گذشته از اين، داشتن يك روز سازماندهيشده به آدم انگيزه ميدهد كه صبح چشمهايش را باز كند و با خودش فكر كند: «بايد از رختخواب بيام بيرون كه كارهامرو انجام بدم». خوب است هر صبح كه از خواب بيدار ميشوي، به اين فكر كني كه مهمترين نتيجهي فعاليت امروز من قرار است چه باشد؟
الآن بايد چيكار كنم؟
مهمترين كاري كه درست در همين لحظه بايد انجام بدهي چيست؟ ريشهي مشكل خيليها اين است كه سعي ميكنند به همهي كارها برسند و همهچيز را در يك سطح از اهميت قرار ميدهند.
بايد اين واقعيت را قبول كني: تو نميتواني همهي كارها را انجام بدهي و همهچيز هم به يكميزان اهميت ندارد. ما معمولاً كاري را انجام ميدهيم كه دمدستمان است، نه لزوماً مهمترين كار. حالا چهطور ميتواني متوجه شوي كه بايد از كجا شروع كني؟ با دستهبندي كردن كارها!
دستهبندي، تعيين اولويت و پيداكردن دليل
سعي كن جدولي درست كني و كارهايي را كه بايد انجام شود، در آن بنويسي و ميزان اهميت هركدام را در چهار دستهي خيلي مهم، مهم، نسبتاً مهم و غيرمهم مشخص كني. براي مشخصشدن اهميت هر كار خوب است كه اول هدفت را روي كاغذ بنويسي (حتي اگر شده هر روز!). اينكار كمك ميكند رو بهجلو حركت كني و هرچيزي كه رويش تمركز كني، موجب ميشود اين حركت سريعتر و موفقتر باشد. نكتهي بعد اين است كه قصد يا دليل انجام كارهايت را بداني. دليل و انگيزه، درست مثل سوخت براي ماشين است. اگر دليل يا هدفي قوي نداشته باشي، بيهوده دور خودت ميچرخي و كاري از پيش نميرود. هرچه بيشتردليل داشته باشي، كارهايت را بهتر انجام خواهي داد. نمونهي دليلها:
براي داشتن درآمد مناسب و اينكه در آينده نگران پول نباشم. براي برعهدهگرفتن شغلي كه دوستش دارم، نه شغلي كه مجبورم. براي اينكه بتوانم به نقاط مختلف دنيا سفر كنم. براي اينكه بتوانم يك لباس جديد بخرم. براي اينكه در زندگي به اندازهي كافي تفريح و تعادل داشته باشم. براي اينكه قدرتِ بخشيدن داشته باشم و...
چرا بايد جدول درست كنم؟
قبل از اينكه دست به كار شوي، همهي كارهايي را كه هر روز در ذهنت پرسه ميزند و بايد انجام شود روي كاغذ بنويس و در انتها از خود بپرس: «كدام كار ضروريتر است؟» و «كدام كار مرا به هدف اصليام نزديكتر ميكند؟».
حالا با دانستن دليل و انگيزهي انجام هر كار ميتواني كارهايت را بهدرستي در يك دفترچهي خطكشي شده (يا جدولي كه خودت درست كردهاي) اولويتبندي كني.
كنار سه تا از كارهايي كه بايد حتماً امروز انجام شوند، علامت ستاره بگذار و بلافاصله سراغ انجام آنها برو.
به هيچوجه دور و بر چككردن ايميل و موبايل و شبكههاي اجتماعي نچرخ. وقتي كارهاي اصليات تمام شد، آزادي كه به كارهاي ديگر برسي.
برنامهريزي رها و آزاد
اگر در حالت عادي، نتيجهي مثبتي از يك فعاليت خاص مثل درسخواندن، باشگاه و... ميگيري، حواست را جمع كن كه در طول روز، زمان كافي به درسخواندن و باشگاهرفتن اختصاص بدهي. يادت باشد جدول برنامههاي روزانه قرار نيست تو را مثل روبات، محدود يا بين يكمشت كار، زنداني كند. اولاً كه تو بهخواست خودت انتخاب كردهاي كاري را انجام دهي و كسي مجبورت نكرده. ثانياً اختصاص زمان مشخص به هر كار، موجب ميشود حتماً به آن برسي و بهتر انجامش دهي؛ در غير اين صورت، ممكن است سرت شلوغ شود و وقتت به كارهاي ديگر اختصاص پيدا كند.
اگر اهل برنامهريزي فشرده هستي و كارهايت زياد است، خوب است كه هنگام تهيهي جدول، واقعگرا باشي و بخشي را هم به استراحت يا وقتهاي از دسترفته اختصاص دهي. يادت باشد كه بههرحال زندگي از روي جدول و برنامه پيش نميرود و ممكن است كارهاي ديگري پيش بيايد كه ما را از برنامهريزيمان عقب بيندازد. هيچ اشكالي ندارد، فقط سعي كن بعدتر زمان بيشتري به كاري كه نيمهتمام مانده اختصاص بدهي.
نظر شما