آخرین آلبومی که از سید عبدالحسین مختاباد به بازار موسیقی عرضه شد، «بهشت من» نام داشت و اکنون و پس از پنج سال آلبوم تازه ای از وی به بازار موسیقی عرضه شده است.
زمانی که این آلبوم منتشر میشد، شاعر و ترانهسرای این کار نیز زنده بود؛ مرحوم اسماعیل نواب صفا که از جمله ترانهسرایان بنام موسیقی بهشمار میرفت. اکنون اما هم آن کار به خاطرهها پیوسته است و هم استاد نواب صفا روی در نقاب خاک کشیدهاند.
برای یک موزیسین، بهخصوص خواننده، عرضه نکردن کار به مدت پنج سال خطرپذیری بزرگی است، بهخصوص که در این دوره و زمانه پرشتاب هر روز رقیبی سر بر میکند. اما مختاباد چنانکه خود میگوید این خطر را پذیرا شد تا به دیار فرنگ رفته و بیشتر به مطالعه و پژوهش در موسیقی بپردازد و تحصیلات خود را سامانی آکادمیک دهد.
اکنون وی آلبومی را انتشار داده که خود از آن راضی است و طبیعی است تا زمانی که جامعه موسیقی آن را نشنود و درباره آن اظهار نظر نکند، نمیتوان درباره آن داوری دقیقی انجام داد.
متن زیر گفتوگویی است که با مختاباد درباره اثر تازهاش صورت گرفته است. این اثر این هفته از سوی انجمن موسیقی ایران به بازار موسیقی عرضه شده است.
- در چند سال اخیر کار تازهای از شما شاهد نبودهایم، آیا به دنبال آن بودهاید که کاری متفاوت از خودتان ارائه کنید؟
یکی از دلایل این کمکاری نبودن من در ایران بود که طبیعی است از فضای کار کردن هم دور میافتادم، اما از سوی دیگر کارهای زیادی هم به من پیشنهاد میشد که به دلیل اینکه حس میکردم نکتهای خاص ندارند، از خواندن آنها اجتناب میکردم. در این مدت به مرور روی برخی از اشعار و آثار کار کردم تا اینکه قطعاتی که در چند سال اخیر ساختم را به مرور پرداخت کردم و نتیجه آن اثری شد که این هفته به بازار آمد.
- به عنوان کسی که هم تحصیلات آکادمیک در موسیقی دارید و هم کار تجربی در این زمینه صورت دادهاید، فکر میکنید کار نو در موسیقی ایرانی چه شرایط و مقدماتی را میطلبد؟
اولین عامل داشتن آگاهی عمیق و جدی از نوع موسیقیای است که کار میکنید. نکته دوم که باید به آن توجه کرد، بهخصوص در زمانی که یک آهنگساز بخواهد از انواع دیگر موسیقی وام بگیرد، رعایت اصل تلفیق است؛ بهگونهای که موسیقی ایرانی از این ناحیه صدمه نبیند و به قول معروف زیر سیطره انواع دیگر موسیقی نباشد. اگر یک آهنگساز از ابزارهای موسیقی کلاسیک غرب برای بیان موسیقی ایرانی استفاده میکند، این ابزارها باید به این بیان مدد برساند و نه آنکه آن را در سایه و سیطره خود قرار دهد.
اما نکتهای که به نظر من جا دارد به آن اشاره کنم نوآوری است. نوآوری در عصر حاضر کاری بس مشکل است. دلیل آن هم این است که بسیاری از انواع کارهایی که امروزه تحت عنوان نوآوری به بازار موسیقی میآید، در اصل قضیه نوآوری نیست، بلکه تجربههایی است که پیش از این در غرب صورت گرفته و اینجا تکرار میشود. آوردن امر نو واقعاً کاری دشوار و در عصر حاضر تقریباً غیرممکن است و این نکتهای است که موزیسینهای بزرگ به آن معترفند.
به گمان من آنچه برای یک هنرمند و کارش مهم است، این است که کار از درونش بجوشد و تقلیدی نباشد. اینگونه است که کاری مخاطب پیدا میکند و مردم هم حس میکنند که هنرمند به آنها دروغ نمیگوید و کارش تقلیدی از کار دیگران نیست.
من خود سعی کردهام که این اصل را رعایت کنم و با کارم صادق باشم، اگرچه معتقدم داوری کار با مردم و مخاطبانی است که به کار گوش میدهند.
- اگر بخواهیم آلبوم ماه مجلس را در طبقهبندیهای مرسوم موسیقی قرار دهید، آن را چه لقب میدهید؛ سنتی، کلاسیک، پاپ و...؟
موسیقی ارکسترال است و بین تصانیف هم من آواز ایرانی را به صورت سنتی اجرا میکنم. اگر بخواهم دقیقتر بگویم در بخش ارکسترال من از همان ظرفیتهای سازی استفاده کردهام که امروزه از آن به عنوان ارکستر ملی یاد میشود که ترکیبی از سازهای ایرانی و سازهای کلاسیک غربی است. یک بخشی از کار را هم با استفاده از بخش کرال تنظیم کردهام که جواب تصانیف را بهجای سازها، گروه کر با ترکیب خاصی که مد نظر داشتهام، به عهده دارند.
