اگر کسی اخبار گلف را دنبال نمیکند، اگر کسی نمیداند تیم ملی بانوان چه روزی مسابقاتش شروع میشود و اگر حتی هیچکس اهمیت نمیدهد که تمرینات این تیم چه زمانی شروع شده، در ورزشگاه انقلاب برای این ورزش- آن هم از نوع بانوانش- اهمیت زیادی قائل هستند.
نتیجه این اهمیت هم احترامی است که برای خبرنگاران پوششدهنده اخبار قائل میشوند. پس فقط کافی است پایت را به عنوان خبرنگار در زمین گلف بگذاری تا صدای زیبا و دورگه نگهبان را بشنوی؛ «آقا... آقا کجا؟».
البته نگهبان هم مسئول است و آنقدر مسئولیتش زیاد که وجدانش قبول نمیکند کارت مخصوص خبرنگاران سازمان تربیت بدنی را بپذیرد. وقتی هم مسئولیتپذیری اپیدمی شده باشد، باید با احترام خاص، اسکورت شخصی و طبق دستور (فقط برای ارائه برخی توضیحات) به دفتر حراست بروی.
اگر در آن دفتر هم کسی کارت سازمان را به رسمیت نشناخت، میتوانید نامهای از فدراسیون تهیه کنید که شما را معرفی کند و چه خوشبخت هستید وقتی فدراسیون گلف در همان ورزشگاه انقلاب باشد.
بماند که تهیه نامه چقدر زمان میبرد اما گلف بانوان آنقدر ارج و قرب دارد که یک مأمور در اختیار شما قرار دهند (حتی اگر نخواهی) تا کنار شما باشد و قوانین را یادآور شود؛ «ببینید... قرار بود مصاحبه کنید، دیگر ضبط کردن صدا مجاز نیست...».
خلاصه که بین تمام این مسئولیتپذیریها، تمرینات تیم ملی بانوان دوباره شروع شده تا بازیکنان برای مسابقات آسیایی آماده شوند.
مسابقات مهرماه تایلند، هرچند بهانه خوبی برای تمرینات است اما دکتر فریده شجاعی- نایبرئیس فدراسیون- المپیک را هدف اصلی میداند؛ «این تمرینات، زمینهای برای شرکت در مسابقات المپیک چین است».
ملی پوشان گلف، یک هفته در میان تمرین میکنند و با حریفان تدارکاتی روبهرو میشوند؛ مثل این هفته که به دیدار کره خواهند رفت و در نهایت تمرینات به جایی میرسد که از 8ملیپوش، فقط 4نفرشان به مسابقات اعزام میشوند. «همه ما با امید زیاد تمرین میکنیم تا بتوانیم در تیم اعزامی باشیم»؛ لیلا مجلسی این را به نمایندگی از 3ملیپوش دیگر حاضر در این تمرین میگوید و بقیه حرفش را تایید میکنند؛ هرچند که تیم ملی هنوز با نتیجهگیری و قهرمانی در آسیا فاصله زیادی دارد.
«ما آخریم» جمله ناامیدکنندهای است که یکی از ملیپوشان درباره این فاصله میگوید اما امکانات غیرقابل قیاس با دیگر کشورهای آسیایی، دلیلی است که عسل پورحیدری - دختر منصور پورحیدری و دکتر شجاعی - آن را اینگونه توصیف میکند: «فدراسیون تلاش خود را میکند اما همین زمین ورزشگاه انقلاب استاندارد نیست. ما باید 18 زمین استاندارد داشته باشیم که 13تا زمین هم نداریم».
و این امکانات کم سبب میشود که ایران توانایی رقابت با تیمهایی چون مالزی، کره، استرالیا، تایلند و ژاپن را نداشته باشد.
گلف هم شد فوتبال؟
درآمدهای بازیکنان فوتبال همه را بدعادت کرده و اگر حرف قرارداد بین باشگاه و یک بازیکن در هر رشتهای به میان بیاید، بیاختیار ارقام نجومی و چندصد میلیونی جلوی چشمها رژه میرود. اما در باشگاههای گلف ایران از این قراردادها خبری نیست.
نازنین شهرکی در این مورد میگوید: «لیگ گلف تازه شروع شده و برای 6ماه قرارداد، به صورت ماهانه، مبلغ ناچیزی به ما میدهند». شاید حذف پیشقرارداد، باز هم حدسها را در مورد میزان حقوق بازیکنان گلف تا اندازه حقوق یک کارگر ساده پایین بیاورد اما بازیکنان اصلی یک تیم گلف، ماهانه80هزار تومان، نفرات دوم 50هزار تومان و نفرات سوم و چهارم 45هزار تومان دریافتی دارند.
در این میان، چند تا از بچهها مدعیاند که پول در این ورزش، چندان فاکتور مهمی نیست. مثلا الهه سربازی میگوید: «پرداخت هزینهها زیاد برای ما مهم نیست چون این ورزش را دوست داریم».
