اين سه زن كه در يك ساختمان همراه پدرشوهرشان در كرج زندگي ميكردند از مدتي قبل نقشه جيببري كشيدند. سردسته آنها كه به پنجه طلا معرف است هرروز صبح همراه 2جاري كوچك خود از كرج به تهران ميآمدند و واگنبهواگن ميچرخيدند تا از طعمههايشان جيببري كنند.
سرقتهاي آنها ادامه داشت تا اينكه مدتي قبل با افزايش جيببري از زنان در مترو و اتوبوسهاي پايتخت، تيمي از مأموران پليس آگاهي پايتخت جستوجوي خود را براي شناسايي و دستگيري عاملان سرقت شروع كردند. مأموران با مستقر شدن در مترو و اتوبوس بهصورت نامحسوس به جستوجو براي شناسايي سارقان پرداختند تا اينكه 3زن مرموز را در يكي از ايستگاههاي مترو ديدند.
هرچند زنان جدا از يكديگر ايستاده بودند اما مرتب با چشم به هم اشاره ميكردند و در هر ايستگاه واگن خود را تغيير ميدادند. همين شك مأموران را برانگيخت و آنها هر سه زن را دستگير كردند. مأموران در بازرسي از داخل كيفهاي آنان 12شال و روسري در طرحهاي مختلف، تعدادي پلاك و زنجير طلا، چندين كارت عابربانك، چندين سكه طلا، انگشتر، كيف پول زنانه و مقداري پول نقد كشف كردند. با وجود اين هر سه زن خود را بيگناه دانستند و گفتند كه جاري يكديگر هستند و براي خريد ميخواستند به بازار تهران بروند اما مأموران آنان را به اشتباه دستگير كردهاند. آنها مدعي شدند براي نختسينبار است كه از شهرستان به تهران آمدهاند تا از بازار خريد كنند و در طول مسير نيز بهدليل اينكه به اشتباه سوار متروي خط ديگري شده بودند از مترو پيادهشده و واگن خود را تغيير ميدادند.
- انگشت نگاري
در ادامه و با دستور بازپرس دادسراي ناحيه12تهران پرونده متهمان دراختيار پايگاه هفتم پليس آگاهي پايتخت قرار گرفت. بررسي بانك اطلاعاتي پليس مشخص شد كه اين سه زن در سالهاي پيش بارها به اتهام جيببري دستگير شده و هر بار با گرفتن رضايت طعمههايشان دوباره آزاد شدهاند و فعاليتهاي تبهكارانهشان را از سر گرفتهاند.بررسيها حكايت از اين داشت كه جاري بزرگ سردسته باند بوده و معروف به پنجه طلاست. در چنين شرايطي هر سه زن باز هم خود را بيگناه دانستند. حتي وقتي عكس خود را هم ديدند ادعا كردند كه عكس متعلق بهخودشان نيست و اين فقط يك شباهت ظاهري است!
درحاليكه انكارهاي متهمان ادامه داشت، عدهاي از مالباختگان آنها را شناسايي كردند. يكي از آنها به مأموران گفت: چندروز قبل براي رفتن به محل كارم سوار اتوبوس بيآرتي شدم كه بسيار شلوغ بود. اين سه زن پشت سرم بودند و با هل دادن من قصد داشتند سوار اتوبوس شوند كه به آنها اعتراض كردم. ايستگاه بعد، آنها اما از اتوبوس پياده شدند و من نيز ايستگاه آخر پياده شدم. وقتي ميخواستم از داخل كيفم موبايلم را بردارم متوجه شدم پولها، موبايل و گوشوارههايم در همان چند لحظه كه آنها مرا هل ميدادند از داخل كيفم به سرقت رفته است.
- سياه بازي و تغييرچهره
3زن سارق كه ديگر چارهاي جز بيان حقيقت نداشتند اقرار كردند كه وقتي آفتاب طلوع ميكرد با هم از خانهشان در كرج خارج ميشدند تا به تهران بيايند و كارشان را شروع كنند و غروب پس از سرقت و جيببريهاي سريالي به خانه خود بازميگشتند. آنها شيوههاي مختلفي براي جيببري داشتند. گاهي با هل دادن طعمههايشان در فرصتي مناسب جيبشان را خالي ميكردند. گاهي نيز با سياهبازي دست به سرقت ميزدند.
يعني هر سه ابتدا به طعمه خود نزديك ميشدند، بعد 2نفر از آنها سر صحبت را با طعمه باز و حواس او را پرت ميكرد و بقيه نيز محتويات داخل كيف را سرقت ميكردند. جاريها همچنين اقرار كردند كه در كيفهاي خود چند شال و روسري با رنگ و طرحهاي مختلف داشتند و پس از هر سرقت و براي اينكه شناسايي نشوند تغيير لباس ميدادند.
بهگزارش همشهري، بعد از تكميل تحقيقات براي متهمان قرار مجرميت و كيفرخواست صادر شد و پرونده به دادگاه عمومي فرستاده شد. اين سهجاري چند روز پيش در دادگاه پاي ميزمحاكمه رفتند و با حكم دادگاه هر كدام به 2سال زندان محكوم شدند.
نظر شما