اين زن كه تازه چند روزي است براي ترك اعتياد به كمپ آمده است توسط مسئولان آنجا براي گفتوگو معرفي ميشود. او با اينكه مدت زيادي شيشه مصرف كرده و مشكلات روحي زيادي را پشت سر گذاشته است اما براي هر واقعهاي كه از زندگياش تعريف ميكند، روز، ساعت، ماه و سال را از قلم نمياندازد.
- تو جزو معدود كساني هستي كه با مصرف شيشه توانستي درس خودت را ادامه بدهي، در چه رشتهاي درس خواندهاي؟
ليسانس گرافيك دارم، البته نزديك به 3 سال است كه بهعلت مصرف شيشه و مشكلاتي كه در زندگيام بهوجود آمد نتوانستم پاياننامهام را تحويل بدهم و مداركم همينطور در دانشگاه خاك ميخورد.
- مدت زمان مصرفت چقدر بود؟
2 سال و 8 ماه.
- چطور با شيشه آشنا شدي؟
بعد از اينكه متاركه كردم به سمت شيشه رفتم.
- چرا از همسرت جدا شدي؟
اشتباهاتي كردم كه باعث اين اتفاق شد. بعد از اين اشتباهات همسرم تقاضاي طلاق كرد و خانوادهام كه من را مقصر ميدانستند طردم كردند. ديگر جايي براي زندگي كردن نداشتم و مجبور شدم در پارك و خيابان زندگي كنم.
- چند سالت بود كه ازدواج كردي؟
16سال و از طريق دوستي خياباني. با يكي از دوستانم كلاس كاراته ميرفتم. هممحلهاي بوديم و او هم يك برادر داشت. از طريق خواهر او با هم آشنا شديم و رفتهرفته فهميدم كه اين پسر در محله ما زندگي ميكند. يك روز آنها به خواستگاري من آمدند و من هم قبول كردم. شناخت زيادي از همسرم نداشتم اما خانواده خوبي داشتند و من هم بدم نميآمد كه با يكي از هممحلهايهايم ازدواج كنم. 2 سال از ازدواج ما گذشته بود كه خدا به من پسري داد؛ پسري كه الان مدرسه ميرود.
- با موادمخدر از قبل آشنايي داشتي؟ در خانوادهات كسي مصرفكننده بود؟
نه. در خانواده من و همسرم اعتياد وجود نداشت، حداقل ميتوانم بگويم در فاميل درجه اول ما اعتياد خيلي بيمفهوم بود اما من در خيابان با افرادي آشنا شدم كه همگي مصرفكننده مواد بودند. براي اينكه بتوانم مدتي با آنها سر كنم و سرپناهي داشته باشم، مجبور به مصرف شدم.
- اولين بار كه مصرف كردي چه احساسي داشتي؟
11تير 91 زندگيام را از دست دادم و مهر طلاق در شناسنامهام خورد. مصرف شيشه با من كاري كرد كه در عرض چندماه از آدمي كه حواسش هميشه به درس و زندگياش بود تبديل شدم به يك دختر شلخته، متوهم و بيادب. همين مسائل باعث شد رفتهرفته از خانوادهام دور شوم و حتي خواهرم كه بعضي اوقات به من بيشتر از بقيه اهميت ميداد از من نااميد شد. بعد از خارج شدن از خانه با گروهي آشنا شدم كه با يكديگر زندگي ميكردند. جمعي كه دور هم بوديم هيچكدام نميدانستيم كه شيشه چيست. من هم نميدانستم. با هم مصرف كرديم. راستش را بگويم اولش حس خوبي بود. احساس انرژي زيادي داشتم و يك لحظه هم خواب به چشمانم نميآمد. بقيه كساني كه مصرف كرده بودند هم همين حال را داشتند. مدتي بعد يكي از همان افراد كه دانشجوي كارشناسي ارشد بود مواد ديگري برايمان آورد. آن ماده را براي يكبار در تمام عمرم مصرف كردم اما تا يك هفته نميتوانستم پلك روي هم بگذارم. بقيه هم همينطور بودند. بعد از آن دوباره مصرف شيشه را ادامه دادم.
