمریکا) فوریه گذشته هدف از ایجاد فرماندهیAfricom را مشخص کرد.
پیش بینی شده Africom تا اکتبر 2008 به یک فرماندهی واحد کاملاً اجرائی تبدیل شود وانتظار می رود مرکز فرماندهی آن در آلمان که در یکم اکتبر2007 گشوده شده، موقتی باشد.فرماندهی جدید ، وظایف گسترده تا حدی مبهم دارد: همچون گسترش ثبات و توسعه مدنی شهری، توسعه استانداردهای زندگی، جلوگیری از گسترش تروریسم ،آموزش نظامیان آفریقایی وتأمین تسلیحات وارائه کمکهای پزشکی به آفریقا.
تمامی این اهداف به نظر خوب وعالی می رسد اما چرا بیشتر کشورهای آفریقایی که خیلی به ندرت کمکهای نظامی ، اقتصادی و انسان دوستانه را رد می کنند، به آمریکایی ها «نه» گفته اند؟چرا واشنگتن کنار گذاشته شده است؟
توضیح آن ساده است .ملل آفریقایی از این می ترسند که Africom و فرماندهیاش توجه تروریستها و دیگر دشمنان ایالات متحده را به خود جلب کند.مجله Jeune Afrique (آفریقای جوان) در ماه سپتامبر نوشت: فرماندهیAfricom ، در آفریقا، وضعیتی مشابه خاورمیانه را به وجود خواهد آورد.
وضعیتی که آمریکا برای توسعه به اصطلاح دمکراسی در این منطقه جنگ و خون ریزی به ارمغان آورد.این مجله می نویسد Africom به جای حفظ قاره آفریقا از تروریسم مثل آهن ربا که آهن ربا را به خود جذب میکند، تروریست ها را جلب خواهد کرد.
همانگونه که حمله عراق از سوی نیروهای مشترک انگلیسی آمریکایی باعث جذب تروریستها به منطقه بین النهرین (عراق) شد.برای این مقایسه دلایل محکمی وجود دارد .اهداف اعلامی آمریکا از ایجاد فرماندهی منطقه ای جدید بسیار شبیه طرح های آمریکا برای توسعه دمکراسی در خاورمیانه بزرگ است.
نمونه ای مناسب در تعیین اهداف واقعی سیاست آمریکا عبارتند از: افغانستان ، عراق ولبنان که درد و رنج انسانی در آن کاهش نیافته است.هیچ کس نمی داند Africom چگونه کار خواهد کرد.با در نظر گرفتن تجربه شوم آمریکا در سومالی درسالهای دهه90و ناتوانی اخیر غرب ثبات بخشیدن به وضعیت موجود یا حل مسئله « دارفور» در سودان ، میتوان چنین فرض کرد که دیدگاه آمریکا درباره مشکلات آفریقا با دیدگاه مقامات آفریقایی متفاوت است.
هر چند هدف اعلامی Africom عبارت است از یافتن زبانی مشترک با ملل آفریقایی. اما هیچ کس نمیتواند تضمین کند که آمریکا تجربه ای موفقتر و بهتر از آنچه در عراق وافغانستان به وقوع پیوست، خواهد داشت.
منظور از موفقیت آمریکا نه تنها ثبات سازی وگسترش دمکراسی است (هرچند نظرات و دیدگاهها دراین متفاوت است) بلکه اساساً تلاش برای درک مقامات محلی (آفریقایی) ونیازمندیهای آنهاست.رهبران آفریقا می دانند که این امر اتفاق نخواهد افتاد .آنها حاضرند با آمریکا در زمینههای بسیار از تجارت تا امنیت همکاری کنند و موافقت نامهها همکاری امضاء کنند ، اما حاضر نیستند به این کشور اجازه بدهند که در آفریقا حضور داشته باشد.خصوصاً بدین جهت که آنها میدانند مقاصد واشنگتن به شفافیتیکه ادعا میکنند نیست.
در حقیقت آنچه آمریکا درآفریقا میخواهد نفت است که بهزودی میزان واردات نفت این کشور از آفریقا بالغ بر25 درصد خواهد رسید.لازم است ادامه این روند حمایت وتضمین شود.زیرا رقابت با سرعت بسیار وحشتناکی درآفریقا روبه رشد است.به غیر از رقبای سنتی- فرانسه وانگلیس.
آمریکا ممکن است مجبور شود با روسیه که سعی دارد به آفریقا بازگردد ، به رقابت بپردازد .اما بزرگترین دشمن آمریکا در آفریقا ، چین است که واقعاً در بسیاری از زمینههای اقتصادی پیمانهای چندی را از آن خود ساخته است.
هیچ کس نمیتواند با این ببر آسیایی روبه رشد رقابت کند، خصوصاً بدین دلیل که این کشور همکاری خود را درغالب الفاظ زیبایی همچون دمکراسی و حقوق بشر نمیپوشاند. شیوه چینیها برای رهبران آفریقا که میترسندAfricom دستهای آنها را ببندد، مناسب تر است.
حتی اگر اینگونه نباشد و مقاصد واشنگتن در آفریقا کاملاً خالص و اصیل باشد، رهبران آفریقا متقاعد نیستند.علت آن شهرت(لکهدار شده ) نظامی و دیپلماسی آمریکاست. آمریکا باید سخت بکوشد تا این وضع را در آسیا و آفریقا تغییر دهد.