- کارهای گذشته خودتان را در کدام دسته از موسیقی ایرانی طبقهبندی میکنید؟
من از همان ابتدایی که کار موسیقی را شروع کردم به دنبال این بودم کارهایی ارائه کنم که مخاطبان از آن لذت ببرند. الآن میتوانم دقیقتر بگویم که به دنبال pupular art music بودهام. اینگونه از موسیقی ضمن نگاه کلاسیک و هنری به موسیقی در پی زبان و بیان مردمپسندتری است.
این آثار در موسیقی ایرانی با بهرهگیری از موسیقی فولکلور و نواحی ایران که ملودیهای بسیار ساده، روان و دلنشینی دارند، ساخته میشود. من خود سعی کردهام در ساخت و ارائه آثارم، ملودیهایی را خلق کنم که ضمن ارتباط با شنونده متخصص، با شنونده عام موسیقی هم ارتباط خوبی برقرار کند.
- فکر میکنید بهترین قطعهای که تاکنون خواندهاید چه بوده است؟
(با خنده) بهترین قطعه را بعداً می خوانم!
- اگر بخواهید در کارهای گذشتهتان یک ویژگی را نام ببرید به چه اشاره میکنید؟
بدون آنکه به قطعهای خاص اشاره کنم، باید بگویم که در هر قطعهای سعی میکنم کاری بکنم که حداقل صدا و ضمیر و احساس شخصیام را بازتاب بدهد. شما میدانید که استقلال صدایی در موسیقی ایرانی کار دشواری است و متاسفانه تقلید در موسیقی، بهخصوص موسیقی آوازی، بیداد میکند.
من از همان زمانی که خوانندگی را به شکل جدی شروع کردم، سعی کردم که هویت مستقلی برای صدایم تعریف کنم و تمرینات صداسازیام هم بر همین مدار گشته است.
- این سالها کارهای سفارشی در موسیقی زیاد بوده است، کار شما هم سفارش از سوی وزارت ارشاد بوده است؟
همچنان که در سؤال قبلی اشاره کردم این قطعات قبلاً ساخته و آهنگسازی شده بود و سپس پیشنهاد دادم و وزارت ارشاد هم پذیرفت که چنین کاری صورت بگیرد و آقای صفار هرندی هم به معاونت هنری و دفتر امور شعر و موسیقی و انجمن موسیقی توصیه کردند که روی این کار سرمایهگذاری کنند که من همینجا از دوستانم در انجمن موسیقی تشکر میکنم که برای انتشار و تهیه این کار زحمات فراوانی تقبل کردهاند.
اما نکتهای که باید اشاره کنم سفارشی بودن یا غیرسفارشی بودن کار نیست، بلکه خود کار است که خود را بیان میکند و فریاد میزند که در چه جایگاه و پایگاهی ایستاده است. مهم این است که هنرمند روی کارش زحمت و تلاشی صرف بکند و کارش از دل برآید.
پیامبر اکرم(ص) در جان و روان ما قرار دارد و کسی که با ادبیات و شعر کهن آشنایی داشته باشد، میتواند کوهی از فضایل اخلاقی آن محتشم را در حکایات مولانا در مثنوی معنوی، عطار در تذکرهالاولیاء و دیگر دیوانهایش و نیز شاعرانی چون سعدی، جامی، نظامی و حتی اندرزنامهها ببیند.
شما حتی در تفاسیری که از قرآن موجود است که برخی از آنها به لحاظ زبان ادبی شاهکارهای زبان فارسی بهشمار میروند، حکایات دلنشینی را سراغ دارید که از سیره و سخن رسول مکرم اسلام(ص) گفته شده است.
جالب اینکه خانم آنماری شیمل، مستشرق و عرفانشناس نامی، در کتابی به نام محمد(ص) این سیره و خلقیات پیامبر (ص) را بهخوبی نشان داده است و نوشته که در ادبیات عرفانی و کهن ایرانیان و اصولاً مسلمانان، پیامبر بزرگوار ما چه جایگاهی دارد. این کتاب خوشبختانه با ترجمه درخشان دکتر حسن لاهوتی موجود است و نشان میدهد که اشخاص و آدمیان بیجهت در قلب و ضمیر میلیاردی مردم جای نمیگیرند.
- انتخاب اشعار و کار با شاعران چگونه بود؟
اشعار را تماماً خودم انتخاب کردهام. برخی از اشعار در قالب آواز است که از دیوان حافظ و سعدی و شعرای کهن انتخاب شده است و برخی هم که در قالب تصنیف است، بخشی از آن از سوی خود من از دیوان شعرای کهن انتخاب و برخی هم با همکاری ترانهسرایان سروده شدهاند که در این جا بایداز آقای بامداد جویباری سپاسگزاری کنم که اهتمام وهمکاری جدی در پالایش شعر ها داشته اند و انصافا توانستند ترانه هایی با مضامینی عمیق را بسرایند.