با این حال حقوقی چندین برابر دریافتی آنها هم نمیتواند هزینههایشان را جبران کند چون چوبهای معمولی گلف، قیمتی از 40هزار تومان به بالا دارند و چوب اصلی یا همان درایور از100هزارتا یکمیلیون تومان است؛ «فدراسیون در دورههای اول به ملیپوشان کمک زیادی کرد چون اصلا لوازم این ورزش در ایران پیدا نمیشد.
اما به هرحال، گلف ورزش گرانی است که حرفهای کار کردن آن در ایران، سود اقتصادی ندارد». البته برای آموزش، راههای کم و شاید بدون هزینهای هم وجود دارد.
همگانیاش مجانی است
«در آموزش همگانی چون مربی وقت زیادی نمیگذارد، کمتر کسی گلف را به صورت حرفهای یاد میگیرد اما برای رسیدن به تیم ملی باید در کلاسهایی شرکت کرد که مربی وقت کافی برای بازیکن داشته باشد»؛ حرفهای سربازی نشان میدهد که یاد گرفتن حرفهای گلف، هزینه زیادی دارد اما نمیتوان از آموزشهای کمهزینه صرفنظر کرد؛
«فدراسیون به خانوادهها آموزش رایگان میدهد». این مسئله مربوط به روزهای جمعه ورزشگاه انقلاب است که دکتر شجاعی درباره آن توضیح میدهد که این کلاسها، اتفاقا مورد توجه فدراسیون بینالمللی هم قرار گرفته؛ «وقتی متوجه شدند که در ایران برنامه آموزش رایگان داریم، کمکی 10هزار دلاری به فدراسیون گلف کردند».
حالا اگر به توجه فدراسیون بینالمللی کاری نداشته باشیم، تنها هزینه یاد گرفتن گلف، رفتن به ورزشگاه انقلاب در روزهای جمعه است. اما برای دنبال کردن حرفهای ورزش باید سر کیسه را شل کنید.
ما چگونه ما شدیم
با اینکه تبلیغات زیادی در مورد این رشته وجود ندارد و بازیهای لیگ آن از تلویزیون پخش نمیشود اما هستند بازیکنانی که گلف را حرفهای دنبال کردهاند و به تیم ملی رسیدهاند؛ هرچند که از میان 4ملیپوش حاضر در تمرین، فقط 2 نفر با شناخت خودشان گلف را شروع کردهاند.
«من بسکتبال بازی میکردم که مادرم گفت در یک رشته انفرادی هم شرکت کنم. اوایل گلف را دوست نداشتم اما کمکم علاقهمند شدم»؛ برعکس پورحیدری، شهرکی به واسطه پدرش گلفباز شده؛ «پدر من مربی گلف بود و من را با این ورزش آشنا کرد».
در میان 2 نفر دیگر، سربازی از اول به گلف علاقهمند بوده؛ «از بچگی توپهای گلف را دوست داشتم و بازی کردن عمویم هم دلیلی شد برای ورودم به گلف». مجلسی هم مثل پورحیدری به سفارش دکتر شجاعی به گلف روی آورده؛ «در تیم قایقرانی بودم که خانم دکتر برای حضور در رشته گلف از همه ورزشکاران دعوت کردند و من هم پذیرفتم».
یکی برای 2 تیم
اتفاقی که در تمام رشتههای ورزشی بانوان زیاد رخ میدهد، حضور یک ورزشکار در 2 تیم ملی است. این اتفاق از طرفی باعث افتخار است که در ایران ورزشکارانی موفق داریم که در 2 رشته به صورت حرفهای فعالیت میکنند و از طرف دیگر وقتی کشورهای دیگر جهان را بررسی میکنیم، این سؤال را در ذهن ما ایجاد میکند که «بانوان ورزشکار موفقی داریم یا تعداد بانوان ورزشکارمان کم است؟».
مجلسی در این مورد توضیح میدهد: «شاید تعداد ورزشکاران کم باشد. اما بانوان ملیپوش ما اکثرا موفق هستند. مثلا قایقرانی ایران در آسیا مطرح و مورد توجه است». اما سربازی نظری متفاوت دارد؛ «مشکل اصلی اینجاست که در ورزش آدم حرفهای نداریم چون ورزش حرفهای به هیچ ورزشکاری اجازه نمیدهد برای ورزشهای دیگر به صورت جدی وقت بگذارد».
گلف ورزش است اصلا؟
شاید پذیرفتن گلف بهعنوان ورزش در کنار فوتبال، بسکتبال، والیبال و... کمی سخت باشد چون به هر حال، کنار توپ ایستادن و با تنظیم فاصله ضربهای زدن، مسلما تحرک رشتههای دیگر را ندارد.
اما با اینکه در مورد ورزش یا تفریحی بودن گلف در دیدگاه عمومی شک وجود دارد، ملیپوشان از ورزش خود دفاع میکنند؛ «گلف یک ورزش کاملا مفرح است اما ورزشهای رزمی، بیشتر از اینکه به سلامتی کمک کنند، شبیه کتککاری و دعوا هستند».