- كارهاي غيرمعقول هم ميكردي؟
بله، تا دلتان بخواهد. هر فردي كه شيشه مصرف ميكند، بسته به دوزي كه مصرف ميكند، هم كارهاي غيرمعقول ميكند و هم از شخصيت واقعياي كه دارد فاصله ميگيرد. يكي از كارهايي كه من انجام دادم اين بود كه يك نفر را مقصر از هم پاشيدهشدن زندگيام ميدانستم. يك شب تصميم گرفتم بروم در خانهاش و با او صحبت كنم. از آنجا كه ميدانستم به سادگي نميتوانم با او روبهرو شوم يك پتو و بالش برداشتم و رفتم در خانهشان. 3شبانهروز آنجا خوابيدم. مادرش گريه ميكرد و ميگفت بهخدا بچهام خانه نيست اما من گوشم بدهكار نبود. همينطور مثل بيخانمانها در خانهشان نشسته بودم، روز چهارم فردي كه با او كار داشتم از ماشين پياده شد و تازه فهميدم مادرش تمام اين مدت راست ميگفته و او خانه نبوده.
- دوز(ميزان) مصرفي تو چقدر بود؟
يك گرم براي 3 روز.
- مقدار زيادي بود؟
...نميدانم اما كم هم نبود.
- چطور خرج موادت را در ميآوردي؟
گاهي اوقات مجبور بودم گوشهاي بنشينم سرم را پايين بيندازم و دستي جلوي مردم دراز كنم تا پول بهدست بياورم. اما افرادي كه با آنها زندگي ميكردم معمولا مواد مصرفيشان را خودشان ميساختند و به من هم مقداري ميدادند.
- توهم شيشه كه خيليها از آن صحبت ميكنند واقعي است؟
بله. دقيقا واقعيت دارد.
- توهمات تو چه چيزهايي بودند؟
من خيلي «تَوَه» (همان كوتاه شده توهم است كه اصطلاحا آدمها استفاده ميكنند و رها هم در تمام طول مصاحبه به جاي توهم ميگويد توه ميزدم) ميزدم. بيشترين توهي كه داشتم اين بود كه به اطرافيانم شك داشتم. يك وقتهايي از در خانه مردم بالا ميرفتم و ميپريدم داخل حياطشان، فكر ميكردم شوهر سابقم به همراه بچهام آنجا هستند. بارها اين كار را انجام دادم. توه ديگري كه داشتم ديدن سايه آدمهايي بود كه حس ميكردم من را تعقيب ميكنند. بعدا كه با بچههاي ديگر صحبت كردم متوجه شدم اين توهم واحد بيشتر آدمهايي است كه شيشه مصرف ميكنند. همه حس ميكنند ديگران در حال توطئه براي آنها هستند و تعقيبشان ميكنند يا اينكه حس ميكنند همه جاي محل زندگي و كارشان دوربين كار گذاشتهاند. افرادي كه شيشه مصرف ميكنند مدام حس ميكنند طرف مقابلشان (دوست، همسر، خواهر، برادر و...) در حال خيانتكردن به او هستند. زماني كه با شوهرم در كشمكش جدايي بوديم و بعد از آنكه براي ديدن پسرم مجبور بودم گاهي با همسرم روبهرو شوم فكر ميكردم او در حال خيانت است. در حاليكه من و او ديگر نسبتي با هم نداشتيم كه بخواهم درباره رابطه او با شخص ديگري نظر بدهم اما مصرف شيشه باعث شده بود من اين حس را همراه خودم داشته باشم و به همه بدبين شوم.
- اين توهمات ناشي از چيست؟
تركيباتي كه شيشه دارد به كنار، اما اغلب اين توهمات بهدليل بيخوابي است. بيخوابيهاي ممتدي كه اعصاب آدم را تعطيل ميكند.
- فيلمهايي كه در آن اشخاص معتاد به شيشه حضور دارند را ديدهاي، بهنظرت واقعي است؟
فيلمها معمولا سانسور ميشوند و نميشود تصوير واقعي از معتاد را به آن شكلي كه هست نشان داد اما مثلا مستند شوك را چندبار ديدم و بهنظرم كاملا منطبق با شخص شيشهاي است؛ خصوصا آن قسمتي كه مردي صورت يك نفر را سوزاند.
- شايعهاي وجود دارد تحت عنوان اينكه شيشه اعتياد ندارد و ميشود آن را تفريحي مصرف كرد، نظر تو چيست؟
شيشه، هم اعتياد دارد و هم «كرم». كساني كه به چيزي اعتياد دارند منظور من را از «كرم» كاملا متوجه ميشوند. مثلا گيم بازهايي كه معتاد بازي هستند، يك لحظه هم نميتوانند چشم از وسيله بازيشان بردارند و مدام در پي راهي هستند كه بروند سراغ بازي، براي معتادان به شيشه هم وضعيت به اين شكل است.
