اما بعد از دو ماه، برنامههای موسیقی در سطوح مختلف، عمدتاً در تهران، روی صحنه رفت. تاکنون شهروندان تهرانی به یاد ندارند که در طول سه ماه تمامی بزرگان موسیقی ایران روی صحنه بروند. لطفی، شجریان، کامکارها، گروه شمس و پورناظری، ذوالفنون، حسین علیزاده و نیز مشکاتیان که اواخر آبان گروهش را به صحنه میبرد، بخش مهمی از اجراهای موسیقی بود که بسترسازیهای آن از سوی انجمن موسیقی صورت گرفت.
ضمن آنکه در این مدت گروههای دیگر که از شهرت و اعتبار کمتری برخوردار بودند نیز در این مدت در سالنهای مختلف به صحنه رفتند. بسیاری گمان میکردند که این حرکت تنها در حیطه موسیقی سنتی باقی میماند، اما اجرای برنامه شبهای موسیقی گام دیگری بود که از توجه این نهاد به موسیقی نواحی ایران و نیز موسیقی سایر استانها خبر میداد.
شاید این برای نخستین بار در تاریخ هنری کشورمان باشد که برنامهای با نام «شبهای موسیقی ایران» برای 30 استان در نظر گرفته شده تا هر شب یکی از استانهای کشور بخشی از بضاعت موسیقی خود را در تالار وحدت تهران به نمایش بگذارند. نوشته زیر گزارشی گذراست به این رویداد بدیع در حوزه فرهنگ و هنر که از قرار بخش اول آن اجرا شده و بخش دوم آن هم قرار است از 30 مرداد با شب لرستان آغاز شود و تا 20 شهریور بقیه استانها به صورت پیوسته برنامههای خود را اجرا کنند.
حضور در عرصههای هنری پایتخت همواره برای شهرستانیها جذبه خاص خود را دارد. به ویژه آنکه چنین امکانی به راحتی میسر نمیشود و هنرمندان شهرستانی باید خیلی خوشاقبال باشند تا شاید بتوانند هنرشان را در صحنههای بزرگ و معتبر پایتخت به نمایش بگذارند. بر این اساس در طول پنج شب برگزاری این برنامه که به استانهای خوزستان، تهران، خراسان رضوی، گلستان و آذربایجان شرقی اختصاص داشت، شاهد بودیم که چگونه هنرمندان شهرستانی از فرصتی که به آنها داده شده بود، متشکر بودند و آن را به فال نیک گرفتند.
خوزستان در نوک پیکان
شب نخست را خوزستانیها آغاز کردند. ظاهراً تعمدی در کار بود. زیرا خودشان میگفتند ما در حمله عراق به مرزهای کشور، نوک پیکان بودیم و خوشحالیم که اینک آغازگر این برنامه جالب در تهران هستیم. اول بودن برای آنان محاسنی داشت؛ از جمله اینکه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، معاون هنریاش و سایر مدیران موسیقی این وزارتخانه در آن شب حضور داشتند و خوزستانیها حسابی از کاستیها و کمتوجهیهای مرکزنشینان گله کردند.
حضور هنرمندان خوزستانی مقیم پایتخت هم فرصت خوبی برای آنان فراهم آورده بود. محمد موسوی، نوازنده بیبدیل نی و منصور قنادپور، آهنگساز مشهور آثار محلی از جمله میهمانان بودند. اجرای موسیقی خوزستان را هنرمندانی از اقوام بختیاری، لر، عرب و فارس بر عهده داشتند.
علی حافظی نوازنده توانای نی محلی با لحن بختیاری آغازگر موسیقی خوزستانیها بود. پس از آن هنرمندان عربتبار از دشت آزادگان به هنرنمایی پرداختند و در ادامه هنرمندان اهواز به ارائه موسیقی کوبهای در قالب گروهنوازی تنبک پرداختند. پایانبخش برنامههای موسیقی خوزستان اجرای موسیقی لری از شهرستان غالباً لرنشین اندیمشک بود.
غربت استان تهران در پایتخت
وقتی اسم تهران میآید، کمتر کسی جغرافیای خارج از شهر تهران را به یاد میآورد. شهرهایی مثل کرج، ری، ورامین و شهریار همواره مقهور بزرگی تهران بزرگ هستند، اما خوشبختانه در شب موسیقی استان تهران، جوانان مستعدی از شهرهای ورامین و ری توانستند لحظات خوشی را برای حاضران رقم بزنند.
ارکستر نیمه سمفونیک کرج هم نشان داد خیلی از غافله تهراننشینان عقب نیست. در ضمن تولد انجمن موسیقی شهر تهران نیز در این شب به طور رسمی اعلام شد. از قرار عنوان شده دو موسیقیدان سرشناس پایتخت با آنکه هیچکدام اهل تهران نیستند، عضو هیأت امنای انجمن موسیقی تهران هستند؛ مجید درخشانی و علیاکبر شکارچی.
وارثان خراسان بزرگ
غنای موسیقایی هم گاهی دردسرساز میشود. وقتی یک استان ظرفیتهای هنریاش از جغرافیای آن افزونتر باشد، طبیعی است که در یک برنامه دو ساعته وقت کم بیاورد. خراسان رضوی که در واقع بازمانده خراسان بزرگ عهد کهن و همچنین خراسان بزرگ معاصر است، آنقدر هنرمند متفاوت دارد که یک شب جوابگوی آن نیست.
وجود قومیتهای متعدد در این استان باعث غنای موسیقی آن شده است. از جمله میتوان به فارسها، کرمانجها، ترکها، عربها، بلوچها و غیره اشاره کرد. تقریباً تمام اجراهای موسیقی استان خراسان رضوی از نوع نواحی آن انتخاب شده بود. از هنرمندان خراسانی مقیم تهران، کیوان ساکت نیز در جلسه حضور داشت که دقایقی به سهتارنوازی پرداخت.