سربازی هم دلیل خودش را اینجوری بیان میکند: «تایگر وود روزانه 6ساعت بدنسازی گلف کار میکند تا عضلاتش توانایی اجرای فرمانهای مغز را داشته باشد». ولی به هر حال، افکار عمومی در مورد ورزش تعریف دیگری دارد وشاید نتوان بدنسازی گلف را دلیل خوبی دانست؛ «همه فکر میکنند که چون یک گلفباز ضربهای میزند و پیادهروی میکند تا بعدی را بزند، کار راحتی انجام میدهد اما قسمت اصلی و انرژیبر گلف، فکر کردن و تصمیم گرفتن در مورد ضربه است».
بچهها میگویند اگر تحرک معیار ورزش است، پس شطرنج را هم باید از فهرست ورزشها حذف کرد؛ «آنها در سایه مینشینند و فکر میکنند، ضمن اینکه عضلاتشان کارهای روزانه را حین بازی انجام میدهد اما در گلف باید یاد بگیری که چگونه ضربه بزنی».
با این حال شاید حرفهای ملیپوشان عدهای را مجاب کند وعدهای دیگر را نه؛ اما به هر حال اگر شطرنج ورزش باشد، پس گلف هم هست.
سبز مثل بهشت
سکوت و آرامش، قسمت اصلی ورزش گلف یا حداقل تمرینات آن است؛ جایی که فقط صدای چیکچیک آبپاشها شنیده میشود و صدای ضربه به توپ گوش را نوازش میدهد. «اینجا گوشهای از بهشت است.
من همیشه این را به همه میگویم»؛ این توصیف مجلسی از زمین گلف است که به تعریف از خود ورزش هم منجر میشود؛ «یک روانشناس میگفت وقتی که یک Shot خوب دارید و توپ پرواز میکند و میرود، تمام استرسها را با خود میبرد و من این را تجربه کردهام».
و برای سربازی هم آرامش زمین گلف مثل عبادت است؛ «وقتی به زمین گلف وارد میشوم، احساس میکنم به خدا نزدیکترم و همین سبب میشود که 6روز از هفته را اینجا باشم. نمیدانم، فکر میکنم که به گلف معتاد شدهام».
در مورد گلف بدانیم
گلف یکی از بازیهای فضای آزاد است که در آن بازیکنان بهطور فردی یا تیمی به وسیله چوبهای گوناگون ویژهایتوپکوچکی را درون سوراخی در زمین میاندازند. در آییننامه بازیگلف این بازی را اینگونه تعریف کردهاند: «گلف پرتاب یک توپ از نقطه آغاز بازی به درون یک سوراخ است که بهوسیله یک یا چند ضربه پیاپی و طبق قوانین مشخصیصورت گرفته باشد».
این بازی از چندین قرن پیش در بریتانیا بازی میشده است. نخستین قوانین رسمی این رشته در شهر ادینبورگ اسکاتلند نوشته شد. در آلمان در قرن14 این ورزش اغلب روی یخ انجام میشد. واژه «گلف» از واژههای قدیمی اسکاتلندی «Golve» و «Goff» گرفته شده که در اصل مشتقی از واژه آلمانی میانسدهای« Kolf» بوده است.
این اصطلاح kolf به معنای باشگاه است. در قرن16میلادی واژه گلف برای این بازی به صورت بینالمللیتصویب شد. این بازی با اینکه معمولا بهعنوان بازی قشر مرفه و نخبگان بهشمار میآید اما امروزه در میان طبقات دیگر هم محبوبیت یافته و بازیگران بیشتری را از سراسر جهان به خود جلب میکند.
زمین گلف حدود 30تا 40 هزار مترمربع وسعت دارد. برای بازیگلف به کفش ویژه میخداری نیاز است تا هنگام ضربهزدن پای بازیکن نچرخد. لباس گلف هم برای راحتیحرکت بدن، از جنس مخصوصی درست شده است.
برایگلفبازی به ساک ویژهای نیاز است تا 14 چوب گلف را در خود جایدهد. این ساک در زیر خود چرخهاییدارد که به گلفباز اجازه میدهد تا ساک و چوبهای خود را بهراحتی در سراسر زمین به همراه ببرد. هر کدام از این چوبها برای زدن ضربههای گوناگونیبهکار میروند. هر بازیگلف بین 4 تا 5 ساعت طول میکشد.
در ایران نخستین زمین استاندارد چمن برایگلف در باشگاه انقلاب تهران بهراه افتاد که هنوز هم فعال است، هرچند که از استانداردها فاصله دارد. زمینهایخاکیدیگری نیز در برخی شهرستانها مانند مسجدسلیمان از 30سال پیش برایگلف آماده و بهکار گرفته شدهاند.
تیم ملیگلف بانوان ایران از سال 1380 آغاز بهکار کرده و مسابقات دورهای مسابقه انتخابی تیمملی نیز میان گلفبازان شهرهای گوناگون ایران انجام شده است. در ایران فدراسیون گلف لیگهایی میان باشگاههایکشور برگزار میکند. تنها کتاب گلف به زبان فارسی تــرجــمهای اسـت از کتاب مالکولمکمبل که توسط انتشارات اندیشهسرا منتشر شده است.