- چه شد كه براي ترك اعتياد به كمپ آمدي؟
بهخاطر خودم. يك نفر به من گفت اگر همينطور به مصرف شيشه ادامه بدهي، توهماتات بيشتر ميشود و بايد بروي بيمارستان، درست مثل دخترهاي كمسن و سالي كه الان در كمپ ميبينم و اغلبشان سابقه بستريشدن در بيمارستانهاي رواني را دارند. دلم ميخواهد مادر خوبي براي پسرم باشم، به همينخاطر آمدم تا شيشه را ترك كنم. قصد دارم چند دوره اينجا بمانم تا رفتارهاي معتادگونهام بهبود پيدا كند چون حال خوبي ندارم و ميدانم به اين زوديها خوب نميشوم.
- گام بهگام تا درمان شيشه
درمانگران اعتياد ميگويند كه درمان مصرفكنندگان شيشه بسيار مشكل است و احتمال بازگشت اين افراد به دوران مصرف بسيار زياد است. آنها معتقدند براي درمان شيشهايها فرد بيشتر از آنكه نيازمند دارو باشد، نيازمند جلسات مستمر است.
هيچ معتادي پيش از آنكه عوارض اعتياد را احساس نكرده باشد به فكر درمان نميافتد. اگرچه آنها نسبت به عملكرد خود، خودآگاهي ندارند اما خانوادهها عموما از رفتار او به تنگ آمدهاند چرا كه شيشهايها رفتارهاي معتادگونه مصرفكنندگان موادمخدر را ندارند. با مصرف مواد محرك كارايي آنها بالاتر ميرود و انرژي بالايي به دست ميآورند و بهدنبال راهي براي تخليه آن ميگردند. رسيدن به نقطهاي كه معتاد، تصميم به درمان بگيرد عموما ممكن است 6ماه تا 2سال پس از مصرف باشد. گفته ميشود كه شيشه طي 5سال، افراد را به اندازه 50سال پير ميكند. اگر افراد در زمان طلايي اقدام به درمان كنند، موفق به ترك ميشوند. زمان طلايي در مورد مصرفكنندگان ترياك يك تا 5سال بوده اما در مورد شيشه اين زمان كوتاهتراست تا آنجا كه خانوادهها ميگويند: «فقط يك سال است مصرف ميكند اما ميخواهد همه شيشهها را بياورد پايين.» يا «توهم دارد و ميگويد در خانه شنود است!» به اين ترتيب خانوادهها زود به بحران ميرسند.
پرخاشگري، كاهش وزن، ظاهرشدن جوشهايي در ناحيه ساق پا و بدن، توهم، هذيان، شب بيداري، افزايش قدرت جنسي و بياشتهايي كه منجر به لاغري ميشود نشانههاي يك مصرفكننده شيشه است.
در روشهاي ترك شيشه كه هزينه آن بهصورت ماهانه برابر با هزينه مصرف ماهانه معتاد است، مشاوره گروهي و فردي انجام ميشود. همچنين جلساتي تحت عنوان جلسه معنويات برگزار ميشود و بعد خانوادهها آموزش ميبينند. درمان مصرفكننده شيشه يك درمان كاملا روحي و رواني است بنابراين بايد روي خانوادهها كار شود. گفته ميشود شيشه ايها چند برابر انسانهاي عادي به عشق و محبت نياز دارند. آنها هنوز بلوغ عاطفي را تجربه نكردهاند.
ترك شيشه بر اصل ارتباط درمانگر با بيمار استوار است. اين ارتباط اگر ارتباط موفقي باشد احتمال موفقيت درمان چندبرابر بيشتر ميشود.
معتاد، هفتهاي 2 جلسه در جلسات گروهي و فردي شركت ميكند. آموزش خانواده هم اتفاق ميافتد و يك روز هم در هفته براي جلسات معنوي وقت ميگذارد. نگرش اين افراد نسبت به هستي، اطراف و خودشان بسيار نادرست است. آنها مانند كودكاني هستند كه بايد اصلاح رفتاري شوند. بهدليل عوارضي كه مصرف شيشه داشته است اين افراد تحت درمان دارويي نيز قرار ميگيرند اما اين داروها براي ترك اعتياد نيست.
خانواده شيشهايها نيزآسيب ديدهاند و دچار سردرگمي هستند. هرم قدرت در اين خانوادهها گم بوده و از ابعاد سلامت به دور است. تلقينپذيري يكي از صفتهاي منفي اين افراد است. آنها آشفته و افسرده هستند. بعد از آنكه خانواده آگاه شد ديگر ميداند بايد چه رفتاري با معتاد در پيش بگيرد.
