در این نوشته به چند ویژگی مهم در نحوه رهبری احیاگران در جامعه اسلامی به خصوص رهبری نهضت عاشورا اشاره میکنیم.
1 - رهبری براساس بصیرت
امام حسین(ع) در برابر دشمنان ابتدا به موعظه و تبیین حق از باطل میپردازد و پس از اینکه با آنان اتمام حجت میکند، وارد جنگ با آنها میشود.
ایشان در وصیتنامهاش به محمدبنحنفیه، پس از ذکر اهداف قیام خویش میفرماید: «پس آنکه مرا قبول کند همچون قبول حق، همانا خداوند شایستهتر به حق است و هر کس مرا رد کند، صبر میکنم تا خداوند بین من و گروه ستمکار قضاوت کند که او بهترین حاکمان است.»
از اینجا معلوم میشود که قبول امت باید از روی آگاهی بر به حق بودن امام و رهبر باشد و نه صرفا از روی احساسات و عواطف زودگذر، که اینان نمیتوانند پیروان واقعی باشند. ضمنا میبینیم، حضرت حسین بن علی(ع) بعد از اینکه حربن یزید ریاحی از ادامه سفر ایشان جلوگیری میکند، با ایراد سخنانی به تبیین موقعیت فعلی و شرایطی که در آینده در انتظار آنان است میپردازد و میفرماید: «مکر و نیرنگ نزد ما اهل بیت حرام است. پس هر آن کس که از این سفر کراهت دارد میتواند بازگردد.»
2 - قاطعیت در رهبری
قاطعیت حضرت حسین بن علی(ع) در خطبه معروفش در مکه مکرمه به هنگام خروج از آن مکان مقدس کاملا نمایان است.او در این هنگام میفرماید: «مرگی که سرنوشت فرزندان آدم شده، همچون گردنبند بر گردن دختر جوان برازنده و زیباست. چنان به دیدار گذشتگانم مشتاقم که یعقوب در اشتیاق دیدار یوسف، برای من مصرع و مقتلی اختیار کردهاند که با عشق و افتخار با آن روبهرو میشوم.
هماکنون اعضای پیکر خویش را به چشم مینگرم که آن را گرگهای بیابان در منطقهای بین نواویس و کربلا پاره میکنند و رودههای تهی وشکمهای گرسنه خود را از آنها پرمیسازند. گریز از روزی نیست که با قلم مشیت پروردگار به نگارش درآمده است. خشنودی خدا، خشنودی خاندان پیامبر است. در برابر آزمایش او پایداری میکنیم و در برابر، پاداش مقاومتکنندگان را به دست میآوریم.»
3-تقدم منافع جامعه بر منافع فرد در هدفگذاری
ضرورت برپایی عدل و قسط در جامعه به عنوان یکی از اهداف مهم رهبری اسلامی در آیات قرآنی و روایات معصومین(ع) مورد تاکید قرار گرفته است.
در نهضت عاشورا نیز این امر مد نظر است، به طوری که یکی از اهداف مهم قیام عاشورا اصلاح جامعه و برپا داشتن عدل و داد ذکر میشود. امام حسین(ع) پیش از مرگ معاویه و آغاز قیام خویش، در اجتماع بزرگی از مردم کوفه خطبهای ایراد میکند که در بخشی از آن به امر به معروف و نهی از منکر و لزوم اجرای آن اشاره میکند و میفرماید: «خداوند ابتدا امر به معروف و نهی از منکر را واجب گردانید؛ زیرا میدانست اگر این واجب انجام و برپا گردد تمامی واجبات آسان و مشکل برپا خواهد شد.
چه آنکه امر به معروف و نهی از منکر دعوت به اسلام میکند، علاوه بر اینکه رد مظالم و مخالفت با ظلم و تقسیم خمس و غنایم و گرفتن زکات از اهل آن و پرداختن به مستحقین را به دنبال خواهد داشت.»