اما حضور دو پیرمرد دوتارنواز خراسانی برای نخستین بار در صحنه عمومی، بسیار جالب توجه بود. بخشی رمضان بردری و آی محمد یوسفی، هر دو 84ساله، باعث شگفتی آشنایان به موسیقی نواحی بودند. تاکنون چنین به نظر میرسید، هنرمندان بزرگ و توانمند خراسان همگی کشف شدهاند که این رویداد خجسته نشان داد، خیلیها از چشم پایتختنشینان دور ماندهاند.
سپردن اختیار تام از سوی انجمن موسیقی به مدیریت ارشاد استانها برای گزینش هنرمندان حاضر در شبهای موسیقی ایران، این حسن را داشت که چهرههای جدید و توانمندی را همراه خود به تهران بیاورند.
استانی کوچک با هنرمندانی بزرگ
بهرغم وسعت کم استان گلستان، به سبب تنوع قومی شامل مازندرانی، کتولی، تبری و ترکمنی، موسیقی پر و پیمانی در این دیار وجود دارد. علاوه بر این وجود چهره نامداری چون محمدرضا لطفی و یار و همشهری همراهش زیدالله طلوعی، جلوه موسیقی دستگاهی این منطقه را نیز پررنگ مینمایاند.
به ویژه آنکه جوانان گرگانی در قالب گروه «درویش خان» در شب موسیقی استان گلستان گل کاشتند و طلسم عدم اجرای آثار جاودان «چاووش» را شکستند. اجرای تصنیفهای «ای برادر» و «ظفر» از آثار محمدرضا لطفی، قطعه بیکلام «پیروزی» کاری از پرویز مشکاتیان و شاهکار تصانیف حسین علیزاده به نام «میهن» نقطه عطفی در اجراهای صحنهای موسیقی معاصر بود.
نگارنده که در طول هشت سال کار روزنامهنگاری موسیقی، بالغ بر 400 کنسرت موسیقی را در تهران شاهد بوده است، برای نخستین بار صدای زنده چاووشیان را از زیر پنجه جوانان گرگان شنید. بیتوجهی به آثار جاندار چاووش چنان در جامعه موسیقی ما عریانی میکند که به نظر میرسد، موسیقیدانان معاصر با این گونه آثار سر عناد دارند و بیجهت خود را به زحمت میاندازند و آهنگهای کلیشهای تحویل مخاطبان میدهند!
پا به پای پایتخت
تبریز در میان شهرهای ایران، تنها شهری است که از جهت رونق موسیقی کلاسیک اروپایی، جایگاهی درخور دارد. ولیعهدنشینی این شهر در عصر قاجاریه، وقوع خیزشهای مردمی نظیر مشروطیت و جنگ ضدکمونیستی سالهای پس از جنگ دوم جهانی، آمد و شدهای فراوان بین مردم این شهر با همتبارانشان در کشور آذربایجان و همچنین وجود اقلیت ارامنه از دلایلی است که هنرمندان تبریزی را با موسیقی کلاسیک اروپایی بیش از دیگر شهرهای همتراز آشنا کرده است.
در عین حال آذربایجانیها، حامل سه گونه موسیقی دیگر نیز هستند؛ نخست موسیقی عاشیقی و دیگری موسیقی دستگاهی ایران که بزرگانی همچون ابوالحسن اقبال آذر و غلامحسین بیگجهخانی را به جامعه هنری ایران تحویل داده است.
آذربایجانیها یک موسیقی دوگانه آذری-کلاسیک هم دارند که کلام و ملودیهای آن آذری ولی سازآرایی و هارمونیاش بیشتر بر اساس موسیقی کلاسیک اروپایی است و معمولاً تأثیر پذیرفته از کشور آذربایجان است که خود در زمان شوروی سابق متأثر از سیستم موسیقایی مسکو بود.
در شب موسیقی آذربایجان به جز موسیقی کلاسیک اروپایی که واقعاً جای ارکستر مجلسی تبریز به رهبری بهروز وحیدی آذر خالی بود، سایر گونههای رایج در این استان اجرا شدند.
از جمله بخش موسیقی دستگاهی جالب توجه بود که شهرام آبرومندآذر خواننده جوان تبریزی، متأثر از شیوه خوانندگی شهرام ناظری به هنرنمایی پرداخت. با آنکه سه عاشیق به اجرای موسیقی عاشیقی پرداختند، ولی جای خالی عاشیق بزرگ استان آذربایجان شرقی، استاد رسول قربانی هم خیلی خالی بود، همچنین عاشیق حسن اسکندری.
اتحاد ملی
بابک رضایی مدیر عامل انجمن موسیقی ایران در شب نخست این برنامهها، با اشاره به اعلام سال اتحاد ملی گفت: «قصد ما این بود که ضمن میداندادن به هنرمندان شهرستانی در مهمترین تالار کشور، معنی اتحاد ملی را در حوزه فرهنگی و به طور مشخص موسیقی ملی ایران دنبال کنیم.»
باید اضافه کرد موسیقی ملی ایران بر خلاف آنچه در پایتخت عدهای با ساز و برگ غربی به نمایش میگذارند، دقیقاً همان است که در اطراف و اکناف این مرز و بوم جریان دارد. موسیقی نواحی مختلف ایران به اضافه موسیقی دستگاهی و همچنین انواع موسیقیهای کلاسیک و عامهپسند ایرانی، همگی در کنار هم معرف موسیقی ملی ایران هستند.