- در تنظیم قطعات، هم شما مشارکت داشتهاید و هم آقای ساعد و نیز آقای احتشامی؛ چرا تمامی تنظیمها را یک تن انجام نداده است؟
به نظر من این ویژگی به تنوع کار اضافه کرده است و از جمله مزایای این آلبوم بهشمار میرود. ضمن آنکه من با تمامی این دوستان سالها کار کرده و به نوع تنظیمها و نیز نگاهی که به سازبندی موسیقی سنتی دارند آشنا هستم و این همکاری مستمر و چند ساله شناخت خوبی به ما داده که دیدگاههایمان را در تنظیم قطعات، بهرغم برخی اختلاف نظرها که طبیعی است، به هم نزدیک کنیم.
از میان این قطعات قطعه صبح انتظار را خودم تنظیم کردهام، دو قطعه را آقای سامان احتشامی که پیش از این هم در آلبوم بهشت من با وی همکاری داشتم تنظیم کرده است و سه قطعه را هم آقای محمد ساعد تنظیم کردند که در یکی، دو دهه اخیر همکاری مستمری با ایشان در مقام آهنگساز و تنظیم کننده در کنسرتهای مختلف و آلبومهای متعدد داشتهام.
این تنوع تنظیم کنندهها البته سنت پسندیدهای در کشورهای غربی است و سبب میشود که شنونده در یک آلبوم، طرز تفکرهای مختلفی را در تنظیم قطعات بشنود. شما در همین آلبوم هم میتوانید دریابید که دوستان من ضمن حفظ مرزهای هنری و فنی در تنظیم هر قطعه، مهر و نشان خودشان را بر کار زدهاند.
همچنانکه شما در یک برنامهای که ارکستر سمفونیک یا ارکستر ملی اجرا میکند، مشاهده میکنید که چندین قطعه با تنظیمهایی از افراد مختلف اجرا میشود.
- با توجه به عضویت شما در هیات مدیره انجمن موسیقی در دوره تازه کاریاش، از سیاستگذاریهای تازه این انجمن بگویید؟
هیات مدیره و رئیس انجمن موسیقی به شکلی جدی مسائل موسیقی، بهخصوص موسیقی جدی و هنری را پیگیری میکنند و جلسات منظمی برای این موضوع برگزار کرده و میکنند که موارد ملموس آن را در همین چند مدت شاهد بودهاید که استمرار هم دارد.
شما هیچ دورهای را سراغ ندارید که بزرگان موسیقی سنتی ایران، با چنین تراکمی، آن هم در یک یا دو فصل از سال، به اجرای برنامه بپردازند. به گمان من این بسترسازی برای اجرای کنسرت بزرگان و فحول موسیقی ایرانی که مخاطبان فراوانی هم دارند، باید در شهرستانها هم پی گرفته شود.
کنسرت استاد شجریان و اقبالی که به این برنامه از سوی مخاطبان صورت گرفته است، نشان میدهد که این موسیقی ظرفیتهای فراوانی دارد و گفته برخی تحلیلگران که موسیقی سنتی در حال رفتن به حاشیه است را با تردیدهای جدی روبهرو ساخته است. برنامه شبهای تهران و نیز برخی برنامههای دیگر که توسط گروههای جوان موسیقی در فرهنگسراها اجرا میشود هم از دیگر مواردی است که انجمن موسیقی پیگیر آن بوده و بسترهایش را فراهم کرده است.
ما در فکر تغییر و روزآمد کردن اساسنامه انجمن موسیقی هستیم، چرا که این اساسنامه مربوط به دهه شصت است و ما با بهرهگیری از توان کارشناسی برخی از مدیران و نیز اهل موسیقی و مطالعه تطبیقی اساسنامههای نهادهای فرهنگی و هنری مشابه شرح وظایف انجمن موسیقی را هم ارتقاء خواهیم داد و آن را از یک سازمان حمایت کننده مالی به نهادی سیاستگذار و فکور در عرصه موسیقی کشور تبدیل خواهیم کرد.
شکلدهی و فعال کردن انجمنهای موسیقی استانی و نیز تفویض اختیار به آنها از دیگر سیاستهای ماست که امیدواریم در این مدتی که این وظیفه به دوش ما نهاده شده است، بتوانیم به بخشی از این اهداف دست پیدا کنیم.
همکاری و ارتباط با نهادهای مدنی حوزه موسیقی، بهخصوص خانه موسیقی، از دیگر سیاستهای اصلی ماست که خوشبختانه همکاری و معاضدت مناسبی هم بین ما و خانه موسیقی ایجاد شده است.
- ازاجراهای صحنهای شما چه خبر، آیا در آینده برنامهای برای اجرای زنده دارید؟
بله. اگر توفیقی دست دهد قرار است بعد از ماه مبارک رمضان همین آلبوم و برخی قطعات تازه را در کنار گروهی ارکسترال در تالار بزرگ کشور اجرا کنیم.