- تحصيلكردهها بيشتر مراقب باشند
متأسفانه ذهنيت اغلب انسانها از معتادان اين است كه آنها عدهاي آدم بيسواد و بيفرهنگ و از قشر پايين جامعه هستند، درحاليكه در سالهاي اخير گرايش دانشجويان به اين مواد بيشتر از گذشته شده است. افراد تحصيلكردهاي كه به موادمخدر و محرك معتاد ميشوند خودشان هم ذهنيت ديگران را دارند. آنها هم باورنمي كنند روزي در جرگه مصرفكنندگان دائمي موادمخدر قرار بگيرند. از عمده اختلالهايي كه فرد بعد از مصرف شيشه به آن دچار ميشود اختلالات هذياني است كه ازجمله آن ميتوان به بيخوابي، كاهش وزن، بيقراري و تحرك فراوان اشاره كرد. از اينها كه بگذريم فرد مصرفكننده بهشدت به پرخاشگري، عصبانيت، حس توطئه و كينهتوزي نسبت به ديگران روي ميآورد و در اغلب اوقات به مرحلهاي ميرسد كه شروع ميكند به نشان دادن علائمي شبيه به اسكيزوفرنيا و مدام در گوشاش صدايي را ميشنود كه در واقعيت خبري از آن نيست. متخصصان به اين دليل شيشه را ماده محرك مينامند كه مهار رواني فرد را از بين ميبرد و باعث از هم گسيختگي رواني در مصرفكننده ميشود. در اين شرايط حالات هيجاني فرد به سمت نامعقولانهبودن ميرود و رفتهرفته ارتباط او را با اطرافيان از بين ميبرد. بعد از اين مسائل است كه بيمار به طور مرتب به اطرافيان خود ظنين ميشود و فكر ميكند اطرافيانش قصد دارند حريم خصوصي او را از بين ببرند. براي درمان فردي كه به مواد محرك معتاد شده بهترين راهحل درمان توسط روانپزشك و حضور موازي در جلسات گروه درماني است چرا كه اين جلسات به فرد كمك ميكند مشكلاتي كه مصرف شيشه براي او بهوجود آورده را در ديگران ببيند و باور كند كه ميشود با اين بيماري مقابله كرد."ميترا قرباني، كارشناس ارشد روانشناسي"
- شيشه، زنان را وارد بازي كرد!
اين هشدارها را جدي بگيريد لطفا
رويا نوري پژوهشگر مسائل اعتياد به مواد صنعتي: «ما غالبا در كنار هر مصرفكننده شيشه يك زن را ميبينيم. در موادمخدر سنتي چنين چيزي ديده نميشد و زنان غالبا مصرفكنندگان دست دوم بودند يا كساني بودند كه از باقيمانده مصرف شوهر يا مرد مصرفكنندهاي كه در كنار خود داشتند استفاده ميكردند اما در شيشه اين شمايل متفاوت است. با اينكه بيشترين آمار نخستين مصرف در جمع دوستان بوده است اما بعد از آنكه فرد تبديل به يك مصرفكننده شد به سمت تنهايي مصرف كردن ميرود. اين است كه ميگوييم زنان نيز در شيشه وارد بازي شدهاند و آن قبحي كه در مصرف موادمخدر سنتي براي زنان در خانهها وجود داشت در مصرف شيشه شكسته شده است. يا حتي ديده ميشود كه جوانان، مصرف شيشه را از بودن در كنار يك زن جوان آغاز كردهاند. بايد بررسي شود كه ساختار روابط دختر و پسر چگونه تغيير شكل پيدا كرده است ومواد بهويژه شيشه چه نقشي در ارتباط آنها با يكديگر دارد؟»
دكتر هومان نارنجيها، مديركل سابق پيشگيري ستاد مبارزه با موادمخدر: «ما طي تحقيقاتي مصرف مواد محرك شيشه، قرصهاي اكس و كوكائين را بررسي كردهايم. يافتههاي اين پيمايش نشان داده است كه 3/2درصد مصرفكنندگان شيشه مدرك كارشناسي يا بالاتر دارند. همچنين مطالعات نشان داده 663هزار نفر در سطح شهر تهران شيشه را تجربه كردهاند. جالب اينجاست كه شيشهايهاي ما مجرد هستند و تحصيلات بالاتري در مقايسه با ساير مصرفكنندگان موادمخدر دارند و جوانترند. نكته مهم اين است كه فعلا رتبه اول مصرف تهران شيشه است.»
نظر شما